MP3 - 2,878KB - 3:04min

برپا
هنوز جانم مي آزارد دردي كه منم اسير
ديگرم تاب و توان نيست زيستن در بند و زنجير

رزميدن است راه نجات
رفتن به مرگ بهر حيات

اي خسته ملت برپا برپا
بهر فرداي نوين
ثابت قدم و آهنين
ضد خصم بنيادگرا

عزيز ميهن ويرانم
تو عشق و تويي جانم
خون سرخم فدايت
نازنين افغانستانم

ميسرايم شعر اميد
تابد همچون ماه و خورشيد

اي خسته ملت ...