
نادرپور سراینده مجموعههای «صبح دروغین» و «خون و خاكستر» در ۱۸ فبروری ۲۰۰۰ در لسانجلس دچار سكته قلبی شد و جهان را وداع گفت.
اگر چه نادرپور معتقد بود كه در ایران فقط سیمین بهبهانی در طول این بیست سال شعر جدی گفته، و در خارچ از ایران فقط او؛ اگر چه به احمدشاملو با زبانی زشت تاخت و او را «شاعری با استعداد متوسط»، «شعبدهباز سیاسی»، «شاعر سیاستبازِ چپنما» و... نامید؛ اگر چه از نظر سیاسی به سلطنت التفات داشت؛ اما برعكس نویسندگان و شاعران جبون انجمنی ما كه همه با بیشرمی غریبی سر از گریبان خاینان جهادی یا طالبی برآوردند، او از ابتدأ تا آخر زندگیش از ضدیت و مبارزه با فاشیزم دینی حاكم در ایران لحظهای باز نهایستاد. به قول مجیدنفیسی: «هنگامی كه نادرپور در سال ۱۳۶۵ از پاریس به لسانجلس آمد شعرهایش كه سابقاً بیشتر جنبهی شخصی داشت رنگی سیاسی به خود گرفت و این درست در زمانی بود كه سیاستگریزی در میان نویسندگان ایرانی چه در درون و چه در بیرون مرز به صورت شعار روز درآمده بود.» او حتی جریان خاتمی را همناشی از توطئه دانسته مقابل آن ایستاد. و بنابر اعتقاد هنرمند دیگری، نادرپور همواره راست و مستقیم نظرات آگاهانه خود را از طریق رادیوهای برون مرزی مانند صدای اسرائیل، صدای امریكا، رادیو فرانسه و رادیو آلمان به گوش مردم كشورش میرساند و در تمام طول بیست سال گذشته كلامی نگفت و ننوشت كه «سیاسی» در ابعاد وسیع كلمه و «ضد ارتجاع و استبداد سیاه آخوندی» نباشد. این چنین بود كه او از جایگاه رفیع شاعری خود، به قلة بلند یك مبازر ملی پرواز كرد.»
جمهوری اسلامی ایران از آغاز سال ۱۳۷۱ كتابهای نادرپور را جمعآوری و حتی اجازه درج نام او را در نشریات داخل كشور نداد.
آخ كه چه فاصله عظیمی بین شاعران خادیـجهادی، طالبی یا تسلیمطلب وطنی و نادرپورها حایل است!
این مطلب بر اساس مجله «آرش» شماره ۷۳ و شمارههای مختلف «روزگار نو» تهیه شده است.