ترجمه تقریباً كامل نامهی پروین دارابی كه به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت مینا برای ما فرستاده بود. با پوزش از خوانندگان كه نتوانستیم آن را در شماره پیشتر بیآوریم.
«خواهران، بیایید همدیگر را بخاطر برانداختن نابرابری جنسها در جهان اسلام كمك كنیم»
سلمای عزیز،
ازینكه در مراسم یادبود مینا به تاریخ ۴ فبروری ۱٩٩۵، شركت نمیتوانم بسیار متأسفم. من از همین حالا بخاطر شركت در كنفرانس ۱٩٩۶ در تلاش هستم.
به پیوست البته پیامی به انگلیسی برایتان فرستادم چون فارسیام چندان خوب نیست. همچنان ترجمهی فارسی یكی از سخنرانیهایم را كه برای گروهی از ایرانیان ایراد نمودهام، ارسال كردم. تا هر طوریكه مناسب میدانید از آنها استفاده كنید.
بهترین تمنیات و پشتیبانی مرا برای همه زنان شجاع افغانستان تقدیم دارید و به آنان بگویید كه «به راه تان ادامه دهید و ما جهان زن را تغییر خواهیم داد.» زنان جهان پشتیبان شما اند.
داكتر پروین دارابی
MBA / MSEE
به جمعیت انقلابی زنان افغانستان
دوستان عزیز،
ما امروز درین جا گرد آمده ایم تا از خانم مینا بنیانگذار جمعیت انقلابی زنان افغانستان كه همانند خواهرم دكتور هما دارابی زندگیش را بخاطر بهبود زندگی زنان فدا نمود یاد نماییم. آرزو داشتم تا با شما باشم و این پیام را شخصاً ایراد نمایم.امیدوارم در سال ۱٩٩۶ با هم ببینیم. ازینكه به انگلیسی برایتان نوشتهام معذرت میخواهم، زیرا از آنجاییكه بیش از ۳۰ سال به زبان فارسی چیزی ننوشتهام، فارسی من چندان خوب نیست.
طبق گزارش سال ۱٩٩۲ حقوق بشر ملل متحد «كشورهای اسلامی كماكان نقض كنندگان اصلی حقوق بشر بوده و هیچ مدركی دال بر بهبود این وضع در آیندهای نزدیك وجود ندارد. «این تخلفات عبارتند از اعدام های بدون محاكمه، انواع شكنجه، سلب آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشكل ها، توقیف های خودسرانه، عدم محاكمه عادلانه، سركوب مجامع اقلیت های مذهبی، سلب حقوق اتباع كشور در مورد تغییر حكومت شان و محدودیت های شدید علیه حقوق زنان و كارگران.» من امروز میتوانم فقط از وضعیت زنان در ایران سخن بگویم و معتقدم كه این وضع در مورد كلیه كشور های اسلامی صدق میكند.
اتبـاع ایـران از حق تغییـر مسالمت آمیز دولت شان برخوردار نیستند. ایران توسط یك گروه رهبران مذهبی (ملاها) و همكاران غیـرروحانی شان اداره میشود كه به حقانیت یك دولت تئوكراتیك مبتنـی بر تفسیر خمینـی از اسلام شیعه مذهب اعتقاد دارند.
دولت ایران ادعا میكند كه حقوق بشر را نقض نكرده و ایران یك جمهوری اسلامی میباشد و آنچه را كه اسلام می گوید عملی مینماید. اما اسلام ۱۴۰۰ سال قبل موعظه گردیده است. همانطوریكه ما امروز برای سفر از طیاره، برای ارتباط از تیلفون، برای نگهداشت غذا از یخچال و مكروویو استفاده مینماییم و اوسط عمر ما به ۷۵ سال میرسد، به قوانین بنیادی نوینی ضرورت داریم كه توسط آن خود را اداره نموده و مشتركاً زندگی نماییم.
امروز ما باید اصل اساسی «زندگی كن و بگذار زندگی كند» را بپذیریم.
من و یا هیچ كسی دیگری بنا به هیچ دلیلی ادعا نمیتوانیم كه من و یا او بهتر از دیگران هستیم. فقط یك شیوهی زندگی موجود است و آن اینكه من به شیوه خودم، آن مرد به شیوه خود و آن زن به شیوهی خود زندگی نماید. شیوه واحدی برای زندگی وجود ندارد. در جهان برابر به تعداد نفوس راههای بیشماری برای زندگی وجود دارد. ما باید بیاد داشته باشیم آنچیزیكه طبیعت، مناطق روی زمین و انسانها را گیرا و دلچسب میسازد مشابهت هایشان نه بلكه تفاوت هایشان میباشد.
هیچ نوع سند علمی كه برتری «مرد نسبت به زن»، «سفید نسبت به سیاه»، «مسلمانان نسبت به یهودیان»، «بهایی نسبت به مسلمان»، «كاتولیكها نسبت به پروتستانها» و یا زیبایی «موطلایی نسبت به مو خرمایی» و... را ثابت سازد وجود ندارد. همه مردمانی دارای حقوق برابر هستیم باشكل، رنگ و عقاید متفاوت.
تنها هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران اخیراً به كشف تفاوت میان زنان و مردان نایل آمده است: «برابری نسبت به عدالت تقدم ندارد. عدالت به این معنا نیست كه تمام قوانین برای مردان و زنان یكسان باشد. یكی از اشتباهات غربیان فراموش كردن همین نكته است. تفاوت قابلیت، توانایی، صدا، رشد، كیفیت عضلانی و نیروی جسمی مردان و زنان نشان میدهد كه مردان نسبت به زنان در كلیه زمینهها قویتر و مستعدتر اند. مغز مردان بزرگتر است و بنابرین مردان بیشتر متمایل به جنگیدن و زنان بیشتر هیجانی اند. مردان به استدلال و تعقل تمایل دارند در حالیكه زنان دارای گرایشی بسیار به احساساتی شدن اند. تمایل به حفظ و پناه دادن در مردان قویتر است چنانكه اغلب زنان به آنان پناه میجویند. یكچنین تفاوتهایی بر ایفای مسئولیتها، وظایف و حقوق تأثیر میگذارند.»
اگر اندازه مغز مقیاس برتری باشد درآنصورت فیلها و سایر حیوانات باید برتر از انسانها باشند.
برعلاوه، جمهوری اسلامی در سالهای ۱٩۸۰ تصریح كرد كه «شهادت یك مرد برابر با شهادت دو زن میباشد.»
طبق مواد ۳۳ و ٩۱ قانون مربوط قصاص و حدود آن، ارزش شهادت یك زن برابر نصف شهادت یك مرد است.
طبق قانون مجازات اسلامی كه از طرف رژیم فعلی ایران عملی میشود، «یك زن نیم ارزش مرد را دارد.»
من میپرسم، چرا؟ چرا شهادت یك مرد باید معادل شهادت دو زن باشد؟ آیا زنان نصف مرد میبینند؟ یا زنان حقیقت را نسبت به مردان دو برابر كتمان میكنند كه باید دو زن به جای یك مرد شهادت بدهند؟
چرا زن نصف ارزش مرد را داشته باشد؟ امروز زنان نشان داده اند كه قادر اند هركاری را كه مردان انجام میدهند اگر نه بهتر لااقل به همان خوبی انجام دهند. پس چرا در ایران یك زن نصف مرد به حساب رود؟ آیا ملایان چیزی میدانند كه دیگران نمیدانند؟ یا اینكه ملایان از زنان میترسند؟
من معتقدم كه شق آخری درست است.
به تاریخ ۲۷ اكتبر ۱٩٩۲ «انترنیشنل هرالد تربیون» نوشت: «...گزارش محرمانهای كه توسط یك كمسیون ویژه برای شورای عالی امنیت ملی ایران تهیه شده بود زنان نیز در شمار مشكلاتی آمده كه امنیت ملی را به مخاطره میاندازند....»
جمهوری اسلامی در حالیكه ادعا مینماید كه برضد فساد غرب میجنگد، بیقیدی در امور جنسی را از طریق داشتن چندین زن دایمی و زنان بیشمار صیغهای ترویج میدهد.
علم به اثبات رسانیده كه لاقیدی در امور جنسی باعث امراض گوناگون مقاربتی از قبیل ایدز، سوزاك، امراض جلدی، سفلیس و غیره بیماریهای میگردد. اما طبق اخبار «لوموند» مورخ ۲۰ جنوری ۱٩۷٩ آیت اله قمی گفته است كه: «اكثر اروپاییان چندین معشوقه دارند، چرا ما باید غرایز انسانی را سركوب نماییم؟ یك خروس چندین ماكیان، و یك اسب نر چندین اسب ماده را ارضا میكند. یك زن در فرصت های معینی قابل دسترسی نیست در حالیكه یك مرد همیشه فعال است....»
آیت اله قمی چنان كار جالبی را می كند كه خود و یارانش را در حد اسب و خروس پائین میآورد و بنابرین من ضرورت به اضافه نمودن چیز بیشتری نمی بینم. یك اسب یا یك خروس از «غرایز انسانی» چه میفهمد؟ قبل از آنكه شخصی «غرایز انسانی» داشته باشد، باید در قدم اول انسان باشد، افرادی چون او (قمی) اشخاصی اند كه «كرامت انسانی» را ملوث میسازند.
جمهوری اسلامی از زنان تقاضا میكند تا بعد از ازدواج مقررات زیرین را عملی نمایند: یك زن باید در محلی اقامت گزیند كه شوهرش میخواهد. آیا میتوانم بپرسم كه چرا؟ یك زن شوهردار باید همیشه و بلاقید و شرط حاضر باشد تا تمایلات جنسی شوهرش را برآورده سازد، اگر او سرباز زد، تمام حقوق مسكن، غذا، لباس و غیره را از دست میدهد.
حجتالاسلام ایمانی، رهبر مذهبی در «پل دختر»، در كیهان مورخ ۲۶ می ۱٩۸۵ میگوید: «یك زن هر شكنجه و خشونتی را كه از طرف شوهرش تحمیل میشود باید تحمل نماید زیرا وی كاملاً در اختیار شوهرش میباشد. او بدون اجازه شوهر نمیتواند حتی بخاطر عمل نیكی (مثل كار خیریه) خانه اش را ترك گوید. در غیر آن نماز و عبادت وی از جانب خداوند قبول نخواهد شد و مورد لعن و غضب خداوندی قرار خواهد گرفت.»
از آنجاییكه نكاحنامه حق شكنجه كردن زن توسط مرد و حق تجاوز بر زن را از سوی مرد هر زمانیكه بخواهد، میدهد؛ چرا باید یك زن ملكیت شرهرش شود؟ و چرا این همه خشونت علیه زنان؟ یك زن همانند یك مرد انسان است نه یك پارچهی تكه و یامیز و چوكی كه هروقت و هرطوریكه مرد بخواهد آنها را بكار گیرد. آیا این حجت الاسلام ها و آیتاله ها خواهر، مادر و دختر ندارند؟ البته كه نه. این حجتالاسلام ها و آیتاله ها حیواناتی اند كه شاید از زن متولد نشده اند. آنان باید خواهر و دختر نداشته باشند. آنچه را كه این حیوانات زیر نام خدا در باره زنان خویش موعظه میكنند، هیچ مرد شرافتمندی حاضر نخواهد بود نسبت به خواهر، مادر و دخترش عملی سازد.
من در شگفتم كه چرا زنان تحت چنین شرایط غیرانسانی تن به ازدواج میدهند؟
حجاب نشان كرامت زن نه، بلكه نشان بردگی اوست
حجتالاسلام ناطق نوری در روزنامهی «جمهوری اسلامی» مورخ ۷ جولای ۱٩۸۴ گفته است: «شما فكر میكنید با پوشیدن حجاب نامناسب، جورابهای نازك و لباس های جلف با جمهوری اسلامی مقابله مینمایید. آن روزی كه از رفتار تان پشیمان گردید دور نیست. وقتیكه قانون مسئله را تنظیم نمود، شما راه دیگری نخواهید داشت. از جریحه دار كردن احساسات پاك ملت ما خودداری كنید.»
من تعجب میكنم كه وی از احساسات كی حرف میزند؟ از احساسات خودش یا از ملا ها و یا از هردو؟ بنظرم از تمام احساسات بالا چرا او خود و سایر ملاها را آموزش نمی دهد تا بتوانند از وضع حیوانی به مقام انسانیت ارتقا یابند.
جمهوری اسلامی فكر میكند با نگهداشتن زنان در خانه، مردان میتوانند جامعهای بهتر به وجود آرند. این تصوری باطل است. زنی فقیر، جاهل و تحصیل نكرده جامعهای تاریك و فقیری را بار خواهد آورد. برای نیل به جامعهای پیشرفته وجود زنان مترقی لازمیست. به اطراف تان نظر اندازید و معضلات جوامع را ملاحظه كنید. اكثر جنایات از طرف كودكان خانواده های تهیدست و بیسواد صورت میگیرد و زنان مجبور میشوند تا فقط اطفال شانرا بزرگ كنند.
بر اساس خبر كیهان مورخ ٩ اگست ۱٩۸۴، خانم زهرا رهنورد، زن صدراعظم سابق ایران گفته است: «حفظ حجاب اسلامی مهمتر از حفظ خلیج فارس است.» او چگونه ارزش خلیج فارس را بفهمد؟ او از جمله زنان در خانهنگهداشته شده است. تمام آنچه را آموخته است اینست كه با كدام پا داخل تشناب شود و چگونه غسل كند. ازینجاست كه او حجاب را به خلیج فارس ترجیح میدهد.
گزارش شده است كه در ۱۵ اگست ۱٩٩۱، ابوالفضل موسوی تبریزی دادستان كل گفته است كه: «هركسیكه اصل حجاب را زیرپا كند مرتد بوده و طبق قانون اسلامی جزای مرتد مرگ است.»
خدایا، مجازات مرگ برای نپوشیدن چادر؟ این یكی از جزاهای ظالمانه و غیرانسانی است كه در اكثر جوامع حتی در مورد قاتلین خطرناك اعمال نمی شود.
هیچ كلمهی نمیتوان یافت تا بتواند وحشیگری مردانی را كه بخاطر نپوشیدن حجاب مناسب، زنان را بكشند، توصیف كند. اگر خدا میخواست كه زنان پوشیده باشند، او باید حوا را نه با سه برگ ساتر بلكه با چادر خلق میكرد.
كشتار، اذیت ولت و كوب زنان بخاطر استعمال لبسرین، یا پودر و یا معلوم شدن چند تار موی شان، نقض حقوق انسانی آنان میباشد.
در جمهوری اسلامی، دختران محكوم به اعدام كه باكره باشند اعدام نمیشوند. بنابرین آنان علیالقاعده قبل از اعدام مورد تجاوز قرار میگیرند.
بنابر گزارش ۱٩٩۲ «نماینده ویژه كمسیون حقوق بشر ملل متحد» در ایران «تجاوز بر زنان زندانی بخصوص دختران باكره كه متهم به ضدیت با رژیم اند، عملی عادی و روزمره در زندانهای جمهوری اسلامی بشمار میرود و با اینكار روحانیون اعلام میدارند كه آنان مطابق اصول و قوانین اسلامی رفتار میكنند وقتی دختران باكره را از رفتن به بهشت باز میدارند. ملایان معتقدند كه دختران مذكور مخلوقات ملعون بوده و شایستگی رفتن به بهشت را ندارند بنابر این به آنان تجاوز میشود تا بطور حتم به دوزخ فرستاده شوند.»
به ارتباط مجازات سنگسار و قطع نمودن دست و پا او (وزیر) خاطرنشان ساخت كه نظام حكومت وی اسلامی بوده و قوانین اسلامی را اجراء میكند و بعضی مجازات تغییر ناپذیر اند. بطور مثال سزای قتل مرگ است و این قانون تغییر داده نمیشود. اما قضات در مورد تفاهم با وابستگان مقتول صلاحیت دارند تا مجازات مرگ را به كدام جزای دیگری عوض نمایند و این مورد در تقریباً ٩٩ فیصد قضایا اتفاق افتاده است. دزدی با قطع دست و پا جزاء داده میشود و زنا با سنگسار نمودن. این مجازات تغییر ناپذیر اند زیرا خاص براساس قوانین اسلامی تدوین گردیده اند.
در جمهوری اسلامی زنا جنایتی است كه تنها زن مرتكب میشود و جزایش مرگ با سنگسار میباشد. مردان هرگز زناكار نمیباشند زیرا به اساس اسلام آنان میتوانند هرقدر زن بخواهند داشته باشند. حتی شیوه سنگسار در مورد زنان تبعیض آمیز است. در مجازات سنگسار یك مرد تا كمر دفن میشود و دستانش به عقب بسته میشوند در حالكیه یك زن تا گردن دفن گردیده و دستانش نیز در خاك دفن میشود. اگر شخصی در حال سنگسار توانست خود را نجات دهد آزاد خواهد شد. ازینرو امكان آزادشدن برای یك مرد نسبت به یك زن بیشتر میباشد.
هزاران زندانی عقیده در واقع اولاً شكنجه گردیده و بعداً محكوم به اعدام شده اند. تعداد زیادی به اتهام زنا محكوم به مرگ و در ملا عام سنگسار شده اند. مجازات مرگ در مورد سایر جنایات مثل قاچاق مواد مخدر و غیره نیز اجراء میشود. قربانیان عقیده معمولاً متهم به قاچاق مواد مخدر میگردند. این جزاء ها در ملا عام و در برابر چشمان متحیر كودكان و نوجوانان اجراء میشود كه بر روان آنان زیان های دیرپایی برجا خواهد گذاشت.
گزارش «عفو بینالملل» حاكیست كه ملایان حاكم در ایران تا كنون ۷۳ نوع شكنجه را اختراع و به مورد اجراء گذاشته اند.
همه اسناد و مدارك معتبر بینالمللی كه در ۱۵ سال اخیر در مورد رژیم اسلامی ایران گردآوری شده است حاكی ازین است كه قساوت و ستم بر تودهها و بخصوص زنان بلاوقفه ادامه داشته است. هزاران مرد و زن اغلب به اتهامات دروغین و همه بنام خدا و مطابق نظام قضایی دینی، زندانی شده، شلاق خورده، تیرباران، حلقآویز و یا سنگسار گردیده اند.
امروز در ایران و احتمالاً در اكثر كشور های اسلامی عمر دختر برای ازدواج به ٩ سال كاهش یافته است.
آیت اله خمینی گفته است: «مناسبترین وقت برای یك دختر بخاطر ازدواج زمانی است كه وی بتواند اولین دورهی قاعدگی خود را در خانهی شوهر بگذراند تا خانهی پدر.»
آیت اله مطهری (یكی از ایدئولوگهای برجسته جمهوری اسلامی ایران) در «مسئله حجاب» گفته است: «وظیفه مشخص زنان درین جامعه فقط عروسی و زاییدن اطفال است. آنان از سهمگیری در رشته های قانونگذاری، عدلیه و سایر رشته هایی كه مستلزم تصمیمگیری باشد محروم خواهند گردید زیرا زنان فاقد توانایی عقلانی و قضاوت سلیمی كه در این رشته ها لازم است، میباشند.»
مردان در بس های شهری در پیشرو و زنان در عقب مینشینند. یك زن و شوهر عروسی شده اجازه ندارند تا در وسایل نقلیه عامه پهلوی هم بنشینند. مردان و زنان باوجود آنكه باهم قرابتی داشته باشند، اجازه ندارند تا باهم یكجا شنا، سكی، تینس و یا ورزش های دیگری را انجام دهند.
زن و شوهر، برادر و خواهر، پدر و دختر، مادر و پسر و سایر بستگان نزدیك باید همیشه برای اثبات روابط شان سندی با خود داشته باشند.
یك زن مجرد بدون اجازه مقامات دولتی اجازه ندارد موتر و یا اتاقی در هوتل به كرایه گیرد و یا تنها به سفر برود و یا با یك خارجی ازدواج كند.
زنان مجاز اند تا فقط نزد داكتران زن بروند و همچنان تدریس آنان باید از طرف پروفیسران و معلمان زن صورت گیرد. در كشوری كه آموزش و علم برای زنان ممنوع است، از زن نمیتوان انتظاری داشت. این نكته به تنهایی ثابت میسازد كه جمهوری اسلامی به زنان و زندگی شان هیچگونه اعتبار و حیثیتی قابل نیست.
مردان در رشته های ولادی و نسایی تحصیل نمیتوانند و همچنان آنان مجاز نیستند تا دستگاه توالد زن را معاینه كنند.
برای زنانیكه مقررات حجاب را اندكی پامال میكنند سندی جهت امضاء داده میشود كه از آنان تقاضا میگردد اقرار به فحشاء كنند تا باین ترتیب ۱۵۰ مرتبه شلاق بخورند.
مردم اجازه ندارند تا محافل رقص و موسیقی و یا دیگر گردهمایی های جمعی و تفریحی حتی در خلوت خانه های خویش برگزار كنند. یگانه چیزی كه به یك زوج اجازه داده میشود تا مشتركاً اجراء نمایند تولید نسل میباشد و آنان درین زمینه موفق بوده اند. در طول ۱۵ سال گذشته نفوس ایران از ۳۵ میلیون به ۷۰ میلیون یعنی دوچند بیشتر گردیده كه تقریباً ۵ میلیون آن در خارج بسر میبرند.
ما باید بخاطر زندگی صلحآمیز و آزادی خویش متحد شده، مبارزه كنیم. خشونت علیه ما باید پایان یابد. پس خواهران و دوستان گرامی بیایید دست بدست هم داده، همدیگر را بخاطر برانداختن آپارتاید جنسی و نابرابری جنسها در جهان اسلام كمك و یاری كنیم.
حالا لطفاً همه به پا خیزید و برای یك دقیقه كف زده و با آواز هرچه رساتر آنچه را كه داكتر هما دارابی قبل از خودسوزیش گفته بود تكرار كنید:
مرگ بر استبداد!
زنده باد آزادی!
بخاطر زنانی مثل مینا و خواهرم هما لحظهای هم نباید سكوت كرد.
پروین دارابی
بنیاد هما دارابی ـ سازمان دفاع از حقوق زنان و كودكان
كالیفرنیا ـ امریكا