از دیگر ولایات
قاسم ـ غزنی
باجگیری طالبی
در ولایت غزنی باجگیری طالبان از دكانداران در ماه رمضان
شروع گردید كه البته این كار به شیوه خاص انجام میشد قسمی كه چند طالب به
دكان بالا میشدند و با یك دید برق آسا به مالك دكان میگفتند كه مبلغ ۰۰۰
۰۰۰ ۴ افغانی بدهید. در مقابل دكاندارانی كه میپرسیدند چرا؟ میگفتند: «این
مقدار پول ذكات دكان شما است باید آنرا تأدیه نمایید.» حتی از بعضی
دكانداران تا مبلغ ۰۰۰۰۰۰ ۱۲۰ افغانی نیز اخذ مینمودند.
بعد از چندی باجگیری دوباره تكرار گردید و اینبار بهانه
آنان فرق داشت. به عوض ذكات بنام فطر روزه اخاذی میكردند.
مردم از این عمل طالبان به ستوه آمده سه بار قسمتی از
بازار و دكانها به شكل اعتراض مسدود گردید. موضوع به قومندانی امنیه ولایت
رسید. قومندانی در پاسخ به مردم گفت: «تا دیروز به پاتكها پول میدادید و
اكنون كه ما پاتكها را از بین بردهایم، شما ذكات را به ما نمیدهید.»
اعتراض دكانداران جایی را نگرفت و حتی این حركت مردم را یك عمل غیرشرعی و
غیراسلامی! دانستند.
ادامهی: گزارشهایی از وحشت، شناعت و فضاحت بنیادگرایان
اعتصاب كارگران كودو برقمزار شریف
بار دیگر به تاریخ ۲۵ جدی ۱۳۷۵ حدود ۲۷۰۰ كارگر تصدی كود و برق مزار به نسبت پایین بودن مزد شان دست از كار كشیده و فابریكات كود و برق به حالت نیمه تعطیل قرارگرفت.
كارگران خواستهای خویش را به انجنیر قدوس رئیس فابریكه كود چنین مطرح نمودند.
آماده نمودن سامانآلات جدید، تجدید نظر در مورد معاش و امتیازات ماهانه - تادیه پنج قلم مواد اولیه از قبیل ۸ سیر گندم و یا آرد، هفت كیلو گرام روغن، هفت كیلو گرام شكر، نیم كیلو چای وهفت كلچه صابون كالاشویی. اگر سه قلم اخیر داده نمیشود باید در حقوق ماهانه كارگران در نظر گرفته شود. كارگران طبق محاسبه دقیق خویش ادعا میكردند كه فابریكه كود كیمیاوی صرفنظر از فابریكه برق عواید سرشار دارد. ولی در مقابل به كارگران بسیار كم معاش میدهند كه كفاف خرج و حوایج روزانه شان را نمیكند.
در فابریكه در یك دقیقه چهار خریطه كود تولید میگردد و در یك ساعت ۲۴۰ خریطه و در ۲۴ ساعت به تعداد ۵۷۶۰ خریطه. هر خریطه ۴۰ كیلو وزن دارد و نرخ فی خریطه ۳۴ دالر امریكایی و یك تن كود مبلغ ۱۲۰ دالر به فروش میرسد. پس باید به اساس قیمت كود مزد كارگران تعیین گردد.
ادامهی: گزارشهایی از وحشت، شناعت و فضاحت بنیادگرایان در ولایت بلخ
انتخابات اسامبله ملی و اسامبلههای ایالتی پاكستان در ۳ فبروری ۱۹۹۷ پایان یافت و حزب «مسلم لیگ پاكستان» به رهبری نواز شریف بیشترین كرسیها را در اسامبله ملی، اسامبله پنجاب و اسامبله صوبه سرحد بدست آورد. «حزب مردم پاكستان» به رهبری بینظیر بوتو با شكست سخت و بیسابقهای مواجه شده و تصور نمیشود كه حتی در ایالت سند كه كرسیهای نسبتاً زیادی را از آن خود كرده موفق به تشكیل حكومت ایالتی شود. در دوران حاكمیت حزب وی فساد، اختلاس، نقض نظم و قانون، و ابتر شدن وضع اقتصادی مردم اوج گرفته بود كه از مهمترین دلایل روگرداندن مردم به او و حزبش بشمار میروند. تمامی احزاب مذهبی بنیادگرا و غیر بنیادگرای پاكستان نیز تحقیرآمیز ترین شكستها را در تاریخ شركت شان در انتخابات تجربه كردند. جماعت اسلامی پاكستان به رهبری قاضی حسین كه مطرح نبودنش را بین تودهها درك میكرد، هشیاری به خرج داده و انتخابات را تحریم كرد! در انتخابات امسال ۶ زن به مجلس ملی و مجلس های ایالتی راه یافتند.
میدانیم كه برخی گزارشها تا حدودی كهنه میباشند اما ترجیح میدهیم آنها هم به مثابه فجیع ترین وقایع این سیاهترین و ماتمزا ترین روزهای تاریخ ملت اخوان زدهی ما بیایند چرا كه بدبختانه برای ثبت فجایع تبهكاران مختلف بنیادگرا و غوغای سینهی پر درد قربانیان، هیچ نشریه و جای دیگر وجود ندارد.
«پیام زن»
|
آذرنوش ـ كابل
كـودكـان كـابل
به اساس آمار كشورهای غربی كه میتوان گفت بسیار محتاطانه و محافظه كارانه است حدود ۰۰۰ ۴۰۰ كودك در افغانستان مشغول گدایی هستند و تنها در شهر كابل بیشتر از ۰۰۰ ۴۰ كودك روزانه ده ساعت به كار طاقت فرسای بدون رخصتی مشغول اند كه ۲۰% آن را دختران و ۸۰% آن را پسران تشكیل میدهد. عاید روزانه اینان كمتر از یك چهارم دالر میباشد. اینان اكثراً به خرده فروشی، سگرت فروشی، تركاری فروشی، دستگردانی وغیره مصروف میباشند و تعدادی هم به كار جمعآوری استخوان انسانها از گورستانها و جمعآوری كاغذ و آهنباب هستند كه تا حال تعداد قابلی توجهی از آنان قربانی مینهای ضد پرسنل شده اند.
ادامهی: گـزارش هـایـی از بیـدادگاه جهـادی و طـالبی
دزدی قدريه يزدان پرست
(گزارشگر: كابل -ع.ث.) يكی از همشهريان متوجه میشود كه در منزل همسايه موترهای آرد و روغن و غيره مواد كمكی سازمانهای خيريه خارجی برای توزيع به اهالی بیبضاعت شهر كابل جابجا شده و عندالموقع به دلالان بفروش میرسد. وی موضوع را به يكی از ارگانهای «مسئول» اطلاع میدهد. «موظفين» به مجرد رسيدن، خانه را محاصره كرده و به فكر اينكه اين كار توسط كدام شخص غيرجهادی صورت گرفته مواد را ضبط میكنند. در همين گيرودار موضوع به مالك اصلی گدام يعنی قدريه جان يزدانپرست اطلاع داده میشود و وی هم آناً با باداران خويش تماس گرفته موفق میشود تا بلافاصله سر و صدای قضيه را خوابانده و مقداری از مواد گدامش را نيز بدست آرد.
تفهای سر بالای يونس «قانونی»
(گزارشگر: كابل - ف. شاكی) به تاريخ ۲۲ ثور ۱۳۷۵ يونس قانونی به اصطلاح سرپرست وزارت دفاع و رئيس كميسيون امنيتی شهر كابل مصاحبهای با خبرنگار راديو كابل انجام داده كه قسمتهايی از آن جالب و شنيدنی بود. وی در مورد ايجاد «كميسيون جديد بررسی اسناد ملكيتها و جايداد اهالی كابل» گفت: «متاسفانه در مدت چهار سال حكومت اسلامی نظر به عوامل گوناگون به ملكيت های افراد دستبرد هايی صورت گرفته و ازينرو به مسئولين امنيتی عرايض و شكاياتی رسيده بود كه جهت بررسی آنها كميسيونی تشكيل گرديد. كار كميسيون به مشكل بزرگی مواجه گرديده زيرا در مورد ملكيت يك آپارتمان سه و يا چهار قبالهی شرعی موجود است كه تشخيص مالك اصلی را خيلی دشوار ساخته است.»
ادامهی: گزارشهايی از افغانستان زير چكمههای خاينان و جنايتپيشگان بنيادگرا
به تاریخ ٩ دلو ١۳۷۴ در تالقان چندین دكان همزمان توسط جهادیهای مستقر در آنجا چور گردید، فردای آنروز (١۰ دلو) تمام دكانداران معترض شهر، دستجمعی بطرف ولایت راهپیمایی میكنند. در جریان راهپیمایی اهالی خشمگین شهر با آنان پیوسته به ولایت حمله میبرند. شیشهها و پنجرههای ولایت را با سنگ و چوب میشكنند و شعار های مرگ بر ربانی، مرگ بر مسعود و مرده باد دولت اسلامی را سر میدهند. والی از ترس در شعبه خویش پنهان شده و محافظانش فیرهای هوایی میكنند. بعداً تظاهركنندگان به طرف بانك تخار حركت كرده به آن هجوم میآورند اما با مقاومت محافظین مواجه میشوند. قوای مسلح «دولت» مردم را به محاصره كشیده و تیراندازی میكنند. تعدادی از اعتصاب كنندگان مسلح نیز فیر مینمایند كه در این جریان چندین نفر كشته و زخمی میشوند. بالاخره تفنگداران جهادی موفق میشوند مردم را پراكنده نمایند.
متعاقب آن افراد امنیتی عدهای از دكانداران را حبس كرده مورد لتوكوب قرار میدهند و این گرفتاریها چندین روز ادامه مییابد. چگونگی و جریان این تظاهرات نه در مطبوعات جهادی و نه در مطبوعات خارجی هیچگاه انعكاس نیافت.
در شهر كندز نیز دكانداران و مردم عادی شهر به علت غارت چندین دكان توسط جهادیها در روزهای عید رمضان، دست به اعتصاب زدند. آنان نزد والی كندز رفته و از وی خواستند تا به مسایل امنیتی شهر توجه كند. اما «والی صاحب» در پاسخ گفته بود: «امنیت خود تان مربوط به خود تان است و به ما هیچگونه ربطی ندارد.»! مردم به خشم آمده و دست به اعتصاب عمومی میزنند كه آهسته آهسته شكل تظاهرات را به خود میگیرد ولی سرانجام تظاهرات مردم كندز نیز توسط جهادیها سركوب میگردد.
ادامهی: تظـاهرات خـونیـن مـردم تـالقان و كنـدز علیـه «دولـت» ربـانی و مسعـود
میترا ـ كابل
دست مسعود در «انفجار» زیر ریش ربانی
به تاریخ ٢۶ دلو ١۳۷۴ دو انفجار مهیب در یكی از انبارهای مهمات ارگ رخ داد كه تلفات سنگین مالی و جانی ببار آورد. انفجار اول در حدود ساعت پنج عصر و دومی حوالی هفت شام صورت گرفت. قرار گزارش شاهدان عینی بیش از یك كندك ملیشهی گارد خاص ربانی كه اكثراً بدخشی بودند، در این حادثه جان دادند.
خسارات مالی این انفجار بیسابقه بود. تمام كلكینهای ساختمان های داخل و اطراف ارگ شكسته و تعمیرهای هوتل كابل، افغانستان بانك، بانك ملی، وزارت مخابرات، وزارت مالیه، هوتل خیبر، وزارت معادن و صنایع، وزارت تعلیم و تربیه، شاروالی كابل، پشتنی تجارتی بانك، هوتل سپین زر و دهها آپارتمان در نواحی پل باغ عمومی شدیداً خسارهمند گردیدند.
مردم كابل علت انفجار را عمدی و ناشی از تضاد بین ربانی و مسعود میدانند. تبصره ها چنین است كه وقفه دو ساعته بین دو انفجار به این دلیل بوده كه احتمال میرفت دو ساعت بعد از انفجار اول ربانی و حواریونش جهت دیدن محل حادثه بیایند و به این ترتیب همه را یكباره از بین ببرند.
ادامهی: گزارشهایی از افغانستانِ زیر چكمه های خاینان و جنایت پیشگان بنیادگرا
كشف چهار جسد در یك چاه
(گزارشگر: ر.قیوم ـ كابل) در ماه اسد ۱۳۷۴ از چاهی كه در ساحه «پرورشگاه وطن» مقابل سفارت روسیه قرار داشت، چهار جسد توسط اهالی محل كشف گردید كه از آن جمله دو جسد بكلی پوسیده شده و هویت شان قابل شناخت نبود. آنان در زمان حاكمیت گروپ مزاری در آن ساحه به قتل رسیده بودند. ولی دو جسد دیگر كه تازه بنظر میرسیدند به ملیت هزاره تعلق داشتند، كه بعد از یورش شورای نظار كشته شده بودند.
كدام منطقه مفتوحهی جهادی بهتر است؟

جنرال عبدلرحمن دستور داد: «کابل باید بسوزد» و حال حتی او هم اگر زنده میبود از آنچه بر سر کابل آورده اند دچار وحشت میشد.
ادامهی: گزارشهایی از اعمال غداران، جانیان و متجاوزان جهادی و بنیادگرا
به تاریخ ۱۶ قوس ۱۳۷۴ دو تن از زنان افغان بنامهای داكتر ناهیدعظمت و راضیهشفیق كه اولی خانم و دومی خواهرزادهی داكتر غلام حسین بودند در مهاجربازار پشاور توسط تروریستهای كه در موتر لندكروزر آمده بودند، كشته شدند.
داكتر غلام حسین شب بعد حادثه در مصاحبه با بخش فارسی بی بی سی اظهار داشت: «ما با كسی دشمنی نداریم... مدتهاست كه در خدمت همین صدراعظم و رئیس جمهور (گلبدین و ربانی) قرار داشته و داریم... اگر من هزاره بودم زنم كه محمدزایی بود چه گناهی داشت... زنم را بروی جای نماز كشتند». اما داكتر غلام حسین زمانی خود را در قلهی نامردی، بی غیرتی و بی شهامتی قرار داد كه در آخر بی شرمانه اضافه كرد: «اینها حتی یكبار بخاطر دلجویی من هم نیامدند»!
در دریایی از خشم بالقوهی تودهها بر ضد خاینان تروریست بنیادگرا، بهر حال هستند افرادی مثل داكتر غلام حسین كه با اظهاراتی آنچنان كثیف و مملو از زبونیای باور نكردنی مقابل قاتلان زن و خواهرزادهاش، بر خون پاك آن دو زن تف میاندازد. ولی ما بر آن باوریم كه این گونه سر خم كردنها در برابر اخوان، آتش انتقام از هزاران ناهید و راضیه ناكام را در دل مردم و نیروهای انقلابی كشور، شعلهورتر خواهد گردانید.
ادامهی: خون دو زن و ابراز بیغیرتی داكتر غلام حسین در برابر اخوان تروریست
آدمكشی بین ربانی، مسعود و سیاف
گزارشگر (همدم - كابل): خواهران گرامی سلام های مرا بپذیرید در پیشرفت كارها برای تان موفقیت آرزو مینمایم. مكتب را تا صنف نهم خواندهام و فعلاً شغل دكانداری دارم. هر زمانی كه مجله «پیام زن» برایم میرسد تمام مضامین آنرا با دقت میخوانم زیرا واقعیت های جامعه ما و جنایات جانیان جهادی را به صورت درست انعكاس میدهد. گزارشی تقـدیم تان است:
نیرو های مسعود، سیاف و ربانی كه در حفظ قدرت دولتی، ظاهراً یكدست و متحد بنظر میآیند، در اصل تشنه خون هم بوده روی شكل دولتمداری و قدرت یابی تضاد های شدید دارند كه انعكاس آن در ترور افراد یكدیگر بوضوح مشاهده میشود. بطور مثال:
داكتر عبدالرحیم «تارشی» معین وزارت صحت عامه كه متعلق به ملیت ازبك و عضو شورای نظار بود به دستور بنیادگرایان جمعیتی و وهابی و با پلان عبدالمتین ادراك رئیس وزارت صحت عامه در ماه حوت سال گذشته در مسیر راه خیرخانه كشته شد. همچنان «پناه» یكی از قومندانان مشهور مسعود در ماه حمل ۱۳۷۴ توسط افراد خاص سیاف بعد از بازگشت از جبهه ترور گردید.
ادامهی: گزارشهایی از غدر، كشتار و فضاحت بنیادگرایان