انجنیر معروف ضیاء ـ اسلام آباد،
د خپل لیك په یوه برخه كی لیكی:
«د"پیام زن"د مجلی ډیرو درنو او قدرمنو چلوونكو، هیله ده چی زما تاوده سلامونه او نیكی هیلی ومنی. دا چی ستاسی د مجلی هر عنوان او یادونه زمونږ د رنځیدلو او ځوریدلو خلكو د ټپی شوو زړونو رښتینی آواز او د هغوی ترجمانی كوی پدی لاركی مو د نورو سترو بریالیتوبونو غوښتونكی یم. په ۳۸ گڼه كی د "تفاهم شورا" په هكله زما د مطلب چاپولو څخه مننه كوم. او دادی څو ټوكه علمی او ادبی كتابونه چی په دی نږدی وختو كی می ترلاسه كړی تاسوته در دراستوم. هیله ده چه گټه ځینی واخلی.»
• گرانه وروه،
ستاسی رالیږل شوی كتابونه مو ترلاسه كړل. د «پیام زن» په هكله ستاسو له نیكی هیلی او همكاری څخه په خپل وار سره مننه كوو. هیله لرو چی خپله همكاری مون مونږ سره ټینگه وساتی.
* * *
نورمحمدتابش ـ سویس،
از نامه شما ممنونیم. منبعد «پیام زن» را با پست زمینی ارسال خواهیم نمود.
* * *
مینا پویا از نشریه «آوای زن» ـ ناروی،
نشریه به آدرس جدید تان فرستاده خواهد شد.
* * *
جمال ـ كابل،
با تشكر مطلب تان با نام «وقتی جمبوره های خاینان اخوانی برضد "راوا" دهان میگشایند» را در همین شماره گنجاندیم. امیدواریم همانگونه كه وعده دادهاید بازهم برای ما بنویسید.
* * *
فشردن كدام دست؟
برات محمدی غمیار ـ ایران،
از نامه پرمحبت شما تشكر نموده متذكر میشویم كه ما حتی نامههایی را كه حاوی هتاكی های كوچگی علیه ما بوده اند در «سطل زباله» نینداخته و به جواب آنان پـرداختهایم. بنـاءً مطمئن باشیـد كه نامههای شما هیچگاه به زبالهدان انداخته نخواهند شد. «پیام زن» و عكس شهید مینا برایتان ارسال شد. نشریه را منبعد بصورت منظم دریافت خواهید نمود. قیمت هر شماره را به آدرس بانكی ما انتقال دهید.
چهاربیتی ارسالی تانرا قابل نشر نیافتیم. در بیتی از آن آمده: «دست همدیگر فشردن گرچه تلخ است ننگ نیست». دوست عزیز، برای ما فشردن دست آزادیخواهان نه تلخ است و نه ننگ. ولی فشردن دست دشمنان اخوانی و غیراخوانی كه با خون مردم رنگین است، ننگ نه كه خیانت بس عظیم و نابخشودنی بشمار میرود و ازهمین روست كه كراراً به افشای افراد و تشكلهایی پرداختهایم كه به بهانه های متنوع دستان هرزهی دشمنان خلق ما را فشرده اند.
* * *
عبدالرحمن ـ پشاور،
از نامه و شعر ارسالی تان تحت عنوان «پوستین تابستانی» سپاسگزاریم. امیدواریم در آینده شعرهای بهتری كه در آن ها بنیادگرایان خاین نشانهگیری شده باشند بفرستید.
* * *
سیما ولیزاده، نفیسه پنجشیری، ملالی اكبری و صدیق ـ چترال،
از نامه پرمحبت تان سپاسگزاریم. نشریات ما بصورت منظم برایتان ارسال خواهد شد. امیدواریم همكاری تان را با ما ادامه دهید. منتظر دریافت نامه های بیشتر شما هستیم.
* * *
افغانی كلتوری تـولنه ـ امریكا،
بعلت بالا بودن قیمت پست در پاكستان و وضع بد مالی متأسفانه نمیتوانیم مقدار زیاد نشریات را برایتان ارسال داریم. اگر مایل به تقبل مصارف پستی آن كه حدود ۲۵ دالر امریكایی میشود باشید، لطفاً این مبلغ را به حساب بانكی ما برای دالر انتقال داده رسید آنرا برای ما ارسال كنید تا كلكسیون كامل نشریه را برایتان بفرستیم.
* * *
كتابخانه ایرانیان شهر كاسل ـ آلمان،
طبق درخواست تان در آینده یك نسخه از هر شماره «پیام زن» و سایر نشریات مجاناً برایتان ارسال خواهد شد.
* * *
چرا مسلمان ها عیسوی میشوند؟
فاطمه - كویته،
متقابلاً سلام های گرم ما را بپذیرید. در نامهی تان با اشاره به «صد ها مسلمان به مسیحیت گرویدهاند» و «۳۰۰ خانواده افغان توسط مبلغین سازمان های غیر دولتی به مسیحیت گرویده اند» (شماره ۳۷ «پیام زن») پرسیدهاید كه هدف و سود نشر اینها چه بود؟
چاپ اینها حاوی دو نكته اند. اول اینكه همانگونه كه در خبر مذكور نیز اشاره شده این گرایش ها در اثر تبلیغات كمیته های امدادی كشور های غرب پدید میآید كه از شرایط دشوار زندگی مردم فقیر ما اكثر آنها سواستفاده كرده در جهت منافع سیاستهای استعماری و توطئه گرانهی شان فعالیت مینمایند. دوم و مهمتر اینكه آن مطالب حكایت از دلسردی و روگردانی مسلمانان نه تنها از باند های بنیادگرا بلكه حتی از دین اسلام دارد. ما به نوبه خود و همواره گفتهایم كه اعمال جنایتكارانه و جانور منشانهی بنیادگرایان اسلامی شدیدترین لطمه ها را بر اسلام وارد آورده است. چنانچه طبق گزارش مزبور دستهای از مردم بخاطر دستیابی به فلاح و آرامش معنوی خود به مسیحیت رو میآورند. اما این گرایش از نظر ما نه تنها هیچ دردی از درد های ملت ما را دوا نمیكند بلكه با توجه به دست سیاه برخی كشور های غربی در آن، خطرناك هم میباشد. با عیسوی شدن هرگز نمیتوان برای رهایی افغانستان و مردم اسیرش مصدر خدمتی شد.
* * *
بیژن نامور از هیأت تحریریه مجله «پر» ـ امریكا،
با تشكر از نامهی شما، جواب آن و نیز شماره هایی از نشریات درخواستی جداگانه برایتان ارسال شد. لطفاً از دریافت آنها اطمینان دهید.
* * *
عبدالرشید آریا ـ چترال،
نامه و شعر ارسالی تان را گرفتیم. بازهم بما نامه بنویسید.
* * *
حزب وحدت و ایران
صابر ـ كویته،
مطلب و شعر ارسالی تان را گرفتیم. قسمتی از مطلب ارسالی تان تحت عنوان «رهبران جهادی یا چرك دست بیگانه؟»:
«درین اواخر حزب وحدت نیز مانند گلبدین به روی اربابانش پریده از آنان شكوههای روسپیمانندی مینماید. دولت ایران را یك دولت ارتجاعی خوانده و حكومت ایران را دشمن اهل تشیع افغانستان میپندارد. از كمك دولت ایران به شورای نظار انتقاد بعمل میآورد و میگوید كه دولت ایران ربانی را كه دشمن اهل تشیع در افغانستان است كمك اقتصادی مینماید. برایشان گندم و كمپل ارسال میدارد و برای ما كاغذ میفرستد و اعلام میكند كه دولت ایران دوست هزاهها نیست بلكه دشمن این ملیت است زیرا دشمنان ملت ما را یاری میرساند. ولی فراموش میكند كه این دولت مرتجع و شما زادولد شان چه وقت در كدام اوضاع و احوال دوست ملیت هزاره بوده اید. آیا خونهایی كه هر روز شهر و دهات وطن ما را رنگین میسازد از روی محبت و دوستی شما هاست؟»
* * *
عبدالناصر، عبدالشكور، نجیباله، نفیسه پنجشیری و تابنده پنجشیریـ چترال،
از نامه پرمحبت شما دوستان ممنونیم. از مدت مدیدی بدینسو «پیام زن» را منظماً به آدرس تان فرستادهایم ولی نمیدانیم چرا بدست تان نرسیده، آیا آدرس تان دقیق است؟
* * *
سكینه ـ پیښور،
د «یوی افغانی كونډی له اجباری دوهم واده څخه دځان ژغورلو لپاره په ځان وژنی لاس پوری كړ» ترعنوان لاندی انگریزی اخبار څخه ژباړلی مطلب څخه چی په همدی گڼه كی خپور شوو ډیره مننه. ستاسو د نورو لیكونو او مطلبونو په هیله.
* * *
قیوم ـ كابل،
نوشتهای تان را زیر عنوان «زوزهای "جهادی" از حنجره خادی» با تشكر فراوان در همین شماره آوردیم.
* * *
د ربانی استازی «ملگروملتونو» كی لاس تر زنی كښیناست
نجلا ـ پیسور،
د مینی ډك لیك څخه مو مننه. مونږ هم په خپل وار د بنسټـپالی ضد مبارزی او هیواد لپاره د خدمت په لار كی بریالیتوب تاسوته غواړو او داهم ستاسو دلیك ځینی برخی:
«زمونږ گران هیواد چی د ملگروملتو مٶسسی د جوړیدو له هماغه پیل څخه ددغه نړیوال سازمان غړیتوب ترلاسه كړی وو او دروند نوم یی درلود، نن د خاینو بنسټـپالو دخپل منځی جگړو، انسان وژنو، بیناموسیو او بیساری فساد لهامله دومره دنړیوالو له پامه لویدلی او خپل تاریخی ارزښت یی له لاسه وركړی چی افغانستان هم دملگروملتونو دجوړیدو د پنځوسم تلین په لمانځلو كی د سومالیی تر څنگ یواځینی هیواد وو چی د دغه سازمان سرمنشی ورته دبلنلیك له استولو څخه ډډه وكړه. دیادولو وړ ده چی په دغی لمانځنی كی دنړی د ټولو هیوادونو مشرانو ته دگډون لپاره بلنه وركړی شوی وه.»
* * *
عبدالمتین وثیق ـ پشاور،
از نوشته تان در نقد مطلبی حاوی حملات مبتذل علیه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» مندرج در جریده «پیغام» (۱۴ ثور ۱۳۷۴) ممنونیم. آنرا در همین شماره میخوانید.
* * *
«پویندگان راه اتحاد برای آزادی» ـ سویدن،
نامه، منشور و اساسنامه تانرا گرفتیم. طبق درخواست یك نسخه از هرشماره «پیام زن» را ارسال خواهیم نمود.
* * *
ب.ستیز ـ پیسور،
ستاسو له مینی ډك لیك او شعر مو تر لاسه كړ. ستاسو نورو لیكونو او پیاوړو شعرونو ته سترگی په لار یو.
* * *
تجاوز جهادی ها به كشتگان شان
خانم ج.گ.ب. ـ پشاور،
از نامه پرمحبت شما خشنودیم. موضع ما در قبال احمدشاه مسعود روشن است و در «پیام زن» چند بار به آن پرداخته ایم.
در نامه تان نوشته اید: «... اگر طالبان مردم صالح اند خداوند آنان را كامیاب بسازد در غیر آن خداوند هرگز آنان را بر سرقدرت نرساند.»
دوست عزیز، فكر میكنیم در مورد دانستن ماهیت طالبان هیچ انتظار و تعمقی در كار نیست. زیرا اولاً آنان نیز مانند اسلاف خود ضدیت شان را با علم و فرهنگ و دانش و زن در همان اولین روزهای ظهور شان آفتابی ساختند. ثانیاً نیرویی كه بر سرپنجه بیگانه سوار باشد هرگز نمیتواند نیروی «صالح» و آرامشآور برای مردم ما باشد.
قسمتی از گزارش تان:
«چیزی را كه من و سایر دوستانم به چشم دیدیم اصلاً كار یك انسان نیست. نمیدانم به این عمل آنان چه نامی به جز زنای «جهادی» میتوان گذاشت؟
حادثه از این قرار است كه بعد از پرتاب راكت در خانهای واقع در چهلستون كه تمام ساكنین آن زیر خرابه ها مدفون شده بودند جسد زنی به حالت نیمه برهنه معلوم شد. با چشمان خویش شاهد بودم كه یكی از جهادی ها آمده و آن جسد را مورد تجاوز قرار داد. بعد به عجله رفت و رفیق دیگر خود را صدا زد. او نیز این عمل شنیع را تكرار كرد و به تعقیب آنان نفر سومی كه به نظرم عرب بود به این قصد آمد.
شما فكر كنید این جنایتكاران چه فجایعی كه مرتكب نمیشوند. آیا آنان از خود خواهر و مادر ندارند؟ چهره ضد انسانی و ضد اسلامی آنان بیش از سه سال است كه به مردم ما افشاء شده است. آرزویم اینست كه این مكروب ها و مرض ها هرچه زودتر از وطن ما دور شوند.»
* * *
نوریه ـ اسلامآباد،
از ترجمه های ارسالی تان در مورد ستم جهادیها بر زنان كه بمثابه سیلیهایی بروی «دانشجویان مسلمان» حواله كرده اید، ممنونیم. آنرا در همین شماره میخوانید. امیدواریم همكاری تانرا كماكان ادامه دهید.
* * *
زمری ـ نوی ډهلی،
په هند كی د ربانی د سفارت په هكله ستاسو استول شوی مطلب په همدی گڼه كی خپور شوو. له تاسو څخه ډیره مننه. هیله ده چی خپله همكاری به په راتلونكی كی هم له مونږ څخه ونه سپموی.
* * *
دزدی حبیب سراج و آلن سلطان حاذق
كریمه ـ دهلیجدید،
از نامه و گزارش ارسالی تان در مورد دلالی و سرقت حبیبسراج و آلنسلطانحاذق كه در نیویارك نمایندگان دولت ربانی اند سپاسگزاریم. به نظر ما پرداختن به سرقت كسانی كه به ذلت همكاری با به اصطلاح دولتی تن میسپارند كه سه سال تمام است مردم ما را سلاخی میكنند، بیهوده است. آنان اگر سارق، بیحیثیت و دلال نمیبودند هرگز به مأموریت های خارج نمیرسیدند.
بحث و جدل تان با خادیای كه با دولت ربانی نیز همكاری كرده و بعد با پول زیاد در هند فراری شده قابل قدر میباشد. وظیفه هر هموطن شرافتمند ماست كه خاینانی از این قبیل را در خارج هم آرام نگذارند.
* * *
داكتر معصومی و سایر دوستان ـ آلمان،
از نامه صمیمانـه شما متشكریم. شماره ۴۰ «پیام زن» برایتان ارسال شد. بهای آنرا به حساب بانكی ما برای مارك آلمانی كه در مجله درج است بفرستید.قیمت هر شماره نشریه با احتساب مخارج پستی حدود هفت مارك میشود. به امید همكاری های بیشتر شما.
* * *
عبداله حمید ـ كابل،
همــت
ملالی دخت افغانم عدو را تار میسازم به همت
میهنم پاك از شر اشرار میسازم
نشستم سالها ای مرد میهن در امید تو
ازین پس درصف مردان دلم سرشار میسازم
به پیش چشم تو عزت زمایان میبرد اشرار
تو خاموشی مگر من خانهاش را نار میسازم
بسركن چادرم را خانهات مرد وطن بنشین
نشد غیرت ازتو من چاره این كار میسازم
گرفته جشن بربادی برای میهنم دشمن
زتوفانم برایش زندگی را زار میسازم
نفاق افكنده ظالم كی گزارم از سر غیرت
ملت را متحد چون نقطه پركار میسازم
به تیغ همت افغانیم سر میزنم او را
همه خاك وطن را پاك ازین مردار میسازم
نمیخواهم كه بنشینم به كنج خانه، زندانی
چو بازان لانه در تاج سر اشجار میسازم
درین جا خاطر آسوده دشمن آرزو دارد
برایش زندگی را در وطن دشوار میسازم
برای اینكه ملت را رهانم از گرانخوابی
قلم برداشته مثل حمید اشعار میسازم
عبداله حمید ـ كابل،
از نامه، شعر و ۱۰۰ كلدار تان تشكر. شماره های درخواستی «پیام زن» را برایتان فرستادیم. شعر ارسالی تان:
* * *
همت ـ كویته،
از نامه و شعر ارسالی تان ممنونیم. امید شعر هایی دیگری از شما بگیریم كه قابل چاپ باشند.
* * *
م.محبی ـ كویته،
از حسن نظر شما در مورد «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» ممنونیم. قسمتی از نامه تان:
«آنچه مسلم است اینست كه تودهها هرگز عمداً و آگاهانه خیانت نمیكنند. اما آنچه از لابلای تاریخ برمیآید، آنان در بسا موارد قربانی تزویر و فریبكاریها گردیده اند كه هم اكنون عین این مسئله را در كشور خویش مشاهده میكنیم. ولی بهرحال این امر نیز مسئولیت نهایت خطیر و بزرگی را در برابر كلیه نیروهای انقلابی و ضد ارتجاعی قرار میدهد تا مشی آگاهیبخش شانرا در ابعاد وسیعتر و با جدیت هرچه تمامتری به اجراء بگذارند تا سرانجام نه ارتجاع را از مردم، كه مردم را از ارتجاع بگیرند. بدون شك این امر مردم ما را به پیشواز زندگی باسعادت و پرافتخار خواهد برد. اما متأسفانه در غیبت نیروهای انقلابی است كه ارتجاع هار و هارتر میگردد و پس از هرچند گاهی جنایات شان را در فاز بالاتر و ابعاد وسیعتری به نمایش میگذارند. هرچند كم نبودند نیروهایی كه همواره سنگ انقلابی بودن را به سینه میكوبیدند اما پس از گذشت چندی، هركدام به نحوی عزلت گزینی را اختیار نموده و راه آرام و رام بودن را در پیش گرفتند. اما از آن میان آنچه بحق میتوان گفت اینست كه «راوا» ن ه تنها از مواضع انقلابی گذشتهاش اندكی هم نگذشته كه هرچه زمان بگذرد موضع اش قاطع و قاطعتر میگردد.»
* * *
كـدام راه؟
لیلا نوری ـ اسلامآباد،
مقداری از نشریات «راوا» را كه خواسته بودید برایتان ارسال نمودیم. بهای مجموع آن همراه با هزینه پست حدود ۱۵۰ كلدار میشود كه میتوانید آن را به حساب بانكی ما در كویته انتقال دهید.
* * *
پوښتنی او نیوكه
زرغونه ـ اسلام آباد،
«د «پیام زن» د مجلی چلوونكو ته درناوی،
وروسته د تاسو د روغتیا او بریالیتوب له هیلی څو پوښتنی لرم چی هیله ده ځواب به یی راكړی.
۱ ـ ولی په پاكستانی ورځپانی «وحدت» او ځینو نورو نشریاتو كی ځنی كسان تاسی ته دومره بد وایی او ښكنځلی درته كوی؟
۲ ـ ولی تاسی خپلو مخالفینو ته سپی، ځناور او داسی نوری خبری كوی؟
۳ ـ ولی د مجاهدینو په مینځ كی دومره جگړی او بد بد كارونه پیښیږی؟»
• گرانی خور زرغونی، زمونږ تاوده سلامونه او نیكی هیلی ومنی. ستاسو د پوښتنو لنډ ځوابونه:
۱ - مونږ په افغانستان كی د آزادی، دموكراسی او ټولنیز عدالت په خاصه توگه د محرومو او بی وزلو ښځو د حقوقو د ترلاسه كولو لپاره خپل آواز اوچت كړی او مټی مو نغښتی دی. او كوم څوك چی پر مونږ پوری بد رد وایی د افغانستان عام خلك نه بلكه د افغانستان د خلكو دښمن عناصر ـجاهله بنسټـپالـ دی چی په پردیو پوری تړلی، د دموكراسی ضد او له ټولنیز عدالت څخه بی خبره دی. دوی ته ښځی لكه د كور سامان یا د تولید وسیله ښكاریږی او له بلی خوا له دنیا، له علمه او له فرهنگه ناخبره بی منطقه شیان دی چی بی له ښكنځلو په نور څه نه پوهیږی نو كه ښكنځلی هم ونه كړی څه ووایی؟
۲ ـ مونږ د بنسټپاله گوندونو ټول رهبران او چارواكی هیوادپلوری، جنایتكوونكی، له سر تر پایه فاسد، ښځی ضد، علم او فرهنگ ضد او د ټولو په سر كی آزادی او دموكراسی ضد عناصر بولو چی غواړی د اسلام او جهاد په نامه زمونږ خلك په ربړونكی مرگ ووژنی. مونږ نه غواړو له دوی سره د «سیاسی مخالفانو» په نوم چال چلند ولرو. زمونږ په پام كی نوموړی خاینان لكه روسان او مزدوران یی لاڅه چی له هغو څخه هم ډیر جنایت كوونكی دی چی په نه پخلا كیدونكی او غوڅی مبارزی سره باید د تاریخ په ډیران كی وغورځول شی. مونږ په دی باور یو هغه صفتونه چی د دوی د نومولو په اړه راوړو، بیا هم د دغو حرفوی حنایتكوونكو ځناورانو د اصلی ماهیت پوره څرگندوی نه شی گڼل كیدای. دا صفتونه د جهادی وطنپلورو پر ضد زمونږ د ربړیدلو خلكو د غصی او كركی ډیر وړوكی چارانگړ(عكسالعمل) دی او تر هغه وخته چی دا برحقه كركه او غصه پر ځای پاتی وی په دی صفتونو د دوی نومول زمونږ او هغو سازمانونو او خپرونو تر مینځ بیلوونكی كرښه ده چی له بنسټـپالی سره یا په جورجاړی مخامخ كیږی او یا هم غوږونه پری كاڼه اچوی.
۳ ـ په دی هكله دا خبره د یادولو وړ ده چی د رښتینو مجاهدینو یعنی هغو كسانو چی د خپل هیواد د خپلواكی او روس شړلو په لار كی یی یا سرونه وركړی او یایی بی ساری هلی ځلی كړی، او ددی ځناور صفته جگړه مارو تر مینځ ډیر توپیر دی او دا جگړهماری ډلی هم ټولی د پردیو د لاس آلی او گوډاگیان دی. څه رنگه چی ددوی خاوندان په خپلو كی نه سره جوړیږی ځكه یی هم بی واكه مزدوران یو له بله سره جگړی كوی. خو د بدو كارو په هكله باید ووایو چی له یوه لوری د دوی خپله بی علمی او بی خبری او له بل لوری د اخوانی، وهابی، پرچمی، ایرانی... پلوه عناصرو رهبری د دغو جنایتونو او بی ناموسیو سبب گرځی خو دوی په خپله وایی: «څرنگه چی مونږ رښتینی مجاهدین یو ځكه مو شیطان ډیر زوراور دی او له لاری مو باسی.»
* * *
دقیقه ـ مسكو،
از نامه و شعر تان سپاسگزاریم. فكاهیاتی را كه قبلاً فرستاده بودید در شماره ۴۰ به نشر رسانیدیم. بازهم گزیده هایی از مجموع فكاهیات تان را به ما ارسال دارید.
* * *
پ. رتبیل ـ دهلی جدید،
۴ قطعه شعر تانرا گرفتیم. از آنها در شماره های بعدی استفاده خواهیم نمود به امید همكاری های بیشتر تان.
* * *
پلیس در خدمت گلبدین
بصیره شالیزی از راحت كلنیك ـ اسلام آباد،
در قسمتی از نامهی شان مینویسند:
«پلیس در اسلامآباد جوانان را بصورت عموم و تا حدودی ریش سفیدان را بسیار اذیت كرده و این امر مخصوصاً از ده روز به این طرف شدت یافته است. یكی از خبرنگاران پاكستانی در اخبار جنگ نوشته بود كه ۳۷ هزار افغان در اسلامآباد سكونت دارند و ازآنجمله ۳ هزار قانونی و بقیـه غیرقانونی انـد كه در قمار، دزدی و سایر كارهای ناجایز مصروف اند. به تعقیب آن گشت و گذار بكلی مشكل شده و هر پسر افغان را كه دیدند نهتنها پولش را میگیرند بلكه خوب لت و كوب میكنند. آوازه است كه حتی جوانان را مخفی جمع كرده برای نوكر خود گلبدین منحیث عسكر جنگی میفرستند.»
* * *
رضا فرمند ـ دنمارك،
از نامه انتقادی شما متشكریم. خیلی خوشحال میشویم اگر همیشه طی یكچنین نامه هایی انتقادات و نظرات تانرا با ما در میان بگذارید. نامه جداگانهای در جواب به نكاتـی كه تـذكر داده ایـد برایتـان فرستادیم. با تشكر، آدرس تان را به درخواست چند تن از خوانندگان در همین جا میآوریم.
* * *
حیدر ـ اسلامآباد،
از مطلب تان با عنوان «زنان آزادی میخواهند، ارتجاع جهادی افسار پاره میكند» سپاسگزاری نموده آنرا در همین شماره آوردیم.
* * *
جلالالدین رودباری - پشاور،
طی نامهای مینویسند:
«آرزومندم تا جمعیت انقلابی زنان افغانستان از طریق مجله انقلابی و پرمحتوای "پیام زن" بتواند ضمیر مردان خودفروخته و وجدان خفته انقلابی نمای افغانستان را در هر لباس و زیر هر عنوان تكان بدهد تا باشد كه بندگان پول و شهرت و فرصتطلبان بیحیثیت از صدای زنان عفت سرشت افغان تكان خورده و خود را بشناسند.
اكنون در بحر متلاطم حوادث افغانستان در چه موضعی قرار دارید؟ من كه در هیاهوی وحشتبار و بیسر و ته این دو دهه و سراب های جانكاه آن گیر آمده بودم هرقدر دست و پا میانداختم راه و منجی میجستم چیزی سراغ نمیكردم. از لحاظ موقعیت سیاسی من بجای شما بودم ولی تنها. اكنون كه همنظرانی چون شما یافتم میخواهم بیشتر شما را بشناسم و مكاتبه داشته باشم.»
• از حسن نظر تان در مورد محتوای «پیام زن» متشكریم. موضع ما نسبت به اوضاع جاری كشور به اعتبار آنچه در «پیام زن» آمده، روشن است. همان است كه گویا توجه مثبت شما را هم به خود معطوف ساخته است. و این موضع را ـ كه محورش در حال حاضر عبارتست از مبارزه ضد بنیادگرایان متنوع و ضد اربابان خارجی شان ـ ما از بدو ایجاد «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» داشتیم و تبلیغ میكردیم. در زمان جنگ مقاومت، مبارزه ما علیه روسها و سگهای زنجیری پرچمی و خلقی آنان عمدگی كسب میكرد. به همان دلیلی كه بطـور تزلزل ناپذیر هم با تجـاوزكاران روسـی و پـوشالیان و هم با خاینان بنیادگرا در نبرد بودیم و هستیم، علیالرغم تلاش دیوانهوار دشمنان هیچ لكهی سیاسی به ما نچسبیده و هرگز نخواهد چسبید. اگر وجدان شما نیز بخاطر كدام همنظری و همكاریای با اشغالگران و نوكران شان و میهنفروشان جهادی در عذاب نباشد، در آنصورت به سادگی میتوانید درك كنید كـه ما به قول شما چگونه «در بحر متلاطم حوادث» از غلطیدن به هر سیاستی منافی آزادی، دموكراسی و عدالت اجتماعی مصون ماندیم. در انتظار نامه های دیگر شما.
* * *
اثرات سلطه جهادیها بر یك دوست ایرانی
م.علی ـ اسلامآباد،
«با ارج نهادن به مسئولیت خطیری كه شما زنان مبارز افغان به دوش گرفته اید ذكر این نكته ضروری است كه همگام با افشای چهره زشت و كریه ملایان مرتجع باید در روشنگری زنان افغان، معنای حقوق زن و شخصیت زن كوشا باشید. من كه ایرانی مقیم اسلامآباد هستم مدتها بود از مسایل میان افغانهای مقیم اسلامآباد كه دهان به دهان میگذشت آشنا بودم ولی از نزدیك ندیده بودم. جریان ازین قرار بود كه میگفتند بعضی افغانها توسط دختران خود دست به كلاهبرداری و فریب و گرفتن پول مخصوصاً از غیر افغانها میپردازند. ولی فكر میكردم بیشتر این موضوعات شایعه است. تا اینكه با خانوادهای افغان مقیم راولپندی آشنا شدم كه حدود ۳ سال قبل از كابل به پاكستان مهاجرت كرده بودند. این آشنایی منجر به نامزدی من با دختر این خانواده بنام حسینه دختر محمد نادر از كابل شد و قرار بود كه مدتی بعد مراسم عروسی انجام گیرد. ولی آنان بعد از گرفتن طلا، لباس و پول در غیاب من فراری شدند و از اطلاعاتی كه كسب كردم آنان مدتها بود كه به این طریق پول مردم را میگرفتند و سپس فرار میكردند.
متأسفانه این خانواده و این دختر از دخترهای روشن و تحصیلكرده افغان و ضد حكومت بنیادگرایان بود. حالا ببینید اینها چه چهره زشتی از زن افغان در جامعه نشان میدهند و زحمات شما هم برباد میرود. متأسفانه این فقط منحصر به همین یك خانواده نیست بلكه چندین خانواده توسط دخترهایشان دست به این كـار زده اند. من فقط خواستم كه شما در صفحهای از «پیام زن» هم خطاب به نقش و شخصیت زن و حقوق و آزادی او بپردازید و معنای آزادی را شرح دهید چون بعضی از اینان متأسفانه آزادی را در بیبندوباری و فساد و تجارت زن میبینند.»
• دوست محترم،
نامهی تانرا نشر نمودیم تا هم خوانندگان ما از قضیه آگاهی یابند و هم عمل زشت خانواده حسینه افشأ گردد. بلی، واقعیتی انكارناپذیر است كه چه در دوران حكومتهای دستنشانده و چه بخصوص پس از استیلای جنایتكاران بنیادگرا در كشور، دست تعدادی از خانواده های مهاجر افغانی به فحشأ و اینگونه كلاهبرداریها آلوده گردیده است. آنان بخاطر جلب و مغبون ساختن شكارهای شان طبعاً هر قیافهای و منجمله «روشن و تحصیلكرده و ضد بنیادگرا» را بخود میگیرند. اگر چنین نمیبودند چرا كلاهبردار و فاسد نامیده میشدند؟ این پدیده خاص افغانستان نبوده و در سایر جوامع بشمول ایران فراوان به مشاهده میرسد كه البته بیشعوری و مسخره است اگر در چهرهی آنان، چهرهی اكثریت زنان افغـانستان یـا ایران را دیـد. ما داستانهای بیشماری از نوع آنچه بر سر شما رفتـه، از مهاجـران افغانـی در ایران در دسـت داریم. لیكـن آنها را از استثنائـات برشمرده و سیمای زنان آزادیخواه ضد جمهوری اسلامی ایـران در نظر ما هرگز مكدر نشده و نخواهد شد.
ما خواستار برچیده شدن كامل بساط بنیادگرایان خاین و برقراری دولتی مبتنی بر ارزشهای دموكراسی و عدالت اجتماعی در افغانستان میباشیم تا در نتیجه، علت مهاجرت چند میلیون هموطن ما و مفاسد منسوب به برخی از آنان نیز از بین برود. مبارزه با خانواده حسینه ها فقط با نابودی سلطهی بنیادگرایان و تأمین آزادی و برابری برای زن و مرد افغانستان معنا یافته میتواند. ازینرو «زحمات» خویش را هیچگاه برباد رفته نمیبینیم زیرا بر دشوار بودن و طولانی بودن راه آگاهیم.
* * *
منیر ـ اسلامآباد،
از نامه پرمحبت و ۲۰۰ كلدار ارسالی شما متشكریم. كاست های «راوا» برایتان فرستاده شد. مطلب شما تحت عنوان «سطح زیبایی شناسی تفاله های نوازشریف» در همین شماره به چاپ رسید.
* * *
سرمقالهی «ظاهرشاه میآید، اخوان میلرزد»
سنگكی - پشاور،
«من یكی از خوانندگان دایمی مجله شما میباشم. موضع تان در قبال اخوانی های جنایتكار و تحلیل های درست آن از اوضاع سیاسی كشور مورد قبول من و تمام افغان هایی كه صمیمانه به سرنوشت مردم خود میاندیشند، می باشد.
شماره ۴۰ "پیام زن" را اخیراً دریافت داشتم. از تحلیل ها، ارزیابی ها و گزارشات مستند آن بسی مستفید شدم ولی در رابطه با عنوان شعارگونه تان در روی جلد برایم سوالاتی خلق شد كه امیدوارم به آنها پاسخ بدهید.
- عنوان "ظاهرشاه میآید، اخوان میلرزد" از نظر من شعاریست كه با مواضع كلی شما كه تا بحال در "پیام زن" خواندهام تطابق ندارد. این از نظرم یك شعار ظاهر شاهی است در حالیكه در متن و در جا های دیگر مجله مبنی بر اینكه ظاهرشاه برآورندهی آرمان مردم افغانستان نیست بدرستی اشاراتی داشته اید ولی شعار مذكور ظاهرشاه را بیشتر از رسالتی كه خود شما برای او قایل هستید بزرگ ساخته است.
ـ شما معتقد هستید كه ظاهرشاه نمیتواند افغانستان را به خوشبختی برساند و به قول خودتان به یگانه چیزی كه میاندیشید خوشبختی مردم افغانستان است، پس اگر ظاهرشاه آمد و شما هم بنابه خواست های درازمدت خود و سرشت ظاهرشاه با او درافتادید (كه میافتید) آنگاه نیروی سیاسی دیگری مچ شما را نخواهد گرفت؟ عنوان شعار گونهی شما با مضمون مقاله از نظرم فرق دارد و از اینجاست كه بنده بر متن ایرادی ندارم. این تناقض چرا آمده؟ شعار تعیین كننده سیاست نیست؟
ـ اگر ظاهرشاه كه در مقابل اخوان مورد حمایت توده هاست، آمد و اخوان حقیر و كشته و بستهی مقام را هم امتیازاتی در دولت داد و یا با پادرمیانی غرب و كشور های منطقه تبانی بین آنها صورت گرفت (شما میدانید كه برای اخوان با آنهمه جنایاتی كه كرده دور شدن از قدرت یعنی تخت و تابوت شدن و وقتی ضعیف میشوند تبانی با هر نیرویی را از خلقی ها و پرچمی ها گرفته تا گلمجمع افتخار كنان میپذیرند چه رسد به ظاهرشاه كه خاك پایش هم خواهند شد) در آنصورت این شعار شما چطور خواهد شد؟
- آیا ظاهرشاه حتماً میآید؟ این عنوان شما آمدن او را قطعی نكرده؟ و این را كه چیزی غیر قطعی را قطعی كنید چطور توضیح میدهید؟»
• «ظاهرشاه میآید، اخوان میلرزد» فقط یك عنوان بود و نه شعار. ما فكر نمیكنیم عنوان مذكور «یك شعار ظاهرشاهی» باشد. آیا این واقعیتی انكار ناپذیر نیست كه اخوان از هر جنسش بشدت از ظاهرشاه میترسد؟ آیا انعكاس این واقعیت میتواند به معنی «بزرگ ساختن» ظاهرشاه تلقی شود؟ و مگر واقعیتی دیگر این نیست كه ظاهرشاه با جهات خوب و بدش، در مقایسه با به اصطلاح رهبران بنیادگرا، خیلی «بزرگ» میباشد؟
بحث ما متمركز بوده بر مقایسه ظاهرشاه و صرفاً اخوان و ارزیابی رابطه این دو نیرو. پس زمانی كه ما خود با دولت ظاهرشاه طرف واقع شویم، آنگاه هم، در بحبوحه مبارزه علیه او و هر نیرویی كه «مچ» ما را بگیرد از بیان این واقعیت سر باز نخواهیم زد كه سگ ظاهرشاه بر اخوان شرف دارد. در این سیاست چه اشكال و تناقضی موجود است؟
و اگر سناریوی سیاه دیگری تحقق یابد كه شما گفته اید (همكاری ظاهرشاه با بخشی از اخوان)، بازهم درستی عنوان زیر سوال قرار نمیگیرد. استدلال ما این خواهد بود: دیروز حرف یا «شعار» ما صحیح بود اما امروز كه ظاهرشاه با اخوان موش شده كنار آمده، ما علیه این سازش مبارزه میكنیم. چنانچه همانجا گفته بودیم اگر ظاهرشاه «دستهای خونآلود خاینان بنیادگرا و میهنفروشان پرچمی و خلقی را بفشارد، در آنصورت بر اعتبار، موقعیت و امكان توفیقش لطمهای جدی وارد خواهد آمد.»
«ظاهرشاه میآید» یعنی بار دیگر به اصطلاح آمد آمد او سر زبانهاست و قبل از آنكه خودش در صحنه قدم گذارد «كابوس ظاهرشاه اخوان را به تب لرزهای مرگبار دچار ساخته است». ما آمدنش را هرگز نه قطعی تصور میكردیم و نه بیان كردهایم.
امید با این مختصر توضیح سؤال شما حل شده باشد. ارسال نامه و انتقاد و پیشنهاد تان را به ما ادامه دهید.
* * *
شكیلا ـ اسلامآباد،
از نامه گرم و گزارش های تان ممنونیم. گزارشها را در همین شماره آوردیم. آرزومندیم همكاری تان را با ما قطع نكنید.
* * *
خدیجه فیض ـ پیسور،
ستاسی د مینی ډك لیک موتر لاسه كړ. مونږ هم په خپل وار با عزته ژوند او بنسټـپالو ضد مبارزهی كی بریالیتوب درته غواړو. د لومړی ټولگی زدهكوونكی «معصومه وړانگه» په شهادت مو زړه وبریښیده خو نه مو ؤ لیكلی چی په څه ډول، چیرته او چا په شهادت ورسوله؟ هیله ده په راتلونكی لیك كی به د دغی ماشومی د شهادت پوره څرنگوالی او كه امكان ولری د یو قطعه عكس سره راواستوی.
د دغه راز شهادتونو د پای ته رسولو كلی یواځی او یواځی د بنسټـپالو ظلم او بی عدالتیو ضد مبارزی كی نغښتی ده. هیله ده چی تاسی هم د دغسی شهادتونو او یا د جنایتكارانو د وحشیگری د انځورونو د لیدلو په هكله خپلی اوښكی د غچ اخیستلو او د بنسټـپالو ځیلو (ریښو)، د له مینځه وړلو په اور بدلی كړی.
«پیام زن» او كسیټونه ستاسو په پته درواستول شول، مطمئن اوسی. ستاسو د نورو لیكونو او لانږدی همكاریو په هیله. او دا هم ستاسی د لیك څو ټكی:
«له لویه خدایه تاسوته اوږد ژوند غواړم، چی ددی ناولو بنسټـپالو په مقابل كی په میړانه مبارزه وكړی ... د ژوند تر وروستی سلگی پوری به ددوی په مقابل كی مبارزه كوواو ستاسو سره د زړه د خلاصه همكاری ... په ډیره مینه زمونږ وینه او سر ستاسو په خدمت كی حاضر دی.»
* * *
پیشنهـاد برای لویی شانزده های وطنـی
ذبیح.س. - پشاور،
پس از ستایش فراوان از این كه «پیام زن» در هر شماره تیر های كاری در چشم خاینان اخوانی و غیر اخوانی در كشور مینشاند، مینویسند:
«در نشریهای به این عكس برخوردم كه انقلابیون فرانسه را در حال كشاندن لوییشانزدهم به سوی گیوتین نشان میدهد. من بلافاصله به فكر لوییشانزده های هزاربار خاین تر و جنایتكارتر وطنی افتادم. من كه یك پسرم را در دوران استیلای مزدوران مسكو از دست داده ام و جان یگانه برادرم را هم خاینان معروف "جهادی" گرفتند و عمرم نزدیك ۶۰ سال است دیگر هیچ آرزویی ندارم جز اینكه پیش از مرگ یكبار هم ناظر قیام بنیاد برافكن مردم علیه تمام رهبران و چوكره های تجاوزكار و دلال پیشهی شان و آویزان شدن آنان بر چوبه های دار باشم. اما پیشنهاد عاجزانهام اگر تا آن روز زنده بودم یا نبودم، به كلیه آزادیخواهان این است كه لاشه های ربانی، سیاف، گلبدین حكمتیار، احمدشاهمسعود، صبغتالهمجددی، خلیلی، مولویخالص، رشید دوستم، اكبری، محسنی و همردیفان طالب را به كشور های پاكستان، ایران، عربستان و امریكا تحویل دهند. و در صورتیكه نپذیرند، آنها را باید كم از كم در محوطه سفارتخانه های آن كشور ها گور كنند.»
• از لطف و تشویق های تان در مورد محتویات «پیام زن» بسیار سپاسگزاریم. برای شما عمری طولانی آرزو میكنیم. خواست شما خواست اكثریت مردم ماست. لیكن در مورد چگونگی انتقال اجساد «رهبران» و دستیاران خاین شان، یك نكته را با اطمینان میتوان پیشبینی كرد كه هیچ دولتی در دنیا حاضر نخواهد بود اجازه دفن اجساد مذكور را در خاك خود دهد. غلامان تا همان وقت برای اربابان حایز ارزشی اند كه صاحب قدرت یا بنحوی در عرصه سیاسی یا نظامی مطرح باشند ولی پس از مرگ ننگین شان، نزد آنان در حد لتهای چركین و دور انداختنی تنزل میكنند. یاد تان هست كه شاه ایران (محمدرضاپهلوی) پس از خلعش اجازه نیافت حتی وارد امریكای پشت و پناهش گردد حالا شما انتظار دارید مردهی چند خاین و جلاد پلید ملت افغانستان را كشوری قبول كرده و برایش لكه، روسیاهی و بدنامیای ابدی بخرد؟
* * *
سمیعاله ـ پیسور،
ستاسو له لیك څخه مننه كوو، دادی ستاسی رالیږل شوی لطیفه.
* * *
ربانی او شراب
سمیعاله ـ پیسور،
ستاسو له لیك څخه مننه كوو، دادی ستاسی رالیږل شوی لطیفه.
وایی كله چی ربانی د كابل په تخت كښیناست د ډوډی په وخت كی یی راز راز خواړه د كوندری (دسترخوان) پر مخ ورته كیښودل. ده چه وشمیرل نو ټول دولس ډوله شیان وو. امر یی وكړ چی آشپز راولی. كله چی آشپز راغی ربانی پوښتنه وكړه چی: «هلكه څو ډوله خواړه دی راوړی»؟ هغه ځواب وركر چی «صاحب دولس ډوله» ربانی وویل: «نجیب ته دی څو ډوله راوړل»؟ آشپز وویل: «دیارلس ډوله، قربان» ربانی له غصی نه په ډك آواز وویل: «زه له نجیبه څه كم یم چی ماته دولس قسمه شیان راوړی او هغه ته دی دیارلس ډوله وركول؟» آشپز په ویرجن آواز ځواب وركړ: «دیارلسم یی د یادونی وړ نه دی، جناب». ربانی چه له غصی نه لړزیده بیایی پوښتنه وكړه چی: «نوم یی واخله دیارلسم شی یی څه شی وو؟». آشپز چی سركښته اچولی وو ځواب وركړ چه: «شراب وو، صاحب» بیا ربانی چه لږ تسلی شوی غوندی ښكاریده وویل: «نوم یی مه اخله ورشه هغه هم راوړه».
* * *
صفیه ـ پشاور،
نوشتهی تان را تحت عنوان «م.امیها، مردم ما را از پشت خنجر میزنند» در همین شماره می خوانید. از همكاری و احساسات شما ممنونیم.
* * *
رحمن حمیدی ـ امریكا،
نامه شما را كه حاكی از احساسات وطنپرستانهی ضد بنیادگرایی بود دریافت نمودیم. «پیام زن» و سایر نشریات ما با نامه جداگانهای برای تان ارسال گردید. كمك مالی خود را میتوانید به آدرس بانكی كه در «پیام زن» درج است بفرستید. به امید تداوم همكـاری و ارسال نامه های شمـا.
* * *
عبدالستار- پشاور،
شما با تخطئه و حمله به تظاهرات ما در پشاور و چند موضعگیری معین «پیام زن» در برابر جنایتكاران بنیادگرا به این نتیجه میرسید كه «از اسم شما استنباط میگردد كه مربوط باند جمعیت (ربانی) هستید كه اسم خویش را جمعیت گذاشته اید». جمعیت انقلابی زنان افغانستان مربوط «جناح چپ و كمونیست (شورای نظار) باند جمعیت ضد اسلامی و ضد مردمی افغانستان است». (اول بار است میشنویم كه گویا «برادران» جناح چپ و راست هم دارند!) جملات جالب دیگری هم دارید از این قبیل: «امروز ٩٩ درصد مردم افغانستان مسلمان خالص و پاك اند و از اسم بنیادگرایی لذت میبرند، تكلیف شما بیفایده است. زحمت نكشید.»، «حتماً مسعود برای شما پول هنگفت میدهد. پولی كه از خون مردم بدست آورده است. این دلیل دیگر جمعیتی بودن شما.»، «شورای نظار در اصل كافرند. ایشان همه شان مجموعه ستمی، پرچمی، خلقی، شعلهای و نژادپرستان دیگر اند.»
حیف كه «پیام زن» صفحهی «قتقتك»، «پاتك خنده» یا «كمیبخندیم» و نظایر آن را ندارد كه كل نامهی هفت صفحهای شما را چاپ میكردیم تا بهاستثنای شما تمام خوانندگان را مفصل خنده میدادیم. طبعاً با سكوتوبدونپاسخ از سوی ما.
* * *
مجید ـ فنلند،
از كارت ارسالی شما ممنونیم. نسبت بالا بودن نرخ پست ناگزیر نشریه را به اكثر دوستان با پست زمینی میفرستیم كه مدت بیش از دو ماه را در بر میگیرد تا بدست شان برسد. علت تأخیر كه باعث نگرانی شما شده چیز دیگری نیست.
* * *
فرهاد بشارت ـ سویدن،
از دریافت نامهی تان با تشكر اطمینان میدهیم.
* * *
م.ك.توخی ـ كانادا،
از نامه صمیمانه شما سپاسگزاریم. «پیام زن» را به آدرس جدید تان ارسال خواهیم نمود.
* * *
د «پی.اس.ایف» صدر «كامریډ جواد» ـ مردان،
د بنسټـپالی او زور زیاتی ضد مبارزه د هر بااحساسه انسان اخلاقی او وجدانی وظیفه ده كومه چی د افغانستان او پاكستان د جمهوری پلوه ځواكونو تر مینځ نه شلیدونكی او كلكی اړیكی جوړوی.
د «پیام زن» مجلی او نوری خپرونی ستاسی په پته درواستول شوی هیله ده چی تر لاسه كری به مو وی.
* * *
خبر هایی از امریكا
عبدالحمید انوری ـ امریكا،
در نامه خویش مینویسند:
«خواهران مبارز مسئولان "پیام زن"،
سلام های گرم و احترامات فراوان خویش را خدمت تان تقدیم داشته و بدین وسیله از ارسال مجله پرمحتوای "پیام زن" تشكر نموده، موفقیت های مزید تان را در كار و پیكار انقلابی و مبارزه با اخوانیزم و بنیادگرایی و فرزند عاق شده آن گلبدین حكمتیار، خواهانم. "پیام زن" شماره ۳٩ را كه مانند همیشه حاوی اخبار و گزارش های تكاندهنده از میهن در خون تپیده و اسیر چنگال بنیادگرایان و مقالات و تبصره های سودمند و آموزنده بود بدست آوردم. امید از رسیدن ادویه و مبلـغ ۱۲۰ دالـر (۱۰۰ دالر آن جهت كمك به مكتب وطن و ۲۰ دالر برای "پیام زن") اطمینان دهید. یك مقدار ادویه دیگر نیز آماده فرستادن است، منتظر دریافت اطمینان از ادویه قبلی هستم. معه این نامه، اوراقی را نیز ارسال داشتم كه فكر میكنم برای تان جالب بوده و مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
مضمون «بیراههای به نام "راه" گمراهی دیگر یا سردرگمی های غربت؟» نوشته محترم "قاریزاده" را صد فیصد تصدیق و تأیید میكنم. گرچه بنده هنوز مجله "راه" را مطالعه نكردهام ولی در مورد شعرای مرتجع و بدنامی چون واصف باختری، فاروق فارانی و... قاریزاده كاملاً واقعیت ها را بیان داشته است.
چون "پیام زن" در شماره آینده خویش در مورد "راه" و شاعران خادی و خاین مضمونی خواهد داشت، لذا لازم دیدم اوراق ضمیمه را كه از هفته نامه "امید" و ماهنامه "كاروان" منتشره امریكا كه اولی توسط فامیل "كوشان" و دومی بوسیله "شكراله كهگدای" نشر میشوند خدمت تان ارسال دارم كه در مورد شعرای مذكور چه مدیحه سرایی نموده اند. البته مضمون "۲۴ سال در كوچه باغ های شعر ما" از مجله "سحر" چاپ پاكستان اقتباس شده و نویسنده آن شخص مجهول الهویهای با نام مستعار "آب" از لندن میباشد. در ضمن مقالاتی كه در هفته نامه "امید" نشر گردیده به قلم (داكتر سیدمخدوماهین) میباشد كه بصورت بسیار آگاهانه به نفع رژیم كابل مخصوصاً ربانی و مسعود سخن پراكنی داشته و در شورای نام نهاد هرات به حیث یكی از اعضای لویه جرگه انتخاب شده بود. نشریه مذكور بوسیله ربانی و دار و دستهاش در امریكا تمویل میشود.
در جمله رادیو ها و پروگرام های تلویزیونی افغانها در امریكا یكی هم رادیو "پیام افغان" در كالیفرنیا است كه بوسیله آقای "عمرخطاب" هفته یكبار نشرات دارد. آنچه در مورد رادیوی مذكور قابل یاد آوریست، خوش خدمتی آقای "خطاب" به گلبدین حكمتیار میباشد كه با كوچكترین تغییر در اوضاع فعلی كشور به شدت هرچه تمامتر در جستجوی گلبدین برآمده و به هر نوعی كه باشد وی را از قاده های كوه ها پیدا كرده و مصاحبهای را ترتیب میدهد. وی با افغانها در تماس میشود تا سؤالات خویش را از طریق رادیو مستقیماً با گلبدین در میان گذارند. با این عمل بیهوده ساعت ها وقت را ضایع میكند. هرقدر افغانهای با احساس و وطندوست به وی تذكر میدهند كه از مصاحبه با دزدان و قاتلین مردم خودداری كند ولی سودی ندارد. گفته میشود كه رادیوی مذكور از طرف گلبدین امداد میشود.»
دوست عزیز،
• از ۱۲۰ دالر، اوراق ارسالی و ادویه به شفاخانه ملالی ممنونیم. نامه جداگانهای همراه با شماره ۳۸ «پیام زن» برایتان ارسال شد.
* * *
محمدابراهیم ـ پیسور،
ستاسو له ۳۰۰ روپی مرستی او د «چی مشر یی وی سپی، د كشر څه كمی» تر عنوان لاندی مطلب څخه چی په همدی گڼه كی خپوړ شوی، ډیره مننه.
* * *
داكتر جبرئیل بهمن ـ راولپندی،
«پیام زن» به آدرس تان مرتباً ارسال خواهد شد و در آینده نیازی برای رفتن به پشاور جهت دریافت آن نخواهید داشت. بازهم بما نامه بنویسید.
* * *