دیانا وادسوارت Diana Wadswart ـ آسترالیا،
برای زنان «راوا» روز خوشی را خواهانم. من هماهنگ كنندهی سازمان عفوبینالملل استرالیا، شبكهی زنان در New South Wales هستم. ما بطور متداوم داستان ها و مقالاتی در مورد زنان منطقهی شما و مبارزات شان برای كسب حقوق اولیه بشر به چاپ میرسانیم. ما همچنان از كمیتهی دفاع از زنان عراقی حمایت نموده، نامه و كمك پولی به پناهگاه شان در سلیمانیه میفرستیم. فقط همین حالا صفحهی اینترنت تان را پیدا كردهام و باید بگویم كه بسیار مؤثر بوده ـ بینهایت منظم و واضح است. آدرس صفحهی شما را در میان هر تعداد زنانی كه بتوانم منتشر كرده و آن را در خبرنامهی بعدی شبكهی زنان به چاپ خواهم رساند. شما تنها نیستید. چشمان زنان سراسر جهان بر شما و گرفتاری های وحشتناك تان است. ما به تمام مقـامات مـربوط مینویسیم تا برای تغییر و بهبود، تبلیغات راه اندازند.
* * *
كامل كاروان،
ایمیل تان را گرفتم. از قدردانی تان تشكر. این وظیفهی من است تا در اوضاع فعلی شما را كمك كنم. قلم برندهترین سلاح در جنگ سرد است، بناءً این وظیفهی نویسندگان است تا این سلاح را در مقابل تمام خاینان به كشور استفاده نمایند. بدبختانه نویسندگان و هنرمندان ما به این مسئله توجه زیاد به خرج نداده اند. در بارهی زنان قبلاً مطالبی برای تان نوشتهام. مقالاتی در بارهی زنان بخت برگشتهی افغان برای تان ترتیب خواهم داد. زنان افغان سیمای بینوایی اند. جهان زنان افغان را فراموش كرده است. هیچ عفوبینالملل و سازمان مللی وجود ندارد. اینها همه اسماً موجود اند. اینان همیشه از ورای رادیو و تلویزیون فقط برای موقعیت خود حرف میزنند تا موجودیت شان را ثابت سازند. اینان فقط زمانی ظاهر میگردند كه یك امریكایی كشته شود. چرا سازمان ملل عمل وحشیانهی امریكا را در مقابل مردم بیگناه ما در خوست در ۱۹۹۸ تقبیح نكرد؟ كجاست سازمان عفوبینالملل، آنگاه كه هزاران هزار زن افغان مورد تجاوز، سنگسار، قتل و اعمال پست دیگری قرار میگیرند؟ آنان هرجایی كه منافع شان باشد حاضر میشوند.
امریكا میلیونها دالر برای جنگ افغانستان علیه ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق پرداخت. افغانان تا زمانی كه امپراتوری بزرگ روسیه را تار و مار كردند، سینهی شان را در برابر گلوله های دشمن سپر ساخته زندگی خویش را از دست دادند. زمانی كه امریكا در بازی بـرنده شـد، دیگـر قهرمانـان را فـراموش نمـوده و هـرگـز از آنـان یـاد نكرد.
در این اواخر به افغانستان رفته بودم و دیروز برگشتم. در آنجا مدت دو هفته كه مملو از درد، اندوه و مصیبت بود بسر بردم. فقر و گرسنگی چهرهی حقیقی شهر را پوشانده و شهر كاملاً ناآشنا به نظر میرسد. برای زنده نمودن خاطرات خفتهام در نقاطی از شهر كابل قدم زدم، مگر آنها را نیافتم. بر حافظهام فشار آوردم تا گوشهای از بزرگترین لحظاتی را كه در این شهر زیبا گذشتانده بودم، بیاد آورم اما ممكن نبود. هیچ چیز آشنا به نظر نمیخورد. همه چیز و حتی هموطنان ما عوض شده اند. مردمان ناامید با چهرههای پریشان كه اكثراً برای پول و غذا گدایی میكردند. آنان هموطنان من نبودند. هموطنان من چهره های شناخته شدهای در تاریخ دنیا هستند، من آنان را میشناسم و آنان هرگز دستهای شان را برای تگدی دراز نمیكنند.
مضامین انگلیسی تان را میتوانم ترجمه كنم. من برادر تان هستم و در صلا زدن بر من درنگ نكنید. من به هموطنانم و بخصوص خواهرانم احترام و ارج زیاد قایلم.
برای تمام شما موفقیت و توان بیشتری در مبارزه علیه تمام آنانی كه ضد زن هستند، آرزو میكنم.
* * *
اینگرید زونیگا Ingrid Zuniga ـ كوستاریكا،
اخیراً ایمیلی دربارهی وضع دشوار زنان در افغانستان بدست آوردم كه تصمیم گرفتم تا وضع را در صنف انگلیسیام بیان كنم، زیرا عدهی زیادی از آن بیخبر اند. وقتی صفحه اینترنت تان را گشودم حجم مشكلات از تصورم بالا بود. معذرت میخواهم از این كه من چیزهای زیادی دارم كه زنان افغان از آن بیبهره اند. لطفاً بگویید چگونه میتوانم كمك تان كنم. من به مثابه یك زن نمیتوانم بیتفاوت بمانم.
* * *
والتركارتا Walter Carta ـ ایتالیا،
از دریافت جواب فوری تان خرسندم. میدانید كه من در اطرافم فقط كوری و ظلمت، بنیادگرایی و مردم تنگنظر را میبینم كه باعث اندوه و افسردگیام میشود. اما هر گاهی با كسانی كه برای حقوق فردی مبارزه میكنند حرف میزنم موجب میشود تا تسلیم نشده و مبارزهام را به خاطر عدالت ادامه دهم. شاید این معنی زندگی باشد. در وقت ضرورت كسی را كمك كردن تنها مذهبی است كه میشناسم، زمانی كه ضروریات اساسیات برآورده شد، نیروی باقی ماندهات باید در خدمت «دیگران» قرار گیرد، فرق نمیكند آنان كی و از كجا هستند و اینكه آیا به خدا عقیده دارند یا نه.
برایم بروشور و پوستر بفرستید.
* * *
استیف Steve ـ امریكا،
بسیار خوشوقتم از این كه قادر به انجام چنین تظاهرات نیرومند گردیدید و هیچ حادثهی ناگواری هم اتفاق نیفتاد. دعا های ما قبول شد.
شما در آوردن عكس ها و اعلامیه های تان بر صفحهی اینترنت سریع هستید و عكس های خوبی دارید. این بسیار عالیست كه تصمیم شما را دیده و آگاه میشویم كه زنان در افغانستان خوشحال نیستند (آنطوری كه طالبان ادعا میكنند).
من عمیقاً تحت تأثیر تفكر ژرف «راوا» در مورد موضوعات سیاسی ـ اجتماعی قرار گرفته ام. دوستی برایم گفته است كه از جایی میتوانم مقادیر زیادی لباس، هم جدید و هم مستعمل، مجانی به دست آورم. به نظر میرسد مواد جمعاوری شده زیاد خواهد بود و باید ذریعه كشتی ارسال دارم.
خوب! پلیس هم تاكتیكش را عوض كرده، آنان دیگر چوب بدستان مرد را برای حمله بر «راوا» نخواهند فرستاد. حالا از پلیس زن برای درهم شكستن این چیزها، استفاده میكنند؟ این هم جایی را نخواهد گرفت. اینان هیچ نمیدانند كه چگونه «راوا» را متوقف سازند. زیرا «راوا» توقف ناپذیر است.
بوسه هایم به پاهای «راوا»، به خاطر مارش برای حقوق زنان!
نامهی تان بسیار قشنگ بود، حالا رأفت شما مرا به گریه میاندازد. من بخاطر اعمال زشت این كشور و هم برای سالهای زیادی كه از مخمصهی تان چشم پوشی كردهام احساس تقصیر میكنم. من میتوانستم بهتر برای شما مصدر كمك شوم بطور مثال شما گفتهاید كه شفاخانهی ملالی دیگر غیر فعال است، كی مقصر است؟ «راوا»؟ خیر، این منم كه باید شفاخانه را از لحاظ مادی و مالی كمك میكردم. حالا مهاجرین بدون شفاخانهای كه غمخوار شان بود، چه رنجهای بی حسابی را متحمل خواهند شد.
افغانستان در بحران است. شما گرفتاری افغانان را با تصاویر و الفاظ به صورت آشكار به آگاهی من رسانیده اید. حال من باید در برداشتن این بار كمك كنم. من پاهای شما را میبوسم برای این كه راهی را برایم نشان داده اید تا به روان رنجدیدهی زنان، كودكان و مردان افغان خدمتی انجام دهم.
بعد از مطالعهی مقالاتی در مورد افغانستان، قلبم بار دیگر برای مردم افغانستان و بخصوص زنان، افسرده است. وقتی میخواهم در مورد وحشتی كه بر مردم افغان میرود، احساساتم را برای جلب توجه جهانیان ابراز دارم، كلمات را نارسا مییابم.
من برای شما مینویسم، زیرا قلبم شكسته است و زمانی كه قلب من چنین شكسته، قلبهای شما زنان آنقدر اندوهگین است كه من حتی تصورش را هم نمیتوانم. صدای شما مانند صدای انسانهاییست كه در سیاهچال سیاه و پنهان، زیر شكنجه خرد میشوند. ناله های خفیف شما به كوچه های روشن بیرون میرسد، آنجا كه عابران، بدون آنكه آنرا بشنوند، از كنار تان رد میشوند. اتفاقاً سرپرست (سفیر سازمان ملل) شكایت رسمیای از شما خواهد شنید، مگر این هیچ جایی را نخواهد گرفت و شما همچنان در گرفتاری تاثر آور و ناامید كنندهی تان ـ بدون آنكه نشانی از رهایی و آسودگی به نظر رسد ـ باقی خواهید ماند.
* * *
ایدی مسیكو Eddie Maseko ،
بلی، من عكسهای شكنجه و كشتار در كشور شما را دیدهام. این یكی از بدترین چیزهاییست كه در تمام عمرم با آن مواجه گردیدهام. ما در گذشته شاهد شكنجه و كشتار در افریقای جنوبی بودهایم اما نه آنچنان كه در سرزمین شما میگذرد. من و دوستانم با آنانی كه اعضای فامیل و دوستان شان را از دست داده اند همدردی داریم. من پیامی به اعضای «مجمع همدردی» رساندم و برای خاتمه این نوع نقض حقوق بشر دعا میكنم. خدواند آن روز را خواهد آورد كه شما از چنین تخلفات رذیلانهی حقوق بشر رهایی یابید.
* * *
پاولا بونكامپنی Paola Boncompagni ـ ایتالیا،
به تاریخ ۲۵ نوامبر به پشاور آمده و مدت ۵ روز خواهم ماند. در این مدت با مهاجرین از نزدیك در كمپ های شان ـ چه دور چه نزدیك شهر ـ مصاحبه خواهم كرد. آقای ماركولونگاری Marco Longari عكاس ایتالیایی نیز در این مدت با من خواهد بود تا از كمپ ها و مهاجرین عكس تهیه نماید.
در این سفر UNHCR ما را كمك خواهد كرد، اما میدانم كه بعضی از كمپ ها خارج از احاطه UNHCR اند كه ما علاقمند دیدار آنها میباشیم. به این امید با شما تماس گرفتیم كه ما را در زمینه كمك كنید.
ما میتوانیم یك یا دو روز را برنامه كنیم تا «راوا» با ما در كمپهای جالب توجه، جایی كه بتوانیم با زنان، اطفال، خردسالان و افراد مسن مصاحبه كنیم همكاری نماید. ما علاقمند دیدار كمپهای واقعی مهاجرین جایی كه بدترین شرایط را دارند هستیم. من خواستار مصاحبه با تعداد هرچه بیشتر زنان و تهیهی عكس آنان میباشم و امیدوارم «راوا» ما را كمك بتواند. لطفاً هر چه زود تر برای ما جواب بفرستید، همچنان علاقمند ملاقات با اعضای «راوا» و مصاحبه با چند تن آنان نیز میباشم.
* * *
سان كویووتس Sanne Koevots ـ هالند،
به مثابه محصل هالندی نمیتوانستم تصور كنم كه زنان و مردان افغان در چه روزگاری بسر میبرند.
صفحه شما را دیدم و خود را مملو از خشم علیه دشمنان شما یافتم. خیلی میخواهم مبارزهی شما را به هر شكل ممكن حمایت كنم و از این رو بروشور سفارش میدهم. مشكل این است كه من كریدت كارت ندارم. آیا راه دیگری برای پرداختن وجود دارد؟ آیا میتوانم به كدام آدرس و یا حساب بانكی اعانهای بفرستم؟
همچنان میدانستم كه در مجموع اقتصاد افغانستان در سال های اخیر منجر به ورشكستگی بیش از حد گردیده است. آیا سازمانهایی وجود دارند كه اگر خواسته باشم برای شان از چنین راهی كمك كنم؟
با وصف نفرت بیش از حد از وضعیت حاكم، میخواهم كاری انجام دهم اما قدرت آنرا در خود نمیبینم كه واقعاً تغییری بیاورم. شما این تغییر را خواهید آورد و من جرأت و قدرت شما را تحسین میكنم. برای تان سعادت آرزو كرده و قلباً با شما هستم.
* * *
جیس Jess ـ امریكا،
من یك امریكایی سفیدپوست ۲۳ ساله از ایالت ورجینای غربی هستم. بعد از ورود به فاكولته، مطالعاتم را در رابطه با سیاست آسیایی شروع كردم و با یكی از كاركنان سابق گروه صلح به نام داكتر پایتلیك Pytlyk كه در پوهنتون ما درس میدهد، آشنا شدم. او نیروی شریری را كه با كمك نظامی امریكا در افغانستان بوجود آمد، معرفی كرد. از شنیدن چیزهایی كه در كشور تان اتفاق میافتد وحشت میكنم.
از زمانی كه شامل فاكولته شدهام به این نتیجه رسیدم كه پرارزشترین كار در زندگی این نیست كه مذهبی را پرستید یا در پای پرچمی جان سپرد. بلكه به این نظر رادیكال اعتقاد پیدا كردهام كه بهترین كار كمك به نیازمندان است. من علاقمند ارتباط با گروه شما و دانستن هر چه بیشتر در مورد اهداف و طرزالعمل آن میباشم. به امید آن كه حقوق بشر زنان در كشور شما مراعات گردد و امیدوارم روزی در آینده قدرت كافی داشته باشم تا به شكلی موثر از جانب امریكا عمل نمایم.
* * *
جانیت Janet ،
بسیار معذرت میخواهم از این كه فراموش كردم پول آن كارتهای برانگیزنده و شگفتانگیز را كه فقط همین حالا برایم رسید بفرستم. درست همین لحظه به دفتر پست رفته و چكی را برای تان پست میكنم.
با به دست آوردن كارتها بسیار خوش شدم و استفاده از آنها را شروع نمودهام. اینها پیام نیرومندی دارند و در آگاهی بخشیدن از جاری بودن یكی از فجیعترین وحشتهای جهان در خاتمه قرن بیست، اساسی اند.
با ورود به عصر و قرن جدید برای تمام اعضای «راوا» ادامهی هر چه مؤثرتر فعالیتهای شان در دفاع از زنان و خواهران افغانستان موفقیت كامل تمنا میكنم. شما مایهی الهام تمام فمینیست ها و فعالینی كه در فكر كرهی ارض و مدنیت اند، میباشید و هدف شما باید به مثابهی بخشی از مسایل عظیمی كه امروز دامنگیر كرهی خاكی است، در نظر گرفته شود...
* * *
سكات. دبلیو. بچانن Scott. W. Buchanan ـ امریكا،
در چند روز گذشته تحقیقات عمیقی را درباره طالبان شروع كردهام. اوضاع افغانستان رقتبار است، طالبان به خاطر پایمال نمودن حقوق بشر باید به محاكمهی بین المللی كشانیده شوند. سوالم این است كه من چه كمكی میتوانم؟
در ضمن پیشنهادی دارم، زمانی كه اخبار اعمال سرب ها بر آلبانی تبار ها، به خانوادهی متوسط امریكایی رسید، غریوی از تقبیح نمودنها توسط مردم، برخاست. رسانه ها برای آگاه ساختن مردم امریكا از وضعیت افغانستان بسیار كم كار كرده اند. چرا؟ اما به نظر میرسد كه با ادامه وضعیت فعلی در افغانستان، رسانهها ناگزیر خواهند بود هنگامه دیگری را برپا سازند. امریكایی ها نیاز دارند فهمانده شوند كه در آنجا چه میگذرد و رسانه ها باید برای نمایش چنین اوضاعی زیر فشار قرار گیرند. به نظر من فریاد مردم جهان غرب كمك بزرگی برای اهداف شما خواهد بود. اما باز بر میگردم به سوالم كه من چه خدمتی برایتان انجام داده میتوانم؟
* * *
الینا Elena ـ ایتالیا،
سه كاست ویدیویی و رسید بانكم را فرستاده ام. امیدوارم پول را بدست آورید.
متأسفانه كه حقیقت مافیا در ایتالیا، دقیقاً آن چیزیست كه در «اختاپوت» میبینید. حالا مافیای ایتالیایی از محصولات خیلی مشهور ایتالیا در جهان است.
چادری را گرفتم، بسیار وحشتناك است. چطور میتوانید رنج افتادن به چنین زندانی را تحمل كنید؟ این بسیار اهانتآمیز بوده، حیثیت و شخصیت زنان را كاملاً از بین میبرد.
* * *
كیم Kim ،
تشكر از این كه از دریافت آن برایم اطلاع دادید. كمك دقیقاً ۱۰۰ دالر نبود، زیرا شما اشیای زیادی برایم فرستاده بودید كه از جمله ۳۵ دالر برای پرداخت قیمت آن چیزها و باقیمانده به شكل كمك بوده است. كاش مبلغ بیشتری میبود، اما من محصل هستم و فقط بعد از وقت كار میكنم، مگر خواستم كمك ناچیزی بفرستم و از جواب سریع تان به درخواستم صمیمانه قدردانی نمایم. میخواهم هرچه در توانم است برای تان كمك كنم.
به معلومات تان برسانم كه اخیراً كتابی خریدم، همین حال نامش را بیاد ندارم ولی Dan Rather دیباچهی آنرا نوشته بود. (میتوانم نام نویسنده و كتاب را برایتان بفرستم.) كتاب مذكور در سال ۱۹۹۸ به چاپ رسیده است و قسمتی را كه در مورد طالبان بود، مرور كردم. خوب، بگذارید بگویم كه مطالب نوشته شده كاملاً در تناقض با همهی آن چیز هاییست كه ما دقیقاً میدانیم. آنان ادعا نموده اند كه طالبان «بهترین امید برای ثبات در كشور اند»!! وقتی این را خواندم، از مطالعه كتاب دست برداشتم و معلومات شان را نادرست یافتم. اما خواستم، تبلیغات منتشره در مورد طالبان را با شما در میان گذارم.
آرزو ها و دعا هایم با شماست!!
* * *
بشیر سخاورز ـ انگلستان،
من فعالیتهای شما را دنبال نموده و سخت تحت تاثیر نحوهی مبارزات تان علیه افراطیون اسلامی قرار گرفتم. امیدوارم به شكلی برای تان كمك نموده مطمئن گردم كه در فعالیتهای سازمانی كه برای حقوق بشر میرزمد، سهیم هستم. از لحاظ مالی كمك تان نمیتوانم زیرا خودم نیز مهاجر تنگدستی میباشم كه برای اعاشه خانوادهام كه در هند مهاجر اند، تلاش میكنم. اما میخواهم از راههای دیگری شما را كمك كنم. یكی از امكانات تأمین ارتباط شما با گروههای فمینیست این جاست تا اگر ممكن باشد یكی از اعضای سازمان شما را به مذاكره در مورد فعالیت های شما دعوت نمایند. لطفاً مرا راهنمایی كنید كه از دستم چه ساخته است.
* * *
مایكل Micheal ـ امریكا،
با شنیدن از صابره بسیار خوش شدم. كارت تفكربرانگیز وی را از ایتالیا بدست آوردم. او حتی از من پرسیده است كه آیا چیزی از ایتالیا ضرورت دارم یا نه؟ یگانه چیزی كه من «نیاز» دارم، خبر موفقیت او در بدست آوردن كمك برای «راوا»، آگاهی بخشیدن به آنانی كه همرایشان صحبت داشته و جلب توجه به درد و رنج زنان افغانستان است.
اگر دنیا فقط از انسانهایی نظیر شما ساخته شده بود و اگر این مردان حقیر و كوچك با تفنگهای شان دست به غارت و ویرانی نمیزدند ما در دنیای بسیار عالی زندگی میكردیم.
طوری كه میدانید من یك فرد صوفیمشرب هستم (از نام «مذهب» خوشم نمیآید، زیرا این كلمه بسیار تنگ نظرانه است). مسئله بر سر قوانین نیست بلكه مسئله این است كه انسانها (به خصوص مردان) از این قوانین پیروی نمیكنند. برعكس آنان این آموزشها را به نفع اهداف خودپرستانهی خویش میچرخانند تا بدین وسیله قدرت را بدست آورند، ثروت اندوزند، بر دیگران مسلط شوند و با زنان (با فجیع ترین شكل آن) بدرفتاری كنند. این مردان «بنیادگرا» بزرگترین دشمنان آنچه در اسلام خوب است، به شمار میروند.
صداقت تان را در ابراز نظرات تان واقعاً تحسین میكنم. شما باهوش و تحصیل كرده هستید و فكر میكنم اهداف خود را در اوضاع جاری بر مبنای تجربیات واقعاً حقیقی خویش شكل داده اید. زیرا مردم باهوش نمیتوانند از اندیشیدن باز ایستند ولو با مشكلات فراوانی مواجه باشند. شما بسیار با بصیرت و فكور هستید.
من به تساوی بین مرد و زن اعتقاد دارم و به آموزش سكیولر، بردباری و اندیشیدن برای تمام انسانها ارزش قایلم. من در دنیایی سكیولر فارغ از اجبار مذهبی زندگی میكنم و از اینرو عرفان را چنان میپندارم كه هر كس آزادانه و مطابق میلش و بر مبنای عشق الهی و عشق انسانها در آن سهم میگیرد. من به آنانی كه به خدا اعتقاد ندارند اما خواهان كمك به دیگران اند احترام میگذارم و متنفرم از آنانی كه اعتقاد شان به خدا را اعلام مینمایند اما فقط در پی منافع شخصی خود میباشند.
با بینش شما واقعاً آشنایم. نمیخواهم چیزی را نقاشی كنم كه به ستمگران شما كمك كند. اگر عدهای از مردان مسلمان در احترام گذاشتن و ابراز عشق و بستگی نسبت به زنان «ضعف» نشان میدهند احمقهای رقتانگیزی بیش نیستند.
* * *
استیورت مینسو Stewart Manso ،
صفحهی اینترنت تان را از طریق سایت بینالمللی بركلی، امریكا پیدا كردم. با داشتن دو دختر یكی ۱۸ و دیگری ۲۰ ساله، برایم خیلی مشكل است باور كنم كه گروهی از مردم، مفهوم زندگی را چنین زشت میگیرند، از این بیشتر در خاتمه قرن بیست، شما با اوضاعی سر دچار هستید كه در قرن ۱۶ وجود داشت.
افكارم با شماست و میدانم كه اعمال بلند تر از كلمات سخن میگویند. برایم وقت بدهید، تا كار ارزشمندی برای تان انجام دهم.
اگرتقویمغربیراتعقیب میكنید،سالنو رابرایتان تبریك میگویم.
* * *
روك مینی Rukmini ،
من یك ژورنالیست هستم و با یك شركت تلویزیونی كار میكنم. یگانه خواستم این است تا بتوانم به افغانستان بیایم. اما جنسیتم مانع میگردد. آیا زنان اجازه دارند به آنجا بیایند؟
خواهش بسیار خاصی دارم، من در این مورد میاندیشم كه به مثابهی یك فرد و مهمتر از آن یك زن، چه كمكی برای تان میتوانم؟ جوابی كه به ذهنم خطور میكند این است كه باید بنویسم. میخواهم داستان شما را بنویسم. میخواهم داستان زنی را در سال ۱۹۹۹ بنویسم كه زیر حاكمیت طالبان میخواهد زنده بماند. آیا كسی میتواند داستانش را برایم بفرستد؟
میخواهم بدانم كه آن زن چگونه از لحاظ جسمی، ذهنی، معنوی در خانهای محبوس زندگی دارد؟ واقعیت تان را بگویید تا آن را به شكل شاید داستانی بنویسم و به جهان خارج بفرستم...
میخواهم مردم این داستان را بخوانند تا بدانند كه چه بیرحمیهایی بر دوستان و همنوعان ما تحمیل میگردد، میخواهم داستان شما را بازگو نمایم.
بنابراین از شما خواستم تا اگر زنی مایل باشد افكار، آلام و رنجهای خود و این را كه هر روز زیر سیطرهی طالبان بر وی چه میگذرد و چطور برای زنده ماندن تقلا دارد، برایم بفرستید.
من بسیار نگران هستم. نمیتوانم شما را فراموش كنم و به دنیا هم نباید اجازه داد تا شما را از یاد برده بخوابد، آنگاه كه مردم شما چنین رنج میكشند. میخواهم همهی شما بدانید كه من به مثابه یك فرد غیرمهم، در غم تان شریكام و با شما یكجا بر رنجهای تان اشك میریزم.
لطفاً برایم بنویسید. روزی صلح فرارسیدنیست. نیرومند باشید زیرا نباید فراموش كنید كه شما زن هستید!
* * *
نیرما جیلاسیك Nerma Jelacic ،
من خبرنگار یكی از پرفروشترین روزنامههای یكشنبه بنام «آبزرور» Observer هستم. همین حالا صفحهی اینترنت تان را دیدم و فكر میكنم مبارزهی شما سزاوار توجه بیشتری میباشد نسبت به آنچه كه امروز از آن برخوردار است. بنابر این میخواهم مصاحبهای را در صورت امكان با رهبر یا سخنگوی شما در مورد فعالیتهای سازمان تان و حقوق زنان افغانستان انجام دهم كه در این شماره یا شمارهی هفتهی آیندهی Observer به چاپ برسد.
* * *
جورج گرونتل George Gruenthal ،
مختصراً از صفحهی اینترنت تان دیدن كردم و با موضع تان در برابر بنیادگرایان و رژیم طرفدار شوروی موافقم. اما در عین حال میبینم كه شما خواستار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل هستید.
تجربه نشان داده كه سازمانملل به مثابه وسیلهای در دست قدرتهای امپریالیستی غرب به كار رفته و جنایات زیادی زیر نام آن انجام گرفته است. از جنگ بر ضد مردم كوریا در اوایل دهه ۱۹۵۰ تا مداخلات بیشمار سالهای اخیر كه از طریق این سازمان صورت گرفت كه در حقیقت از اهداف انحصارات غربی بخصوص امپریالیزم امریكا نمایندگی مینمود.
میخواستم نظر شما را درین مورد بدانم.
* * *
لیلا، ـ امریكا،
بعد از این كه از اوضاع زنان افغانستان آگاه شدم، صفحهی اینترنت زیبای تان را بارها دیده ام. من در پوهنتون الاباما در هونتسویل محصل هستم و دوشنبه آینده برنامه دارم تا در مورد انعكاس ناقص رسانههای ایالات متحده در قبال تخلفات حقوق بشر در افغانستان سخنرانی كنم. فكر میكنم به خاطر زنانه بودن موضوع، رسانه های مشهور امریكا آن را نادیده میگیرند. من از اوضاع افغانستان از طریق ایمیلها و دیدن صفحات اینترنت، نظیر صفحهی شما آگاه شدم؛ از هر نوع كمكی كه شما در زمینه انجام داده بتوانید، قدردانی مینمایم. امیدوارم با این برنامه شاگردان را نیز از اوضاع تان آگاه نمایم. من در «بررسیهای زنان» تحقیق میكنم. بناءً اندكی با اوضاع و سخنرانان در تماسم. هرگونه اطلاعاتی از سوی شما، یقیناً موجب خواهند شد تا به هدف شما در محوطه پوهنتون و دراین بخش از كشور كمك نمایم.
* * *
كیلی وودلیندز Kelly Woodlands ـ آسترالیا،
به مثابه یك دختر جوان، از شنیدن چنان بیعدالتیها عمیقاً مأیوس و غمگینم. چنان رفتار منزجركننده و وحشتناك، نباید در هیچجایی تحمل گردد. هر آنچه كه از دستم برای كمك به این زنان بیچاره كه زیر آنهمه زجر و عذاب بسر میبرند ساخته باشد، واقعاً مرا كمك خواهد كرد تا كمی واقعیت زندگی خوب و تضمین شده در آسترالیا را درك كنم.
متأسفانه من فقط ۱۴ سال دارم كه این تا اندازهای همكاریام را محدود میسازد. اما من كاری دارم و با خرسندی تمام پولم را در خدمت چنین هدف با ارزشی قرار خواهم داد.
من به آن زن فوقالعادهای كه این مبارزه را آغاز كرد (مینا) احترام عمیقی قایلم و همچنان زنانی را كه كار وی را ادامه میدهند، تحسین میكنم.
قلب و تمنیات نیكم با زنان افغانستان است!
* * *
كیتی لافراس Katey Lafrace ،
این كاپی سرمقالهای است كه من نوشتهام. تشكر از اجازه مهربانانه تا صفحهی اینترنت تان را مورد استفاده قرار دهم. من فقط از معلوماتی كه در آنجا یافتم، تفسیری نوشته و نقل قول مستقیم از جایی نگرفتهام.
هنوز تاریخ نشر را نمیدانم. مگر این در «ویونگس» "Wyoings(USA)" یگانه روزنامهی سرتاسری، در «كسپرستار تربیون» "CasperStarTribune" ، در «لیبرل اوپنیون ویك» "LiberalOpinionWeek" و شاید هم در «د نیو لندن دی» "The new London Day" به چاپ رسد، همچنان بهصفحهی اینترنت برای زنان نیز آنرا دادهام. هرزمانی كه یكی از اینها تصمیم به چاپ بگیرند، شما را در جریان قرار خواهم داد. همچنان ذریعهی ایمیل آن را برای دوستان و خویشاوندانم نیز رسانیدهام. شما تنها نیستید.
عذر میخواهم از این كه حالا آنقدر عایدی ندارم تا از این بیشتر كاری بكنم، مگر لطفاً بدانید كه آنچه در مورد نیاز های تان میدانم، به هركس خواهم گفت و اصرار خواهم ورزید تا جهت كمك به شما تا حد امكان تلاش به خرج دهند.
* * *
سپیت سنیز Spetsnaz ،
با تمام آن مهاجرین همدردی دارم، مگر رجوع كردن به بل كلنتن به خاطر كمك اشتباه بزرگیست.
این مرد خواستار بمباردمان و به فقر كشیدن ملتها تحت نام «انسان دوستی» است. عراق و كوسوو این ادعای مرا ثابت میسازند، چنانچه افغانستان را هم بمبارد كرد و مردم بیگناه را زیر نام «بشردوستی» به قتل رساند.
... من جنگ چچن را محكوم میكنم، مگر بل كلنتن، بالاتر از یلتسین ریكارد خونین دارد (این هنوز هم بالاتر خواهد رفت اگر قتلهایی صورت گرفته توسط دیكتاتورهای وحشی تابع وی را نیز به حساب آوریم).
من به «راوا» اصرار میورزم كه اگر شما واقعاً خواست تودههای افغانستان را بیان میكنید، لطفاً با این رئیس جمهور تشنه به خون اظهار همبستگی نكنید.
همرزم شما.
* * *
كریستن Kristen ،
در هفتههای گذشته به آدرس تان چند ایمیل فرستادم ولی همه مسترد شدند، لذا نتوانستم تماس بگیرم و كمی هم برای همهی تان نگران گردیدم. هر چند بسیار گرفتار نوشتن كتابی هستم میخواهم به هر شكلی كه شده كمك كنم. لطفاً اگر چیزهایی دیگری برای ویرایش و نشر یا حتی نوشتن از عهده من ساخته باشد، برایم بگویید. همچنان چك بانكی را برای پرداخت بهای رسالهها به شمول اعانهای كوچك میفرستم. هنوز هم مایل به فروش صنایع دستی برای زنان هستم، گرچه مطابق قوانین وارداتی صنایع مذكور باید در پاكستان ساخته شـوند. چرا كه تولیدات افغانی اجازهی ورود ندارند. شاید ما بتـوانیـم فكری در بـارهی تعاونی زنان، برای تولید چنین اشیـا بكنیـم.
* * *
ب.نیلی B. Neely ،
من در بارهی آنچه كه اینان بر حقوق زنان در افغانستان روا داشته اند، شنیده و این سخت عصبانیام ساخته است. جمهوری خواهان محافظه كار در این كشور خاموش اند، چرا؟ زیرا آنان این رفتار را تأیید میكنند و این نادرست است. ما نباید با آنان هیچ معاملهای انجام دهیم. میخواستم حمایت معنویام را برای تان اعلام دارم. آنان زندگی زنان را تنزل داده اند. این جمهوری خواهان، دوست دارند یك چنان نظامی را در اینجا نیز مستقر سازند. امیدوارم شما به مبارزهی تان ادامه دهید. در زمان روسها زنان آزاد بودند و حقوق و حیثیت داشتند.
* * *
سو سیلور ماری Sue Silver Marie ـ امریكا،
در تلاشم تا كاپیای از ضبط شعرم را كه در استدیوی رادیویی انجام دادهام، برای تان بفرستم. امیدوارم استدیو به خواهشم پاسخ مثبت دهد. من بالای ترجمهی اشعار در صفحهی اینترنت شما كار كرده و كاپی اصلی آن را، پست میكنم. درست همین لحظه گزارش رنج و مرگ صالحه را بدست آوردم ـ «زن سوزی دیگری توسط شوهر». قلب من با او و با شماست. من گزارش را به آشنایان شخصیام میفرستم. ما با شما یكجا میگیرییم و میخواهیم بدانیم كه چه كمكی میتوانیم.
* * *
دنی او دیل Danny O'Dell ـ امریكا،
«راوا»ی عزیز، با احترام به شما، فكر میكنم شما از بلكلنتن دید یك جانبه دارید. ما در همین ایالات متحده نقض شدید حقوق بشر را شاهدیم. تخلفی كه حقوق و آزادی های ما را محدود میسازد؛ از سهولت های طبی اساسی ما جلوگیری میكند؛ درست در تقابل با قانون اساسی ایالات متحده است؛ مانع بردن دعواهایمان در محكمه میشود، تخلفی كه ما را از مقام اساسی مان محروم میسازد.
لاقانونیت جاری در افغانستان را واضحاً شاهدم و نیز جنگ وحشیانهای را كه روسها بر مردم بیگناه تحمیل كرده اند. همچنان میبینم كه دولت چین برای حفظ كنترول كشور، قصد پایمالی حقوق بشر را دارد.
اما این حقیقت را باید گفت كه یگانه چیزی كه بل كلنتن در فكرش است این است كه الگور Al Gore رئیس جمهور منتخب را جانشین خویش سازد و به حقوق بشر در امریكا، در روسیه و بخصوص در افغانستان پشیزی ارزش قایل نیست.
در این كشور هیچ قانونی وجود ندارد! و بدون قانون ما جز اجتماع فاقد قانون نیستیم. ثروتمندان حكم میرانند و فقیران رنج میكشند.
تا زمانی كه ما برای حقوق بشر در تمام كشور های جهان برنخیزیم، هرگز شانسی برای جلوگیری از نقض حقوق بشر در دوزخی بنام افغانستان نخواهیم داشت.
* * *
ناصر،
مطمئنم كه میتوانم مصدر خدمت در امر بزرگ ـ ایجاد بهبود در وضع زنان زیر سیطره بربریت طالبی باشم. نمیتوانم به حد كافی خشم و نفرتم را نسبت به این ملاهای ریشوی جامعهی ما بیان كنم. با این بیان تان كه «دموكراسی نیم بند و فاسد نسبت به حاكمیت گروه جاهل و دینی بسیار بهتر است» نمیتوانستم موافق نباشم. شما كاملاً درست میگویید. من زندگی زیر حاكمیت فاسدترین رژیم، اما لیبرال را بر زندگی زیر حاكمیت آنانی كه با نفرت و جهالت مذهبی شان كور شده و بیشتر از ریش و چادری چیزی دیگری را نمیبینند، ترجیح میدهم. جای بس خوشبختیست كه در جامعهی ایستایمان مردمانی چون شما را هنوز هم میتوان یافت كه برای هدفی بزرگ در فضای بس خصومتآمیز جایی كه مردمانی چون ملا فضلالرحمن و قاضیحسین چگونگی لباس پوشیدن و طرز زندگی در جامعه را یادمان میدهند، تلاش و مبارزه میكنند.
صادقانه كوشش خواهم كرد تا سازمان شما رشد نموده و مردم از ماهیت این ملاگرایی و تأثیرات آن آگاهی حاصل كنند.
* * *
ایزابیل ویلی Isabelle Villey ـ مكسیكو،
من تا حد توان در مورد شهامت شما اینجا در شهر مكسیكو خواهم گفت و برای مردم پیرامونم از شهادت زنان افغان آگاهی خواهم داد. امروز نوبت شماست، فردا شاید، ازمن یا از كسی دیگر. از اینرو مبارزهی شما مبارزهی ما نیز به شمار میرود.
* * *
رناتا شاجی Renata Shaji ـ كانادا،
من در لیسه عالی ایماكولیت درس میخوانم و فعلاً از اعضای كلب عدالت اجتماعی لیسه هستم. به نظر من هدف شما بسیار با اهمیت است و مبارزه ایست كه همه باید از آن آگاه بوده و با آن همكاری كنند. همین حالا عكس های صفحهی شما را دیدم. از آگاهی به وجود تخلفات شدید حقوق بشر امروز در افغانستان، به شدت ترسیده و تكان خوردهام. من از ایران هستم و از این كه میدانم كشور خودم نیز در ایجاد اوضاع جاری افغانستان (اگرچه اندك) دخیل است بسیار احساس شرم میكنم. لطفاً بدانید كه شما از حمایت ۱۵۰۰ شاگرد لیسه ایماكولیت برخوردارید. در حد توان خود میخواهم صدایی باشم بر (بیصدایی) و چهرهای بر چهره های پوشیدهی زنان افغانستان.
* * *
برین بسلر Bryan Besler ـ امریكا،
به مثابهی محصل در صنف تحقیق جهانی برای عدالت در پوهنتون St Cathariane's وظیفه داریم تا نمایش گروهی و نوشته تحقیقی انفرادیای در مورد وضع صحی زنان جهان تهیه نماییم. گروه ما طالبان و تاثیرات جنگ بر زنان افغانستان را انتخاب نموده است. من این پروژه را با آگاهی بسیار اندكی از این كشور جنگزده شروع كردم و چیزهای زیادی آموختهام. در آنجا اندوه و بیعدالتی حاكم است. چه میتوان كرد؟ چیزهای فراوانی نیاز است. ما در ۱۹ نوامبر نمایش گروهی خواهیم داشت و این موضوع را با دیگر همصنفان بحث خواهیم كرد. به نظر من اشاعه حداكثر آگاهی اولین قدم است. همچنان مطمئن باشید كه افكار و دعاهایمان در تلاش تان برای آگاهی بخشیدن و كمك برای كشوری كه در آن بیعدالتی باور نكردنی بر زنان جریان دارد، با شماست. با نیروی زنانی نظیر شماست كه ضربهای وارد خواهد آمد.
* * *
جین گودوین Jan Goodwin ـ نیویارك،
فمینیست مجارتی Feminist Majority برایم پیشنهاد كرد تا با شما در رابطه شوم. من یك روزنامهنگار و نویسندهی برنده جایزه و از فعالان سابقهدار حقوق بشر میباشم.
شما شاید با كتاب های من «Caught in the Crossfire» (در تقاطع آتش) در مورد جنگ افغانستان آشنا باشید كه جایی برای اسم من در لیست كشتار گلبدین حكمتیار باز كرد و « The Price of Honor » (بهای شرف) كه از وضعیت زنان زیر حاكمیت بنیادگرایان حكایت میكند. كتاب اخیر یك بخش كامل در مورد افغانستان دارد.
فعلاً بالای مقالهای مهمی در مورد حقوق بشر برای مجلهی ماریكلیر Marie-Claire امریكا كار میكنم، تا «كمپاین سال ۲۰۰۰» آنان را براه اندازیم. بخشی از این پروژه شامل ستم طالبان بر زنان خواهد بود.
از طریق فمینیست مجارتی آگاه شدم كه شما تصاویر شلاق خوردن و سنگسار زنان بوسیلهی طالبان را دارید. در صفحهی اینترنت تان عكسی از زوجی كه سنگسار شده بودند یافتم. اگر عكس های بیشتری از شلاق خوردن و مجازات زناء داشته باشید، لطفاً به آدرس مجله بفرستید.
* * *
فریال علی گوهر Faryal Ali Gaohar ـ امریكا،
همین حالا از دفتر UNFPA برگشتم و خوشحالم به اطلاع تان برسانم كه من به صفت سفیر افتخاری UNFPA در پاكستان مقرر گردیدهام. فكر نمیكنم این مسئولیت مرا از ساختن فلم مان با میل حتی بیشتر باز دارد. خبر دارم كه سازمان ملل موضع قاطعتری مقابل رفتار طالبان با زنان افغانستان اتخاذ میكند. فكر میكنم اخیراً تیمی برای دریافت حقایق به افغانستان فرستاده شده است. اكنون در نیویارك هستم و كوشش میكنم گروههای دیگری را نیز بیابم تا با ما همكاری نمایند. قسمی كه معلوم میشود سازمانهای فمینیستی هم برنامههای محدودی دارند و حتی وقت بسیار كم تا در مورد مسایلی كه برای ما مهم اند، بحث كنند. اما من هنوز معتقدم كه فلم به هر شكلی كه باشد، ساخته خواهد شد.
شجاعی ـ پشاور، اولتر از همه صحت و كامیابی تان را در هر زمینهای خواهانم. به عنوان یك جوان افغان، مبارزهی تان برای بهبودی زنان در جامعه افغانستان را از صمیم قلبم تقدیر و تحسین مینمایم. ما بولتنی را به زبان انگلیسی در مورد نقض حقوق بشر در افغانستان به چاپ میرسانیم و كوشش میكنم تا هر شش شمارهی آن را به آدرس تان بفرستم.
به عنوان خوانندهی مجلهی زیبای تان، شعری را برایتان میفرستم كه اگر امكان داشت چاپش كنید.
* * *
زاكزك Zakzek ـ پولند،
كاپی یكی از بهترین فلم ها در رابطه به جنبش مقاومت در دوران جنگ در ورسا به نام «آهنگهای ممنوع» را در اختیار دارم، این بیشتر یك فلم موزیكال است و دارای آهنگهای زیاد میهنی و شادی بخش كه در آنها، وحشت و تیرگی حاكم به مبارزه طلبیده میشود.
تلاشم بخاطر دریافت نسخهی انگلیسی فلم از نیویارك ناكام شد و روابطی كه آنجا داشتم، كاری نمیتوانند. این چندان عجیب نیست؛ نیویارك شهریست كه در آنجا سیاست نان قندی و شمشیر یعنی دنیای مصرفی و سركوب پلیسی، توانسته است تا جنبش های خودمختار را خنثی سازد.
فقط میخواستم بدانید كه ما زنان افغان را فراموش نكرده و نخواهیم كرد.
* * *
امیلی بلیدربیك، پوهنتون سیمونس اتحادیهی فمینیستها Emily Bilderback, Simmons Collage Femiminist Union ـ امریكا،
میخواهم برای تان اطمینان دهم كه هر آنچه در توان داشته باشیم انجام خواهیم داد تا تعداد هرچه بیشتر مردم را از اهدافتان آگاه سازیم. این مساعی شامل جمعآوری اعانه و راهپیمایی خواهد بود. میخواهم بگویم كه علاقه بیشتر ما اكنون در تلاش برای آگاهی بخشیدن به مردم در مورد تراژیدی افغانستان نهفته است. وقتی مردم بدانند كه وضعیت چقدر وحشتناك است، كمك و حمایت فوری را به دنبال خواهد داشت. باید بگویم، ما خواهان حقایقی در مورد تاریخ حاكمیت طالبان در افغانستان میباشیم، از كجا شروع شد و چگونه چنین گروه بنیادگرا به قدرت رسید؟ بنابر چه دلایلی كشورهایی مانند پاكستان و روسیه آنان را حمایت میكنند؟
چه چیزی این حق را برای طالبان میدهد كه این اعمال را بر مردم افغانستان روا دارند؟ آیا اینان اعمال شان را بر مبنای قانون اسلام توجیه میكنند؟
این سوالات مهم اند و نمیدانم از كی و چطور بپرسیم. اگر فرصت یافتید، مایلیم بدانیم تا جواب را از كجا میتوان یافت، مشكل است تا از چگونگی این مظالم آگاه شد وقتی هیچكس از كشور شما در این مورد حرف نمیزند.
در هفتهی جاری با رهبران اتحادیهی فمینیست های مان در مورد راههای جمعآوری كمك از مكاتب ،خریداری پوستر ها و بروشور های شما صحبت خواهم كرد. با تأسف كه حتی در این جا (نیوانگلیند) ما باید با ادارات مكاتب در جدال باشیم تا از سازمانهای فمینست دفاع كنند.
جای بس شگفت است كه سازمان شما كه در مكانی بسیار دور از ما با این همه مشكلات روبرو است، از حمایت گروه كوچك جوانان كالج ما قدردانی میكند و ما میبالیم كه خود را خواهران شما بخوانیم.
* * *
ملیحه ـ امریكا،
این ایمیل را از بركلی كلیفورنیا برایتان میفرستم. «بنیاد پژوهش زنان ایرانی» یازدهمین كنفرانس سالانهاش را در بركلی از ۱۶ تا ۱۸ جون سال آینده برگزار خواهد كرد. از این كه موضوع زنان افغانستان از اهمیت زیادی برخوردار است، ما در جستجوی فرصتی هستیم تا كسی را دعوت نماییم كه اوضاع زنان افغان را به اطلاع ما برساند. میخواهیم نظر شما را در این مورد بدانیم. من در مبارزه برای رهایی زنان افغانستان و تمام زنان در شرق میانه از حاكمیت قرون وسطایی اسلامی و برقراری یك جامعهی دموكراتیك با شما هستم.
در همبستگی با شما!
عضو كمیتهی محلی كنفرانس سال ۲۰۰۰
* * *
ریچارد كولین Richard Collin ـ امریكا،
رساله «تركیدن پوقانهی حكومت اسلامی در افغانستان» را گرفتم كه برای خودم و شاگردانم بسیار ارزشمند بوده است. من پروفیسور هستم و در یك پوهنتون كوچك جنوبی موسوم به كوستل كارولینا Coastal Carolina تدریس میكنم و بیشتر در رابطه به كشمكشهای ملیتی و مذهبی درس میدهم. اكثر شاگردانم قادر نخواهند بود تا افغانستان را روی نقشه بیابند.
از این كه شما نظرم را خواسته اید، بگذارید پیشنهاداتم را در مورد این كه چطور میتوانید توجه مردم امریكا را جلب كنید، ارائه كنم. طوری كه به نظر میرسد، این مهم است تا ایالات متحده حكومت طالبان را به رسمیت نشناسد. شما باید یك مقدار مواد راهنما تهیه كنید كه پروفیسوران از آنها استفاده بتوانند، و آنها را رایگان، شاید هم بوسیلهی اینترنت در اختیار همه آنانی كه در شعبه سیاست و تاریخ معاصر در امریكا و انگلستان درس میدهند، بگذارید. نقشهها، عكاسیهای جالب خودتان، مسایل برجسته تاریخ معاصر كشورتان و همچنان برخورد مشخص «راوا» با رژیم كابل نیز شامل آن بوده میتواند.
به هر صورت، به اجازهی شما من از بعضی عكس های «راوا» در كتابم استفاده كردهام، و كاپی آنرا برایتان خواهم فرستاد. برای پوش كتاب عكس جالب دخترك كوچكی را كه در كنار ویرانهی خانه اش ایستاده است، در نظر گرفته ام. من كورسهایم را با بحث در مورد اینترنت شروع میكنم، و برای شاگردانم صفحه اینترنت شما و طالبان را دادهام تا مقایسه كنند. این برای آنان احساس دیدگاههای متفاوت را در مورد این كه حقیقت با كدام است، میدهد.
* * *
سوسن Susan ـ امریكا،
خواهران عزیز،
میخواستم بدانید كه من اشاعه وضعیت شما و تقاضای كمك برای تان را شروع نموده ام و همه كسانی كه با آنان در تماس شده ام وعدهی كمك داده اند. بزرگترین محفل ممكن را تشكیل خواهم داد، گرفتاری های شما را بیان نموده و تعداد وسیعی را به هر شكلی شده به محفل خواهیم كشاند. گرچه این بیش از قطرهای آب بر گلویی سوخته نیست و برای فرونشاندن عطش شما بیشتر از این نیاز است.
وقتی برنامه را سازمان دادم با كمال میل بروشورهای تان را به فروش خواهم رساند ولی تا زمانی كه قیمت آنها را نپرداختهام برایم نفرستید. تاریخ پروژهام ۶ هفته بعد از امروز است. میدانم هر روزی كه به تأخیر میافتد، روز غمی برای مردم شماست. آیا در زبان شما برای «یكدلی» لفظی وجود دارد ـ به معنای احساس رنج و اندوه اندك دیگران و به آن پاسخ دادن.
* * *
جیمز بی. الین James B. Allen ـ امریكا،
مجلهی تان واقعاً چشم ما را باز كرد. خواندن درباره افغانستان از كتاب های پژوهشگران غربی تا شنیدن از خود آن مردمی كه شدیداً ضربه دیدهاند، خیلی فرق میكند. زمانی كه مردم درگیر فرصتی برای سخن گفتن در بارهی رنجهای تان را مییابند، بهیچوجه نمیتوان از آن چشم پوشید.
میخواهم در مورد زندگی در افغانستان از مردم بشنوم كه چه بر سر شان گذشته و آرزو های شان برای آینده چیست؟ منحیث متعلم، اكثراً زمانی كه در مورد چنین چیزها میشنوم خود را عاجز مییابم. اما اگر شما برایم مقدار زیادی بروشور حدود ۲۰ نسخه یا بیشتر بفرستید، از پخش آن در میان همصنفانم خوشحال خواهم شد و اگر نشریات دیگری چاپ كردید، با خرسندی مایل به دریافت آنها نیز خواهم بود. رابطـهام را با شما حفظ نموده و امیدوارم باز هم به زودی از شما بشنوم.
* * *
ریا بولینك Ria Bolink ـ هالند،
تشكر از جواب سریع تان و از این كه در جواب دادن خیلی تأخیر شد پوزش میطلبم. كوشیدم تا از دوستم كه خانمش را گم كرده است، معلومات بگیرم. اما تا حال در تلاش است تا وی را از طریق ارتباط با پاكستان بیابد. طوری كه به نظر میرسد دوستم خواستار دادن معلومات نیست، این قابل درك است، او از طالبان گریخته و هنوز هم علاقهای به گرفتن تماسی ندارد. من در مورد افغانستان و زنانش مسایل بسیاری را دانستم و البته میكوشم تا برای شما مفید واقع شوم. من ویرانیهای وطن شما را از چشم تمام مهاجرینی كه در كشورم بسر میبرند، میبینم. عدهی قابل ملاحظهای بخصوص از زنان، مجبور به ترك فامیلهای شان شدهاند كه از سرنوشت آنان هیچ اطلاعی ندارند.
بدین وسیله طوماری برای تان میفرستم كه در سراسر هالند پخش میشود. و بعداً كوشش خواهم كرد تا با سازمان های زنان در این كشور ارتباط برقرار نمایم، شاید بتوانید بگویید كه از چه راهی برای تان كمك میتوانیم و البته میخواهم تا مقداری از بروشور های تان (در حدود ۱۰ تا ۱۵ نسخه) را جهت فروش بدست آورم.
خواهران عزیز، از پاسخ دیر بار دیگر عذر میخواهم. افكارم همه روزه با شماست. لطفاً معلومات تان را بصورت منظم برایم بفرستید تا آنها را به دسترس دوستان افغان قرار دهم.
* * *
حشمت ابراهیم ـ امریكا،
خداوند دوزخ ابدی را نصیب طالبان كند. برای این وحشی ها هیچ پوزشی وجود ندارد. ملتی بدون یك رهبر خوب در خرابهها گم است، ملتی در ماتم و اسیر نیروهای شیطان و اندیشه های شیطانی طالبان، هیچ چیزی از این حرامزاده ها مقدس نیست، ملتی بدون تحصیل علم و ریاضی، ملتی كه به عقب و به عصرهای تاریك برمیگردد. ملتی كه من جز آن هستم، من مرد افغانی هستم كه صد فیصد «راوا» را حمایت میكنم. در كجا این چنین اتحاد نامقدس شكل گرفته است؟ من شما زنان و كودكان افغانم را دوست دارم و از طالبان شیطاندوست متنفرم. برای طالبانی وحشی كه شیطان را میپرستند در زندگی دوباره هیچ جای توبه وجود نخواهد داشت.
* * *
جانكویل بروكس Jancoil Brooks ـ نیوزیلند،
تشكر از پوستر ها و بروشور های «راوا»، امروز آنها را گرفتم و به اشخاصی كه در تعمیر ما كار میكنند، به شمول عفوبینالملل نیوزیلند و Council for International Development (انجمن انكشاف بینالمللی) دادم. ما در اینجا هر روز شاهد جریانات نقض حقوق بشر هستیم، ولی عكس ها و اخبار بروشور شما همهی ما را تكان داد.
میخواهیم تا در بارهی اوضاع افغانستان بیشتر بدانیم و از این جهت مایلیم كاپیای از نسخهی انگلیسی «تركیدن پوقانهی حكومت اسلامی در افغانستان» را بخریم، قیمتش چند است؟ به مجرد دریافت جواب تان پولش را ارسال خواهم كرد.
تشكر از این كه ما را از اهداف تان آگاه ساختید. یكی از مشكلات غربی ها در برخورد با اعمال طالبان موضوع معیارهای دینی و فرهنگی میباشد و از همین جهت گاهگاهی در مورد مداخله در امور كشور دیگری بیمیلی وجود دارد. ولی اكنون كه از شما زنان افغانستان میشنویم كه طالبان و بنیادگرایی آنان حقوق بنیادی زنان را پایمال میكنند، متوجه واقعیت میشویم.
* * *