ما میدانستیم‌ كه‌ محمودگودرزی‌ ارجمند ما در بیمارستان‌ با سرطان‌ دست‌ به‌ گریبان‌ است‌ ولی‌ آرزو میكردیم‌ كه‌ اگر بهبود یافتن‌ از آن‌ ناممكن‌ است‌ لااقل‌ وضع‌ او در همین‌ گونه‌ سالها باقی‌ بماند و خبر توانفرساتری‌ از وی‌ نشنویم‌. اما دیروز دوستی‌ خبر هولناك‌ خاموشی‌ ابدی‌ این‌ دوست‌ بزرگ‌ مردم‌ افغانستان‌ و «جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌» را تلفنی‌ به‌ ما گفت‌.

بعضی‌ از مبارزان‌ تابناك‌ قلمبدست‌ نظیر پوینده‌ها، مختاری‌ها، شریف‌ها و... را رژیم‌ جنایت‌ و خیانت‌ ایران‌ در داخل‌ ترور میكند ولی‌ بوده‌ و هستند بسیار نویسندگان‌ و شاعران‌ ایرانی‌ در خارج‌ كشور كه‌ اگر چه‌ تا حدودی‌ دور از تیررس‌ ولایت‌ فقیه‌ جنایت‌پیشه‌ اند، با این‌ هم‌ رنج‌ زندگی‌ در غربت‌ و نبودن‌ با مردم‌ ایران‌ و پیكار شان‌، آنان‌ را انواع‌ بیماری‌های‌ خبیث‌ به‌ خباثت‌ رژیم‌ خون‌آشام‌ در هم‌ پیچیده‌ و به‌ حضور مغتنم‌ و موثر و روشن‌ بخش‌ آنان‌ در صف‌ نبرد آزادیخواهانه‌ مردم‌ ایران‌ پایان‌ می‌بخشد. در واقع‌ هر دو دسته‌ قربانیان‌ جمهوری‌ آدمخوار بوده‌ و سنگینی‌ مرگ‌ شان‌ به‌ سنگینی‌ دماوند كوه‌ است‌. و داكتر محمودگودرزی‌ نیز در شمار آن‌ پیكارگران‌ در خارج‌ بود كه‌ اكنون‌ دیگر بارش‌ گرز قلم‌ و اندیشه‌اش‌ را بر سر جنایتكاران‌ حاكم‌ در ایران‌ و افغانستان‌ شاهد نخواهیم‌ بود.

اعلامیه‌ «جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان» (راوا)‌ به‌ مناسبت‌ روز جهانی‌ زن‌


افغانستان‌ طی‌ ۲۷ سال‌ اخیر اول‌ توسط‌ تجاوزكاران‌ روسی و سگ‌های‌ زنجیری‌ پرچمی‌ و خلقی‌ آنان‌ لگدمال‌ شد و سپس‌ با سقوط‌ دولت‌ پوشالی‌ در ۱۳۷۱ امارت‌ خون‌ و خیانت‌ تنظیمی داغ‌های ناسوری بر جسم‌ و جان‌ مردم‌ ما وارد آورد. و بعد از چهار سال‌ وقتی‌ تبهكاران‌ بنیادگرا نتوانستند استبداد هولناك‌ شان‌ را یكدست‌ سازند، اربابان‌ خارجی‌ آنان‌ نیروی‌ ذخیره‌ شان‌ طالبان‌ را روی‌ صحنه‌ آوردند كه‌ با توحش‌ جنون‌آسا نسبت‌ به‌ زن‌ و مرد این‌ دیار نه‌ تنها لكه‌ ننگ‌ بر تاریخ‌ افغانستان‌ بلكه‌ جهان‌ حساب‌ شدند. وحوش‌ طالبی‌ هرچند سكوتی‌ گورستانی‌ را بر افغانستان‌ حكمفرما ساختند ولی‌ هنگامی‌ كه‌ با حمایت‌ از تروریست‌های‌ القاعده‌ در مقابل‌ آفرینندگان‌ امریكایی‌ شان‌ از خود یاغیگری‌ نشان‌ دادند، بعد از حادثه‌ ۱۱ سپتامبر امارت‌ قرون‌ وسطایی‌ آنان‌ همچون‌ پر كاه‌ برافتاد، اما نیروی‌ نظامی‌ آنان‌ ضربه‌ مهمی‌ ندید و در عوض‌ خون‌ بیش‌ از ۳۰۰۰ هموطن‌ بیگناه‌ ما بود كه‌ بر زمین‌ ریخت‌. با هوا شدن‌ طالبان‌، قدرت‌ سیاسی‌ توسط‌ امریكا و متحدان‌ به‌ تبهكاران‌ «ائتلاف‌ شمال‌» كه‌ به‌ مراتب‌ ضد زن‌، ضد حقوق‌ بشر، خونریزتر و فرومایه ‌تر هستند سپرده‌ شد و زیر سایه‌ بی ۵۲ فاتحان‌ این‌ سرزمین‌ قلمداد شدند.

مونږ تل‌ ويلي‌ او بيا هم‌ به‌ ټينگار وكړو چي‌ بنسټپالو جنايتكارانو سره‌ جوړيدل‌ به‌ جوړجاري‌ كوونكي‌ او ځپلي‌ ملت‌ ته‌ ښه‌ پايله‌ ونلري‌. د قدرت‌ نيولو د هماغه‌ لومړيو ورځو څخه‌ د ښاغلي‌ كرزي‌ اراده‌ چي‌ د ورستيو «ديپلماسي‌»گانو څخه‌ په گټه اخيستلو د «ملي‌ وحدت‌»، «ملي‌ روغي‌جوړي‌»، «ملي‌ امنيت‌»، «ارضي‌ تماميت‌»، او داسي‌ نورو غوليدوونكو او د طمطراق‌ څخه‌ ډكو نومونو لاندي‌ هڅه‌ كړي‌ هماغه‌ جنايتكاره‌ او د پرديو مزدورانو سره‌ جوړ راشي‌ او تر هغه‌ ځايه‌ مخكي‌ ولاړ چي‌ د فهيم‌ په‌ شان‌ بدنامه‌ كس‌ يي‌ «مارشال‌» وبوله‌ او ډاكټر عبداله‌ او يونس‌قانوني‌ يي‌ تر اوسه‌ د كابيني‌ نازولي‌ بچيان‌ شميړل‌ كيږي‌ او اسماعيل‌ او دوستم‌ ته‌ هم‌ ناز وركوي‌.

ما پيوسته‌ گفته‌ و باز هم‌ تاكيد خواهيم‌ ورزيد كه‌ سازش‌ با جنايتكاران‌ بنيادگرا برای سازشكار و ملت‌ تيره‌بخت‌ سرانجام‌ خوشی نخواهد داشت‌. آقای كرزی از بدو روی صحنه‌ آمدن‌ خوش‌ داشته‌ به‌ سياق‌ «ديپلماسی»های پوسيده‌ زير نام‌های فريبنده‌ و پر طمطراق‌ حفظ‌ «وحدت‌ ملی»، «آشتی ملی»، «امنيت‌ ملی»، «تماميت‌ ارضی» و از اين‌ قبيل‌ با آن‌ مزدوران‌ بيگانه‌ و جنايت‌پيشه‌ كنار آيد و تا آنجا پيش‌ رفت‌ كه‌ فردی به‌ بدنامی فهيم‌ را «مارشال‌» ناميد، و داكترعبداله‌ و يونس‌قانونی هنوز بچه‌های نازدانه‌ی كابينه‌اش‌ به‌ حساب‌ میروند و اسماعيل‌ و دوستم‌ وغيره‌ را ناز میدهد.

بیانیه‌ «راوا» در روز ۸ ثور

زمانیكه‌ در ۱۳۷۱ بعد از غرق‌ شدن‌ كابل‌ و كابلیان‌ در خون‌ و آتش‌ به‌ دست‌ احزاب‌ جنایتكار وابسته‌ به‌ پاكستان‌، ایران‌ و عربستان‌، «راوا» خلاف‌ عافیت‌جویی‌ها و سازشكاری‌های‌ رایج‌، شعار «۸ ثور سیاهتر از ۷ ثور» را سر داد، صرفنظر از تبهكارانی‌ كه‌ خود را «جهادی‌» می‌خواندند و می‌خوانند و نوكران‌ روشنفكر آنان‌، بودند كسانی‌ كه‌ این‌ شعار را «افراطی‌» و «توهین‌ به‌ جهادی‌ها» نامیده‌، و در لجن‌پاشی‌ به‌ «راوا»، ۸ ثوری‌ها را همراهی‌ كردند. ولی‌ تاریخی‌ را كه‌ با شیارهای‌ خون‌ و خیانت‌ نوشته‌ شده‌ باشد، نمی‌توان‌ با چرخش‌ قلم‌ و ایجاد هیاهو قلب‌ كرد. «ائتلاف‌ شمال‌» نیز قادر نشد با تمام‌ چنگ‌ و دندان‌ نشان‌دادن‌ و ادامه‌ تهدید و ترور و توطئه‌ و تبلیغ‌، داغ‌های‌ جنایت‌ و خیانت‌ به‌ مردم‌ و میهن‌ ما را از پیشانیش‌ بزداید. در سال‌ گذشته‌ دیدیم‌ كه‌ حتی‌ برخی‌ مطبوعات‌ درونمرزی‌ از زبان‌ اكثریت‌ افرادی‌ كه‌ با آنان‌ مصاحبه‌ انجام‌ داده‌ بودند، ۸ ثور را به‌ عنوان‌ روز خیانت‌ و خون‌ و بی‌ناموسی‌ و... مشخص‌ ساختند. طبعاً اگر احساس‌ ناامنی‌ و ترس‌ در كار نباشد محكوم‌كردن‌ روز تجاوز بنیادگرایان‌ به‌ كابل‌ پس‌ از سقوط‌ پوشالیان‌، در زبان‌ %۹۵ مردم‌ ما خواهد بود. زیرا آنان‌ هم‌ اكنون‌ هم‌ شاهدند كه‌ چگونه‌ عاملان‌ فاجعه‌ ۸ ثور نمی‌گذارند این‌ وطن‌ داغدیده‌ و ویران‌ به‌ سوی‌ آرامی‌ و آبادی‌ پیش‌ برود. برای‌ عده‌ای‌ از مردم‌ اگر سركردگان‌ «ائتلاف‌ شمال‌» در ۸ ثور خاین‌ شمرده‌ نمی‌شدند، امروز دیگر به‌ عنوان‌ پلیدترین‌ خاینان‌ به‌ افغانستان‌ ثابت‌ شده‌ اند.

اعلامیه‌ «راوا» در روز جهانی‌ زن

در زمان‌ حكومت‌ قرون‌ وسطایی‌ دهشتبار وحوش‌ طالبی‌، تبلیغات‌ دنیا و در درجه‌ اول‌ تبلیغات‌ رسانه‌های‌ غرب‌ از ستمكشی‌ زن‌ افغانستان‌ آغاز یافته‌ و به‌ آن‌ ختم‌ می‌شد. گویی‌ اگر اینهمه‌ شكنجه‌ و مرگ‌ تدریجی‌ بر زنان‌ ما مستولی‌ نمی‌بود و طالبان‌ اندكی‌ «لطف‌» به‌ خرج‌ می‌دادند، این‌ وطن‌ دیگر هیچ‌ مشكلی‌ نداشت‌! بعد هم‌ كه‌ امریكا به‌ سراغ‌ تنبیه‌ مزدوران‌ دیروزش‌ آمد، حرف‌ اول‌ و آخر از بربر صفتی‌ طالبان‌ بر زنان‌ بود و حتی‌ اوراق‌ تبلیغاتی‌ای‌ كه‌ از طیارات‌ بر فراز شهرهای‌ كشور پخش‌ می‌شد عكس‌های‌ حاكی‌ از توحش‌ طالبان‌ علیه‌ زنان‌ را داشتند!

و البته‌ بعد از حمله‌ امریكا و نصب‌ حكومت‌ موقت‌، علم‌ كردن‌ بیرق‌ زنان‌ كماكان‌ ادامه‌ یافت‌؛ وزارت‌ زنان‌ و كمیسیون‌ های‌ متعدد ایجاد گردید و چند زن‌ هم‌ به‌ اصطلاح‌ «مقاماتی‌» شدند. اما اكنون‌ كه‌ بیش‌ از دوسال‌ از این‌ ماجراها می‌گذرد كیست‌ نداند كه‌ وضع‌ %۹۹ زنان‌ افغانستان‌ دستخوش‌ تحولاتی‌ بنیادی‌ نشده‌ است‌. دیگر طالبان‌ وجود ندارند كه‌ به‌ خاطر پیدا بودن‌ گوشه‌ای‌ از مو یا پای‌ زنان‌ از زیر چادری‌، هار شده‌ و بر آنان‌ حمله‌ ببرند ولی‌ زنان‌ كجا قادر اند سرلچ‌ و بدون‌ خوف‌ از جنگسالارانی‌ كه‌ همچون‌ سگان‌ شكاری‌ در پی‌ اذیت‌ و توهین‌ و تجاوز به‌ آنان‌ اند، از خانه‌ بیرون‌ شده‌ و به‌ كار و زندگی‌ خود برسند.

اعلاميه‌ «راوا» در روز جهانی حقوق‌ بشر


بيش‌ از دو سال‌ است‌ كه‌ امريكا و متحدان‌ با حمله‌ بر افغانستان‌ تحت‌ شعار دفاع‌ از حقوق‌ بشر، نوكران‌ ديروز خود را مجازات‌ نموده‌ و رژيم‌ قرون‌ وسطايی آنان‌ را از هم‌ پاشيدند اما هنوز هيچ‌ نشانی از ثبات‌ و صلح‌ و امنيت‌ در كشور سراغ‌ نمیتوانيم‌، زيرا پس‌ از سقوط‌ طالبان‌، برادران‌ دينی شان‌، «ائتلاف‌ شمال‌» برای دومين‌ بار بر قدرت‌ نصب‌ شدند، زيرا فاشيستان‌ مذهبی جهادی به‌ مراتب‌ خونريزتر و سياهتر از برادران‌ طالبی خود عمل‌ نموده‌ و دست‌ آنان‌ را در نقض‌ حقوق‌ بشر، حقوق‌ زنان‌، دامن‌ زدن‌ اختلافات‌ قومی و مذهبی، چور و چپاول‌ و تجاوز از پشت‌ بسته‌ اند.

حال‌ نه‌ تنها بر مردم‌ ما بلكه‌ بر اكثر مردم‌ دنيا آشكار گشته‌ است‌ كه‌ با وصف‌ حضور نيروهای آيساف‌ وادعاهای بلند بالای آقای كرزی، هنوز هم‌ افغانستان‌ به‌ عنوان‌ يكی از مراكز فجايع‌ حقوق‌ بشر باقی مانده‌ است‌:

بنیادگرایی‌ دشمن‌ كلیه‌ بشریت‌ متمدن‌!

اعلامیه‌ به‌ مناسبت‌ سالگرد فاجعه‌ ۱۱ سپتامبر

دهسال‌ تمام‌ مردم‌ و در قدم‌ اول‌ زنان‌ افغانستان‌ زیر شمشیر و زنجیر و رذالت‌ بنیادگرایان‌ «ائتلاف‌ شمال‌» و بعد طالبان‌ خرد میشدند ولی‌ غرب‌ با این‌ جنایتكاران‌ «كار» میكرد و كمك‌. برای‌ غرب‌ مهم‌ نبود كه‌ مردم‌ ما زیر سلطه‌ این‌ باندهای‌ تروریستی‌ چه‌ میكشند و ارزش‌های‌ حقوق‌ بشر و دموكراسی‌ چگونه‌ به‌ طرزی‌ بی‌نظیر پامال‌ میشود مهم‌ این‌ بود كه‌ باید با فاشیست‌های‌ دینی‌ ساخت‌ تا كار كشیدن‌ لوله‌ی‌ گاز از آسیای‌ مركزی‌ مهیا شود.

اما به‌ محض‌ آنكه‌ فاجعه‌ ۱۱ سپتامبر رخ‌ داد، قدرت‌ نظامی‌ امریكا به‌ حركت‌ درآمد تا نوكران‌ دیروزش‌ را مجازات‌ كند. افغانستان‌ اسیر، خونچكان‌، ویران‌، گرسنه‌، گدا، قحطی‌زده‌ و بدطالع‌ با استفاده‌ از پیشرفته‌ترین‌ بمب‌ها غربال‌ شد. بیگناهان‌ خیلی‌ بیشتر از تعدادی‌ كه‌ در فاجعه‌ ۱۱ سپتامبر جان‌ داده‌ بودند به‌ هلاكت‌ رسیدند، حتی‌ مراسم‌ عروسی‌ به‌ آتش‌ كشیده‌ شد، رژیم‌ طالبان‌ و القاعده‌ سقوط‌ كرد البته‌ بدون‌ از بین‌ رفتن‌ نیروی‌ عمده‌ انسانی‌ آنان‌. اما نه‌ سایه‌ تهدید تروریستی‌ بر سر جهان‌ از بین‌ رفت‌، نه‌ تروریزم‌ بنیادگرایی‌.

اعلامیه‌ «راوا» به‌ مناسبت‌ سیاهروز هشت‌ ثور

با توجه‌ به‌ بدذاتی‌ های‌ بی‌مانند جنایتكاران‌ «ائتلاف‌ شمال‌» از ۷۱ تا ۷۵، وقتی‌ «راوا» شعار داد «هشت‌ ثور سیاهتر از هفت‌ ثور!»، تن‌هایی‌ به‌ لرزه‌ در آمد، ابروهایی‌ چین‌ برداشت‌ و بخصوص‌ «ائتلاف‌ شمال‌» توپخانه‌اش‌ را علیه‌ ما به‌ صدا در آورد كه‌ چرا «راوا» جرئت‌ می‌نماید و این‌ روز «شكوهمند» ورود مجاهدین‌ خوشنما به‌ كابل‌ را بعد از سقوط‌ رژیم‌ دست‌نشانده‌ روز سیاه‌ می‌نامد!

اما این‌ شعار كه‌ از خشم‌ و نفرت‌ عمیق‌ بربادرفتگان‌ برخاسته‌ بود، چنان‌ در دل‌ و ذهن‌ اكثریت‌ قاطع‌ ملت‌ حك‌ شد كه‌ دیگر هیچ‌ نیرویی‌ را توان‌ آن‌ نخواهد بود كه‌ حقانیتش‌ را جُل‌ پاره‌ پاره‌ شده‌ی‌ ترور و تهدید مذهبی‌ بپوشاند.

وضع‌ و كارنامه‌ فعلی‌ بنیادگرایان‌ «ائتلاف‌ شمال‌» در حكومت‌ و «امارت‌»های‌ شان‌ در مناطق‌ مختلف‌، ماهیت‌ خاینانه‌ و میهنفروشانه‌ وروسپی‌صفت‌ این‌ جنایتكاران‌ را بر ساده‌ترین‌ و ناآگاه‌ترین‌ گروه‌ها نیز عیان‌ نموده‌ است‌. تنها و تنها مشتی‌ روشنفكر خودفروخته‌ می‌كوشند چهره‌ تبهكاران‌ بی‌ناموس‌ هشت‌ ثوری‌ را سفیده‌ بزنند.

قطعنامه «راوا» به مناسبت دهم دسمبر روز جهانی حقوق بشر

جنایتكاران طالبی و جهادی، وقیح‌ترین دشمنان حقوق بشر

در حالی كه مردم در سراسر گیتی دهم دسمبر روز حقوق بشر را به امید تامین ارزش‌های انسانی در سایه صلح، دموكراسی و پیشرفت تجلیل می‌كنند در افغانستان تحت تسلط خونین بنیادگرایان، حقوق بشر طوری از سوی باندهای طالبی و جهادی پامال می‌گردد كه در هیچ گوشه‌ی دنیا نظیر ندارد. بخصوص تجاوز‌هار به حقوق زنان، در وطن بلادیده‌ی ما بیداد می‌كند.

«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) به خاطر بزرگداشت روز جهانی حقوق بشر، نكات ذیل را اعلام می‌دارد:

۱- مردم دنیا باید بدانند كه از زمان قدرت یافتن بنیادگرایان پس از سقوط دولت دست نشانده نجیب، حقوق بشر در افغانستان به طور روز افزون و وحشتناك پامال و به تحقیر گرفته می‌شود. طالبان چنانچه در باره وجود اسامه بن لادن در افغانستان به مردم دنیا دروغ گفتند ولی به زودی ثابت شد كه او تحت محافظت آنان قرار دارد، در ارتباط با «انعطاف»پذیر شدن‌شان نسبت به حقوق بشر هر چند هم كوچك و بی اهمیت، نیز مطلقا دروغ گفته و فقط می‌خواهند جهانیان را فریب داده و دولت‌هایی را برای معامله با خود جلب نمایند.

۲- بسته شدن مرزها توسط دولت پاكستان در شرایطی كه جنایتكاران طالبی و جهادی زندگی در مناطق معینی را نا ممكن ساخته‌اند، مصیبت مرگبار دیگری بر مصایب مردم ما و انكار ابتدایی ترین ارزش حقوق بشر به شمار میرود. همانطوری كه در اعلامیه «راوا» به این مناسبت گفته شده است، پاكستان باید تروریست‌ها و لانه‌های تروریستی را در دفترها و خانه‌های افراد منصوب به احزاب گلبدین، ربانی، مسعود، خلیلی، سیاف و طالبان پیدا كند و نه از بین مهاجران كه خود بیست سال است قربانی تروریزم این باندهای جنایتكار بوده‌اند. همچنین توافق پاكستان با طالبان مبنی بر در خواست ایجاد كمپ‌های مهاجران در خاك افغانستان در حقیقت همدستی با طالبان است كه می‌خواهند مهاجران تیره روز را در گروگان گذاشته و بر آنان هرگونه ستم و تجاوز و بی ناموسی را روا داشته و در سگ جنگی با باند ربانی- مسعود و شركا به مثابه گوشت دم توپ مورد استفاده قرار دهند. قبل از آن كه خیلی دیر شود پاكستان باید مرزهایش را بروی مهاجران بگشاید.

۳- حمله به افغانستان به هر بهانه‌ای از سوی یك كشور یا تعدادی از كشور‌ها فقط می‌تواند این نتایج فاجعه بار را برای مردم اسیر ما در پی داشته باشد: تحكیم موفقیت جنایتكاران جهادی،هموار ساختن زمینه برای مظلوم نمایی و اكت‌های «ملی» و «وطنپرستانه»ی طالبان میهنفروش و كشانیدن توده‌هایی از مردم به دنبال ‌شان. طالبان كه سوار بر موج خشم و نفرت بی پایان مردم ما علیه آدمكشان جهادی رویكار آورده شدند، با هر حمله‌ی احتمالی به افغانستان، با تكیه بر احساسات مشتعل مردم، حاكمیت ضد انسانی‌شان را تداوم خواهند بخشید.

۴- چنانچه بارها متذكر شده‌ایم، اگر فعالیت‌های ظاهرشاه در سازش با ا داره‌های جنایت پیشه و رهزن مسعود، دوستم، خلیلی اركان ائتلاف شمال وغیره باشد، به عنوان كوششی در آخرین تحلیل به نفع این یا آن كمپ تروریست و مهینفروش از سوی اكثریت مردم ما مردود خواهد بود.

آخرین مطالب