ا.ی ـ مزارشریف
شعلهی آتش پیكار خروشنده خلق
خرمن هستی روسان به آتش بكشید
دست جلاد تبهكار جهادی
زپس پردهی اغیار نمایان گردید
خلق ماتمزدهی میهن خونین تن ما
باز در آتش بیداد ستم سوخت
شهر و روستای وطن
باز بخون گشته عجین
یكطرف دسته گرگان جهادی
بر سر ملت ما میخ نژادی كوبید
وان دیگر گلهی خوكان سیهكار
تیل جوشنده بر فرق صد هموطنم پاشید
وای اگر بگذری از قلب پرخون وطن
كابل من
ظلم چنگیز و سكندر فراموش كنی
نام از مسكن و خوراك نیابی دیگر
لیك
شهر رها خواهد شد
شفق صبح رهایی
زپس گنبد خونین وطن
باز طلوع خواهد كرد
كرگس و كفتار جهادی
در شرار شفق صبح فنا خواهد شد.