آن سازمانهای كوچك تروریستی كه ادعا دارند از ایدههای اسلامی نمایندگی میكنند توسط دشمنان اسلام بخاطر لكهدار نمودن مسلمانان بطور عموم و نام بدكردن ارزشهای اسلامی ـ عشق، صلح، شكیبایی و عدالت ـ بطور اخص ایجاد گردیدهاند.
رهبری چنین گروههای تروریستی آشكارا مغز پیروان بیسواد خویش را شستشو میكنند و آنان را با ادعای دروغین انجام جهاد بخاطر حفاظت ارزشهای اسلامی بسوی شیطنت و دوزخ رهنمون میگردند.
اخیراً بیبیسی گزارش داد كه سیآیای شبكهای از گروههای تروریستی در نقاط مختلف اروپا جهت كنترل سیاستها و گرایشهای كشورهای اروپایی و نیز وادارساختن آنان بخاطر هماهنگی باسیاست امریكایی، ایجاد نموده است.
باب وودوارد كتاب قطوری موسوم به «پرده: جنگهای مخفی سیآیای» نوشته كه در آن با اسناد و شواهد مستند دخالت سیآیای را در قتلهای سیاسی و تروریزم برملا نموده است.
در حقیقت سیآیای در بیثبات نمودن متحدان صمیمی ایالات متحده تاریخ طولانی دارد. مثالی از سخنان شاه سابق ایران است كه در ۱۹۷۵ گفته بود سیآیای از «مسلمانان ماركسیست» حمایت میكند.
در ارتباط با مسئله مصر بنظر میرسد كه سیآیای دارای نقشهای بخصوص است. عقیدهی عمومی اینست كه رئیس جمهور مصر حسنیمبارك، بازیاش را انجام داده و باید جا خالی نماید. به احتمال قوی با تغییرات معین در منطقه چهرهای نو مقبول خواهد بود. در مصاحبهای با مجله «نیویارك»، حسنیمبارك ایالات متحده را بخاطر داشتن روابط با اسلامگرایان متهم نمود. او گفت: «دولت ایالات متحده با گروههای اسلامی رابطه دارد. شما (امریكاییان) فكر میكنید اشتباهاتی را كه در ایران مرتكب شدید اصلاح میتوانید. من، اما به شما اطمینان میدهم كه این گروههای اسلامی هرگز بر مصر چیره نخواهند شد.»
چندی قبل رسانههای مصر فاش نمودند كه گروههای افراطی اسلامی توسط سیآیای ایجاد شدهاند و آن شیخ عمرعبدالرحمن نابینا، جاسوس شناخته شدهی سیآیای بود.
موساد نیز همانند سیآیای دارای تاریخ دست داشتن وسیع در تروریزم میباشد. ارتش اسراییل شدیدترین «تروریزم دولتی» را علیه كشورهای همجوار عربش بخصوص علیه اردوگاههای فلسطینیان در جنوب لبنان اعمال میكند. كتاب مأمور سابقه موساد، ویكتور اوستروفسكی موسوم به «از راه حیله و نیرنگ» مسایل فوق و بخصوص ارتباط سیآیای با موساد را فاش میكند. قتل ابوجهاد در ۱۷ اپریل ۱۹۸۸ توسط سیآیای و موساد صورت گرفت. سادات و رابین هر دو بعد از انجام وظایف شان به قتل رسیدند. بناءً خشونت و تروریزم دولتی تا زمانیكه كشورهای قدرتمند آنرا علیه كشورهای ضعیف و كوچك دنبال میكنند ادامه خواهد یافت.
(«مسلم»، ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۶)
شیـوه هـای فـاشیستی
نواز بنگش از اسلامآباد در نامهای با عنوان فوق در «مسلم» (۱۶ سپتامبر ۱۹۹۶) مینویسد:
«جماعت اسلامی كه بمثابه عامل ضیأالحق در جنگ افغانستان دخالت داشت، نه تنها میلیونها دالر امریكایی به جیب زد بلكه "اسلامی جماعت طلبه" و سایر گروههای افغانی را مسلح ساخت. فرهنگ كلاشنكوف درافغانستان توسط ضیأ ازطریق جماعت اسلامی رایج گردید. جماعت اسلامی آنچنان در جنگ افغانستان دخیل گشت كه اعضایش در آنجا تعلیمات دیده و جنگیدند. جماعت اسلامی با سازمانهای عمدهی غیردولتی وتروریستی عربی رابطه گرفت وتروریزمرا در كشور های مختلف مسلمان و برادر اشاعه داد. مصر و چند كشور دیگر بر جماعت اسلامی بعنوان پشتیبان تروریستها انگشت گذاردند. قاضی حسین و جماعت اسلامی با مداخلاتی مشكوك و اسرارآمیز در كشمیر، موجبات دردسر برای پاكستان گردیدند. در ۱۹۵۲ علیه امر كشمیر موضع گرفت اما حالا خود را قهرمان آن نشان میدهد. این بیانگر دوروییها و منافع گروهی جماعت اسلامی در مسایل گوناگون میباشد.»
مـردم مـا در چنگال محمدالنظیریها
محمدالنظیری مرد ۴۲ سالهی یمنی كه در ماه اپریل سال جاری مسیحی در صنعا پایتخت یمن، طی گلوله باری با كلاشنكوف بر دو مكتب، پنج معلم و شاگرد را كشته و یازده تن دیگر را زخمی ساخت، در افغانستان در كنار باندهای بنیادگرا علیه سربازان شوروی جنگیده بود. همچنین وی بامدارس مختلط پسران و دختران مخالفت میورزید.
محمدالنظیری جنون زده در ۳۱ مارچ در جریان محاكمهای چند ساعته محكوم به اعدام شد و به این ترتیب نكبتش پایان یافت ولی برادران او در افغانستان پنج سال است كه از مستی در دریای خون و رنج مردم خسته نمیشوند.
آیا شهریان صنعا كه تنها وحشت یكی از دیوانههای بنیادگرا را تجربه كرده اند، میتوانند حدس بزنند كه مردم ما در اسارت معلمان آن دیوانه، چه میكشند؟
نالهی یك نوكر چخ شده
گلبدین كه زمانی به مثابه نازدانهترین بچهی سیآیای بیشترین مقدار كمكهای امریكا را میگرفت، پس از آنكه دیگر از چشم ارباب افتاد، از طریق «فریاد عاشورا» نشریهی مزدور ایران، چنین مینالد:
«حكمتیار معتقد است كه رابنرافل معاون وزارت خارجه امریكا، نقش بزرگی در شكست حزبش بدست طالبان داشته است.» «امریكا نمیخواهد مرا در افغانستان ببیند.» («فرنتیرپست»، ۱۳ مارچ ۱۹۹۷)
مسكو به كی متكی است؟
«فرنتیرپست» به تاریخ ۲۷ اگست ۱۹۹۷ طی مقالهای درباره طالبان مینویسد:
«مسكو به ۱۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ نیروهای احمدشاه مسعود، زدوخوردهای شیعه و سنی و تصادم منافع ایران، پاكستان و غرب در منطقه متكی میباشد.»