چگونه به این وطن رحم نكردند؟ (شعری از ناظم حکمت با زندگینامه مختصرش)

Nazim Hekmat, Turkish poet ناظـم حكمـت در سال ۱۹۰۲ در شهر استانبول متولد شد. مدرسه نیروی دریایی را به پایان رساند و به علت مریضی از خدمت معاف شد.

در سال ۱۹۲۰ مصطفی كمال پاشا در انقره قوایی را تشكیل داد و در صدد نجات میهن از دست بیگانگان برآمد. همه كسانی كه شور نجات وطن را در دل داشتند، بسوی انقره رو می‌آوردند. در همین سال ناظم نیز كه زندگی در استانبول و در زیر چكمه اشغالگران برایش غیر قابل تحمل شده بود به آناطولی سفر می‌كند. و در راه این سفر است كه اولین بار با زندگی نكبت‌بار زنان و كودكان گرسنه و برهنه و بیمار وطن خود آشنا می‌شود كه آنرا هرگز تا پایان عمر نمی‌تواند فراموش كند از آن پس همه اشعارش از زندگی این مردم الهام گرفت‌.

در آناطولی خواست در جنگ استقلال شركت كند ولی پذیرفته نشد و بالاخره به عنوان معلم به یكی از دهات آناطولی فرستاده شد. معلمی در آنجا او را بیشتر به مردم فقیر نزدیك كرد چنانكه محبوبیتش در میان مردم زنگ خطری برای خوانین و متنفذین محلی محسوب می‌شد و آنان تصمیم به قتل او گرفتند. عرصه به روی او كاملاً تنگ شد و سرانجام ناگزیر به فرار به روسیه گردید.

در سال ۱۹۲۵ كه دیگر جنگ پایان یافته بود و مصطفی كمال رئیس جمهور تركیه بود به وطن بازگشت و به انتشار اشعارش در مجله پرداخت‌. ولی بعد از چندی تحت تعقیب قرار گرفت و ناگزیر زندگی مخفی اختیار كرد. سپس غیاباً به پانزده سال حبس محكوم شد. ناظم دوباره به مسكو پناه برد. دوسال بعد پس از تصویب قانون عفو عمومی به تركیه آمد. اما به‌محض آنكه قدم در خاك وطنش گذاشت دستگیر شد. این اقدام دولت تركیه با انتقادهای شدید از داخل و خارج مواجه شد و سرانجام دولت مجبور گردید او را آزاد كند.

ناظم حكمت در سال ۱۹۳۸ باز به ۱۵ سال زندان محكوم شد و ماهها را در یك سلول كوچك و ممنوع‌الملاقات سپری كرد. بعداً باوجود اینكه در زندان بسر می‌برد در محاكمه دیگری به جرم عصیان علیه حكومت مركزی به ۲۰ سال زندان محكوم شد و آخرین حكم محاكمه به ۲۸ سال و چند ماه رسید.

از سال ۱۹۴۶ به بعد، اشعار او باوسایل مختلف از زندان خارج می‌شد و پس از ترجمه در مطبوعات فرانسه به چاپ می‌رسید. در آن زمان هیچكدام از مطبوعات تركیه جرأت نداشتند نامی از او ببرند. اشعار وی در دنیا هیجان زیادی برانگیخت و آزادیخواهان و روشنفكران مبارز جهان به اعتراض برخاستند و در پاریس كمیته نجات ناظم حكمت تشكیل یافت‌. پابلونرودا، ژان‌پل‌سارتر، پابلوپیكاسو، بوتولت برشت‌، نویسندگان و نقاشان و موسیقی دانان و دانشمندان مشهور دنیا اعتراضات شدید خود را به دولت تركیه ابراز داشتند و آزادی وی را خواستار شدند. ناظم در سال ۱۹۵۰ در زندان بورصه دست به اعتصاب غذایی زد. او بعد از گذراندن ۱۳ سال زندان آزاد شد. ولی بازهم دشمنانش با طرح توطئه‌ای خواستند او را سر به نیست كنند، ناظم بار دیگر مجبور شد وطن و مردمش را كه به خاطر آنان زنده بود ترك كند. و سرانجام بعد از ۱۳ سال دوری از تركیه در جون ۱۹۶۳ در مسكو چشم از جهان بست‌.

آثار او كه به بیش از ۳۰ زبان ترجمه و چاپ شد لیكن تا وقتی زنده بود نگذاشتند در وطن و به زبان خودش منتشر شود.



چگونه به این وطن رحم نكردند؟


آیا انسان وطنش را می‌فروشد؟
آب ونانش را خوردید
آیا در این دنیا عزیزتر از وطن هست‌؟
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟
پاره پاره‌اش كردند
گیسوانش را گرفتند و كشیدند
كشان كشان بردند و تقدیم كافر كردند
آقایان‌، چگونه به این وطن رحم نكردید؟
دست ها و پاها بسته در زنجیر،
وطن‌، لخت و عور بر زمین افتاده‌
و نشسته بر سینه‌اش گروهبان تكزاسی‌.
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟
می‌رسد آن روز كه چرخ بر مدار حق بگردد
می‌رسد آنروز كه به حساب های شما برسند
می‌رسد آن روز كه از شما بپرسند:
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟

۱۹۵۹

آخرین مطالب
پیام زن، نشریه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا)