عبدالوحید كابلی از بارانه كابل،
اولین نامه شما را دریافت كردیم. از شعر سروده شدهی تان تحت عنوان «لالهزار كابل» در همین شماره استفاده نمودیم. امید است برعلاوه ارسال شعر برای ما گزارش نیز بفرستید. به امید همكاریهای بیشتر تان.
* * *
خواهر گرامی حفیظه بهگمان از امریكا،
نامه شما كه بیانگر نفرت و انزجار تان نسبت به بنیادگرایی بود، برای ما رسید. كاستها، پیامزن و سایر نشریات «راوا» به آدرس تان پست گردید. موفقیت همیشگی برایتان آرزو میكنیم.
* * *
همكار ما سیما ولیزاده از چترال پاكستان،
متقابلاً گرمترین سلامهای ما را نیز قبول كنید. «پیام زن» و كاستهای سرودهای انقلابی را برایتان فرستادیم از دریافت آن اطمینان دهید. چشم براه نامههای شما هستیم.
* * *
دوست ایرانی ما محسن، مقیم سویدن،
نامهی شما را با نشریهی بولتن خبری «آنكارا» و «در تركیه چه گذشت؟» دریافت نمودیم، از اینها و نیز وعدهی همكاری شما در مورد ارسال نشریات در آینده تشكر مینماییم.
* * *
به سگها توهین نكنید!
خواهران عزیز،
در شماره ۳۱ و ۳۲ «پیام زن» به نقل از یك زن خیاط آمده كه «اینها (بنیادگرایان) سگها اند. اینها خود را مسلمان وانمود میسازند اما...»
من دو تا سگ دارم كه هم وفادار هستند و هم قسماً مشكلات مرا حل میكنند. توهین به سگهای خود میدانم اگر بنیادگرایانی چون گلبدین، ربانی، سیاف و مزاری را با آنها مقایسه كنید. این را نه بحساب احساسات و نه بحساب خنده چاق كردن و مسخرگی میگویم. جامعه دفاع از حیوانات هم اگر از این توهین تان مطلع شوند شما را محكوم خواهند كرد.
آیا در روی زمین حیوان وحشیای را سراغ دارید كه همجنس خود را تا این حد آزاد دهد كه بنیادگرایان به جان مردم ما افتاده و خون شان را میمكند؟ وحشیگری و اینان صرفاً در محدوده دریدن یكدیگر نیست. آنان هموطنان ما را زنده میسوزانند، مثله میكنند، از ارتفاعات بلند پرتاب شان میكنند، بر فرق شان میخ میكوبند، مردم بیگناه را قتل عام میكنند، هستی مردم و دارایی ملی را نابود میسازند و... پس شما دوستان جواب بدهید آیا اعمال ددمنشانه و خیانتكارانه اینان با حیوانات وحشی روی كره زمین از درندگان و چرندگان گرفته تا خزندگان و گزندگان میتواند قابل مقایسه باشد؟
لطفاً به سگها و سایر حیوانات توهین روا مدارید.
* * *
برادر ارجمند علی رضا موسوی از ایران،
متقابلاً احترامات ما را هم بپذیرید. از اظهار همدردی تان متشكریم. نشریات و كاستهای سرودهای انقلابی را در بدل پرداخت بهای آن بدست آورده میتوانید.
* * *
خواهر عزیز سارا از آلمان،
صمیمانهترین سلامهای ما را بپذیریرد. از اینكه «پیام زن» بنابر مشكلات مالی بصورت منظم نمیتواند انتشار یابد لذا از پذیرفتن وجه اشتراك آن معذرت میخواهیم. اگر پول را به آدرس بانكی بفرستید بهتر خواهد بود. تمام شمارههای «پیام زن» را یكجا با نامهای جداگانه ارسال نمودیم. لطف نموده در آدرس مكاتباتی ما «پاوا» را به «راوا» تصحیح نمایید. در انتظار نامههای بعدی شما.
* * *
برادر عزیز ما اللهداد از كویته طی نامهای تقاضا نمودهاند كه تصویر شهید مینا و نشریاتی «راوا» برای شان فرستاده شود. ضمن ارسال آنها، قسمتی از نامهی برادر ما را در این جا به نشر میسپاریم.
«... نشریه "پیام زن" واقعاً خواندنی و پر ارزش است و نقش شایانی را در تنویر افكار زنان كشور بازی مینماید. به یقین میتوان گفت كه زنان جامعهی ما تحت ستم چندین لایه قرار دارند بدون دادن آگاهی سیاسی برای آنان، رهایی این قشر عظیم اجتماع ناممكن بوده و فقط با پیكار بی امان علیه انواع ستم، میتوان این زنجیرهای اسارت را از دست و پا و افكار شان برداشت...»
* * *
«پیام زن» و تاریخ رباب و طبله
دوست گرامی پ كوهستانی از مشهد ایران،
نامه تانرا كه بیانگر احساسات پر شور تان نسبت به «راوا» است گرفتیم. متقابلاً درودهای گرم ما را بپذیرید. پشنهاد تان دایر بر نشر مطالب بیشتری درباره ادبیات، هنر و نقش تاریخی زن اصولاً مورد قبول ماست. ولی حتماً توجه دارید كه «پیام زن» بیشتر بر افشای خیانتها و جنایات فاشیستهای بنیادگرا تاكید ورزیده و میورزد، كاری كه متاسفانه از سوی دیگر نشریات چاپ پاكستان و سایر كشورها بطور شایسته انجام نمیگیرد. اما برآنیم كه در شرایطی كه افغانستان ما مورد تهاجم چنگیزی باندهای مافیای بنیادگرا قرار گرفته و از كودكان صغیر گرفته تا مادران سالخوردهی ما زیر پای این جانیان خوك صفت جسماً و روحاً نابود میشوند، دیگر پرداختن به تاریخچه رباب و طبله و انتشار اشعار بیمایه و بیعار با چاپ عكسهای شرمآور به اصطلاح سرآیندگان آنها، تنها از روشنفكرانی سرگردان و بیمسلك و در آخرین تحلیل سازشكار با تروریزم بنیادگرایی ساخته است و نه ما.
به نظر ما آنچه در اوضاع كنونی برای نشریهای رزمنده به شدت اولویت كسب میكند همانا مبارزه بیگذشت و سلحشورانه با بنیادگرایان خاین است. خود را پنهان كردن زیر لوای به اصطلاح دفاع از مفاخر تاریخی و فرهنگی، در حقیقت شانه خالی كردن از زیر بار مبارزه ضد بنیادگرایی است و نه چیز دیگر.
* * *
«خوراكه فروشی بامیان» در امریكا،
از رسیدن چك ۲۸ دالری شما اطمینان میدهیم. كاستهای سرودهای انقلابی را به آدرس تان فرستادیم از رسیدن آنها حتماً اطلاع دهید.
* * *
برادر محترم كریم از كانادا،
از دو نامهی محبتآمیز تان تشكر. متقابلاً سلام میفرستیم. از اینكه دوباره با ما رابطه تامین شد خوشحالیم. نشریات سالهای ۹۱، ۹۲ و ۹۳ «راوا» برای تان ارسال گردید. از دریافت آن ما را مطلع سازید.
* * *
تشكل مستقل دموكراتیك زنان ایرانی در هانوفر آلمان،
بدین وسیله با تشكر و سپاس فراوان از دریافت ۲۰ جلد كتاب و مجله اطمینان میدهیم. امیدواریم نامهی جداگانه ما را دریافت نموده باشید. موفقیتهای بیشتری برایتان آرزو میكنیم.
* * *
برادر گرامی مصطفی از شهر كهنه كابل،
نامه و شعر تانرا دریافت نمودیم كه در آینده چاپ خواهد شد به آرزوی ادامه همكاری هایتان.
* * *
برادر ارجمند نبیزاده از آلمان،
از اظهار علاقمندی شما به «پیام زن» تشكر نموده یادآور میشویم كه یك شماره آن را با نامه جداگانه برای تان فرستادهایم كه امیدواریم از دریافت آن اطمینان دهید.
* * *
برادر گرامی علیخیل از آسترالیا،
نامهی پر محبت تان برای ما رسید. از حسن نظر شما نسبت به «راوا» تشكر میكنیم. به انتظار نامههای بعدی شما هستیم.
* * *
هیئت تحریریه «آوای زن» نشریه زنان ایرانی مقیم ناروی،
صمیمانهترین سلامهای ما را نیز بپذیرید. شماره ۱۲ - ۱۳ «آوای زن» را با نامه شما یكجا گرفتیم. كاستهای سرودهای انقلابی را مجدداً برایتان ارسال نمودیم. امیدواریم آنرا دریافت نموده باشید.
* * *
همكار ما (د - ن) از آلمان،
از شعر ارسالی تان تحت عنوان «گلبدین خان آفرینت خوب خدمت میكنی» تشكر. از آن استفاده خواهیم كرد. به امید همكاریهای بیشتر تان.
* * *
نامهای داریم از برادر گرامی حسینعلی جاغوری از كویته كه در آن برعلاوه افشای جنایات بیشمار دولت اسلامی، چنین مینویسد:
«... اگر برپا نشویم در آینده نزدیك به وضع خونین بارتری روبرو خواهیم شد. زیرا مزدوران بیگانه بذر نفاق و قومگرایی را بین ملیتهای هزاره، پشتون، تاجك و ازبك... میكارند و روز تا روز آنرا شدت میبخشند.
بنیادگرایان مزدور صدها جوان را قربانی یك چوكی خود میكنند و برای بدست آوردن اهداف خاینانهی خویش، ناموس مردم را به بیگانگان میفروشند. اسلام را وسیله برای اهداف شوم خویش قرار داده و مردم را فریب میدهند. برماست كه با مشتهای گره خورده بر دهان اجیران بیوجدان بكوبیم و این امر جز از طریق وحدت ملیتهای ما میسر نیست.»
* * *
دوست عزیز (پ - ش - ف) از آلمان،
به این وسیله از دریافت نامهی تان كه حاكی از عمق نفرت شما در برابر بنیادگرایان است و نیز رسیدن مبلغ ۵۰ مارك ارسالی اطمینان میدهیم. «پیام زن» با كاستها به آدرس تان پست گردید.
* * *
خواهر عزیز نسرین و برادر محترم ت. از سویس،
از نامهها و اشعار ارسالی تان صمیمانه تشكر میكنیم. ۸ مارچ روز جهانی زن را به شما و سایر هموطنان خود نیز تبریك میگوییم. با دریافت نامه اخیر تان از حدود امكانات شما مطلع شدیم. باز هم سپاسگزاریم كه علیرغم محدودیتهای فراوان به تقاضاهای ما پاسخ مثبت گفته و درین رابطه از دیگران نیز طالب كمك شدهاید.
در صفحات پاسخ به نامهها با آنكه از نشر شعر ارسالی تان تذكر رفته بود اما بعداً كه بدلیل تراكم مطالب صفحاتی را حذف نمودیم متاسفانه شعر شما نیز شامل آنها بود. با عذرخواهی اینك یك از اشعار تانرا در همین شماره آوردیم.
صفحات «از نشریات دیگران» در مجله اگر به حروف خیلی كوچك آمده باز هم بخاطر اجتناب حجیم شدن مجله بود كه منبعد به این نقیصه توجه میشود.
مطلب تان در رابطه با وضع زنان در غرب و بخصوص سویس و داستان آن زن افغان قابل نشر نبود زیرا رخدادهایی از این گونه به مقایسه وضع زنان در كشور ما كه هر روز و بلاوقفه زیر پای بنیادگرایان پامال میشوند و مورد تجاوز قرار میگیرند رنگ میبازد پس بهتر است به افشای ستم های گوناگون بر زنان وطن خود تمركز دهیم.
مسوده اساسنامه انجمن افغانها در سویس را نیز دریافت نمودیم. ایجاد این چنین انجمنها وقتی در نظر مردم ما جدی تلقی میشود كه منحیث یك تشكل فعال خارج از كشور به دور از هر گونه تنگ نظریهای قومی و مذهبی، به افشای بیامان و قاطع نیروهای وطنفروش مذهبی در افغانستان بپردازند.
پولی ارسالی تان را تا هنوز بدست نیاوردهایم. در صورتی كه مخارج ارسال آن گزاف باشد میتوانید چك آن را در جوف پاكت ولی حتماً با پست راجستر بما بفرستید.
در صورتیكه آدرسهای ما تغییر نماید حتماً دوستان و همكاران خود را در اسرع وقت مطلع میسازیم.
اهداف سیاسی و مواضع سیاسی ما را در موارد مختلف از روی نشریاتی میتوان دریافت كه برایتان ارسال شده است.
* * *
برادر گرامی قیوم خدا بخش از پشاور،
نامه و شعر ارسالی تانرا دریافت نمودیم. آنرا در شماره آینده به نشر میرسانیم. از همكاری تان تشكر و امید آنرا ادامه دهید.
* * *
دوست محترم آزرمی از كویته،
گزارش تكاندهنده «تل سیاه» كه بیانگر گوشهای از زندگی مصیبتبار افغانها در ایران است رسید. چون در این زمینه در یكی از شمارههای قبلی مضمون نسبتاً مفصلی داشتیم از تكرار آن منصرف شدیم. شعر ارسالی تانرا در همین شماره به نشر سپردیم. به امید همكاریهای بیشتر شما.
ببین خاك مقدس را كه دیر بر آن میبالید
ز دست ارتجاع امروز به خاك یكسان میگردد
تمام هستی تاریخاش، ز دست جاهلان پست
همه بر باد رفت برباد
ز هر سو جاهلان كودن تاریخ
بسوی قلب بیمارش چو تاتارها میتازند
تمام حافظان جهل و نادانی
بسوی قلب این میهن
سیاه دل مرد بیفرهنگ، بسان مار میلغزد
كه تا بلعد ندای علم و آزادی
از قم ساطور بدستان خمینی میرسند هر روز
كه تا از راس طفلان وطن سازند مناری را
جنایتهای چنگیز و نازیها، دیگر بار میشود تكرار
قرون سیاه تاریخ را دیگر بار زنده میسازند
ببین این جاهلان بیفرهنگ تاریخ را
سر و ریشاش درون خون ننگین است
هنوز بر خود میبالند و مغرورند
كه ما فرزند اخوانیم جهالت پیشه ماست
* * *
برادر گرامی ما تایمن غوری از تورنتو - كانادا، در نامهی خویش چنین مینویسد:
«... شما كه در این شب سیاه استبداد «اخوانیت» بیهراس از این بیگانهپرستان بیهویت، و با قلم خنجرسا و آزادهی تان دلگرمم میسازید...
زن افغان قربانی شده، نه تسلیم!
هنوز هم در پیچ و خم فاجعه و درد، از بهر فتح كسانی هستند كه فانوس را در ره تاریكمان میآویزند و این بزرگترین امید است برای نسلی كه چشم براه است و منتظر.»
* * *
خواننده عزیز ما ظفر از باجور ایجنسی،
بعد از اظهار علاقمندی شان نسبت به مجله «پیام زن» مینویسند كه:
«مطالب پشتو بسیار كم است، نشر "پیام زن" منظم نیست، مضامین فارسی مغلق است، كاست سرودها به زبان پشتو نسبت به دری كمتر ثبت و پخش گردیده" و چند مطلب كوچك دیگر.
برادر عزیز، مطالب به زبان پشتو در "پیام زن" كم نیامده ولی میپذیریم كه نسبت به فارسی كمتر است. این انعكاس میزان مطالبی است كه به فارسی و پشتو به دست ما میرسد. بسیار خوشحال خواهیم بود كه گاهگاهی تعداد مطالب پشتو در "پیام زن" نسبت به فارسی بیشتر باشد. واقعیت اینست كه حتی برخی از همكاران پشتو زبان ما نیز مایل اند به فارسی بنویسند تا زبان مادری شان.
كمبود عدم انتشار منظم "پیام زن" را میپذیریم. امیدواریم در آیندهای نه چندان دور این نقصیه برطرف گردد.
باید بطور مشخص روشن سازید كه در كدام شماره، كدام مقالات مغلق و گنگ بودهاند.
از حدود ۴۴ سرود در پنج كاست، ۲۰ تای آن به زبان پشتوست در آینده اگر تصنیفها، اشعار و اجراكنندگان بهتر پشتو در دسترس بود سرودهای پشتو افزایش خواهد یافت.
* * *
آیا استهزای صفت «جهادی»، توهینی به مجاهدین نیست؟
خواهر ما شیما احدی طی نامهی انتقادی شان نوشتهاند كه «چرا كلمه جهادی و نظایرش را بین ناخنك میگیرید؟»
خواهر عزیز، وقتی از مجاهدین سخن بمیان میآید منظور آنانی اند كه اكثراً یا شهید شده و یا در اثر دسیسه و توطئهی همین باندهای جاهل از صف جهاد و مبارزه دور نگهداشته شدهاند. آنانی هم كه زندهاند و خود شاهد فجایع بیشمار توسط «تنظیمهای جهادی» اند نمیخواهند نام شان در ردیف این خاینان وطنفروش لكهدار شود و با نثار تف لعنت به آنان شكر خدا را ادا مینمایند كه دست شان در این همه خیانت لكهدار نیست. بناً صف «جهادی»های خاین به وطن، ملت و دین از صف دیگر مجاهدین و شهدای راه آزادی میهن جداست. ما بخاطر ادای رسالتی كه در بیان حقایق مربوط به حوادث تاریخی و اجتماعی كشور خویش داریم، میخواهیم مردم ما از كلمات و مفاهیمی كه در یك مقطع معین بكار برده میشود، برداشتی روشن داشته باشند. یعنی همهی آنچیزیكه امروز «جهادی»ها انجام میدهند متعلق به بنیادگرایی بوده و هیچ ربطی به مبارزین و مجاهدینی كه علیه روسها و نوكرانش جنگیدهاند ندارند. به همین سبب است كه ما جهادی را با پسوند و پیشوندهای مختلف كه از سوی بنیادگرایان و كاسهلیسان آنها قلقله میشود، بین ناخنك میگیریم تا تعلق آن به بنیادگرایان خاین و جدا بودن حساب وطنپرستان و مجاهدین پاك از بنیادگرایان و عوامل شان مشخص گردد.
جهاد در واقع جنگ ملیای بود كه مردم ما علیه روسها و ایادی آنها به پیش برد. اما اكنون بنیادگرایان و دنبالهروان حقیر شان، به هر چیزیكه میل شان باشد صفت «جهادی» را میچسپانند كه بدین ترتیب آن چیزها را ازمردم و رزم و مفاخر مردم جدا كرده به هشت حزب منسوب میسازند. بناً بر ما و كلیه نیروهای آزادیخواه است تا هر آنچه را كه با پسوند «جهادی» میبینند، مربوط و وابسته به احزاب وبخصوص بنیادگراهایش بدانند نه متعلق به ملت و مبارزهاش. پس «جهادی» یعنی گلبدینی، جمعیتی، سیافی و...
و «جهادی» را به تمسخر گرفتن یعنی تمسخر آن «رهبران» خاین و نه به هیچ وجه مجاهدین صلح خواه ما.
آن به اصطلاح روزنامهنگاران و مفسرین سیاسی كه از كابل و پاریس و جاهای دیگر با رادیو بیبیسی وغیره صحبت میكنند و بسیار خونسرد از نسبت «جهادی» استفاده میكنند، نمونهی دیگری از مقهور و مرعوب بودن اینگونه روشنفكران در برابر بنیادگرایان میباشند. اینان فكر میكنند كه اگر مثلاً «رهبران جهادی» «مطبوعات جهادی» و... نگویند روز دیگر آدمكشان اخوانی نفس شانرا در كابل، پاریس، لندن، واشنگتن و هر نقطه دیگر دنیا گرفته و صدای بی بهای شان را از ورای بیبیسی و رادیوهای دیگر قطع خواهند كرد.
* * *
برادر عزیز (ح - ر) از دهلی جدید،
هیچكس نمیتواند با این طنز مخالف باشد! به همین دلیل نوشته «كی میتواند با این طنز موافق نباشد؟» تان را نشر نمودیم.
از دریافت ۱۵ روپیه هندی اطمینان میدهیم. امیدواریم روابط تان را با ارسال همچو مطالب بصورت مستمر با ما حفظ كنید.
* * *
برادر عزیز رتبیل از دهلی جدید،
سرودهای ضحاك و پیمان «كج آیین آباد» تان را با نامه شما یكجا دریافت نمودیم. از اشعار تان در همین شماره استفاده نمودیم.
درك شما درست است. با پشت كردن یكی دو عنصر هرزه درا و فراریای كه نام بردهاید جمعیت ما از رشد و فعالیت باز نمیماند. برعكس با اینچنین تصفیهها و طرد كردنهاست كه رشد، شكوفایی و بقای یك تشكیلات انقلابی تضمین میشود.
تكتهای پستی باطل نشده و ده روپیه هندی شما برای ما رسید. این پول «ناچیز» شما ارزش معنوی فراوانی برای ما دارد زیرا مشكلات چندین جانبه تان برای ما قابل فهم است.
با تشكر از حسن نظر تان آرزو میكنیم همكاری تان را با ارسال اشعار و مطالب بیشتری با ما ادامه دهید.
* * *
دوست ارجمند میترا از اسلامآباد،
با سپاس فراوان بدین وسیله از دریافت نامه و نشریات ارسالی تان اطمینان میدهیم. اشتراك شما و چند تن از دوستان دیگر ایرانی، در تظاهرات هشتم ثور نشانه روشنی از همبستگی نیروهای آزادیخواه دو كشور است.
ما هم بنوبهی خود شدیداً متاثریم كه بخاطر صرفاً اشتراك تان در تظاهرات مسالمتآمیز «راوا» مورد ضرت و شتم و بازداشت پولیس پاكستان قرار گرفتهاید.
از ارسال نامه اعتراضآمیز شما عنوانی دفتر سازمان ملل متحد بخاطر محكوم نمودن حمله وحشیانه پولیس پاكستان و اوباشان گلبدینی بر تظاهركنندگان قدردانی میكنیم. اعتراضنامه متاسفانه دیر رسید و نتوانستیم آن را به اردو و انگلیسی ترجمه نماییم.
در رابطه با محكوم نمودن چند كشوری كه از آنها نام بردهاید، به این باور هستیم كه ما بمثابه سازمان انقلابی و غیر وابسته حق داریم و باید هر كشوری را كه در امور داخلی ما مداخله نماید محكوم نماییم زیرا در غیر اینصورت شریك جرم آنانی خواهیم شد كه آزادی ملی و تمامیت ارضی كشور ما را بعلت وابستگی شان طی بازیهای سیاسی و دیپلماتیك به معامله میگیرند.
در مورد تقاضای اخیر تان چون ما هم در مضیقه شدید قرار داریم متاسفانه نمیتوانیم هیچگونه كمكی بشما كنیم. توضیحات مفصل را در فرصت مناسب خواهیم داد.
از آمادگی تان بخاطر پخش و فروش نشریات و كاستهای «راوا» تشكر میكنیم. از میان مطالب ارسالی یك شعر را انتخاب و نشر میكنیم.
به امید ادامه همكاری تان.
* * *
دوست عزیز زینتمیرهاشمی، مسئول «نبرد خلق» ارگان سازمان چریكهای فدایی خلق ایران،
نامهی شما را با شماره ۹۵ «نبرد خلق» گرفتیم. طبق درخواست شما یك دوره كاست سرودهای انقلابی و بروشور فعالیتهای «راوا» را ضم نامهای جداگانه برای تان ارسال داشتیم. امیدواریم از دریافت آن اطمینان دهید.
* * *
برادر گرامی فرهاد از امریكا،
نامههای شما را با اوراقی چند از نشریات خارج كشور دریافت كردیم. در شمارههای آینده آن نوشتهها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. از همكاری تان سپاسگزاریم.
* * *
برادر گرامی آزرم از ولسوالی جاغوری،
نامهی شما را با گزارشاتی از جنایات حزب وحدت در ولسوالی جاغوری بدست آوردیم. در همین شماره به نشر رسید موفق باشید.
* * *
نورخدا مهاجر مقیم چترال،
نامه و شعر ارسالی تان برای ما رسید. از لطف تان تشكر چند بیت از شعر ارسالی:
جهان از رزمم و پیكارم آگاهست
دیار مامون من كوه باباست
شكار من بنیادگرایان فاسق
چو شیرم بیشه اندر كوه و صحراست
* * *
برادر گرامی جانگل هزاره از ایران،
نامهی تان را گرفتیم. كاستهای سرودهای انقلابی و نشریات «راوا» و عكس شهید مینا برایتان ارسال گردید.
* * *
اشك ریختن در تظاهرات
برادر عزیز افضلجعفری از اسلامآباد،
در بخشی از نامه خویش مینویسند:
«... تظاهرات با شكوهی را كه بخاطر تقبیح هشت ثور روز ورود بنیادگرایان در كابل، براه انداخته بودید سبب تشویق و امید ما گردید. واقعاً تظاهرات باشكوه در چنین حال و احوالی كه هیچ نیرویی نه در پاكستان و نه در اروپا و امریكا از وحشت و ترور اخوانیهای قاتل صدای اعتراض خویشرا بلند نمیتوانند، باعث سرور و دلگرمی زنان و مردان ماتمدار ماست. تحسین بر شما زنان قهرمان و شجاع كه در زیر ریش جنایتپیشگان گلبدینی و شركا، آواز دموكراسی و آزادیخواهی را سر دادهاید... در ضمن سوالی دارم كه چرا یكعده از زنانی كه از ترور و رذالت بنیادگرایان خاین نمیترسند در تظاهرات گریه میكردند؟ چرا پخش نشریات تظاهرات بین پاكستانیها كم بود؟»
دوست عزیز، از حسن نظر و احساسات شما تشكر میكنیم. در مورد سوال تان باید گفت: زمانیكه ما زنان تصمیم میگیریم تا طی تظاهراتی صدای اعتراض خویشرا در برابر وحشیگریها و جنایات اخوانیهای خاین به گوش جهانیان برسانیم، هر حادثهی ممكن را از طرف باند سیاه گلبدین در گذشته و حال پیشبین بودهایم. ما هر چند با محدودیتهای متعددی مواجهیم اما دیگر مدتهاست تصمیم گرفتهایم كه حمله مسلحانه اوباشان گلبدینی را هم با گلوله پاسخ دهیم. پس اعضای «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» با یكچنین آگاهی و ارادهای ممكن نیست از جفیدن چندسگ گلبدینی كه میخواستند تظاهرات را اخلال كنند، بترسند و گریه سر دهند.
واقعیت اینست كه در آن تظاهرات یك تعداد از زنان سرسفید كه در مسیر راه به مظاهره پیوسته بودند و اولین بار با حركتی آنقدر پر خروش و رزمنده از طرف فرزندان دختر شان مواجه میشدند، اشك شوق و اشك نفرت ابدی در مقابل بنیادگرایان وطنفروش از چشمان شان جاری بود. این صحنههای موثر را ما هم دیدیم و برای ما بسیار الهامبخش بود. یكی از همین مادران عزیز و دلسوخته در جریان تظاهرات به عدهای از خواهران ما گفته بود: «بچههایم، یك بچه و یك دختر جوانم را جهادیهای حرامزاده و بیناموس از نزدم بردهاند. به این خاطر نه پاهایم توان زیاد راه رفتن را دارد و نه از سوگ آن دو نفر صدایم زیاد بلند میشود. كاش درین مظاهره تان بجای آن عكسهای گلبدین و ربانی چند سگ را میكشتید و لاش آنرا آویزان میكردید و قصه گمشدههای مرا هم به مردم میگفتید....»
* * *
برادر گرامی (غ - س) از آلمان،
با اظهار تشكر نامهی پر لطف تانرا با ۳۰ مارك ضمیمه گرفتیم. نظر شما را در مورد كار و مبارزهی زنان میستاییم. برای ما باز هم نامه و مطلب بفرستید.
* * *
برادر ارجمند (ر - ح) مقیم ناروی،
نامهی محبتآمیز تان را دریافت نمودیم. تمنیات نیك ما را هم قبول كنید. به احساسات و ابراز نظر تان در رابطه به فعالیتهای زنان ارج مینهیم. چند شماره از «پیام زن» و ۵ كاست از سرودهای انقلابی را به آدرس تان پست نمودیم كه باید از دریافت آن اطمینان دهید.
* * *
برادر گرامی خواجه فرید صدیقی از هند،
سلام ما را بپذیرید. نامهی تان كه حاوی ۲۰ دالر از بابت بهای «پیام زن» و هزینه پستی بود رسید. موفقیت تانرا خواهانیم.
* * *
كاركنان محترم كتابخانه و آرشیو پویا از دنمارك،
نامه شما را با ۳۰ دالر و فهرست كتابها دریافت نمودیم. از لطف تان ممنونیم. موفقیت مزید تان را آرزو میكنیم.
* * *
مسئولین محترم رادیو آواز سبای افغانستان،
موضع قاطع ضد بنیادگرایی تان را میستاییم. از حسن نظر شما نسبت به «راوا» و از اینكه مطالبی «پیام زن» را از رادیوی تان پخش نمودهاید متشكریم. قبلاً نامه جداگانهی برای شما فرستادهایم. موفقیتهای بیشتر شما را در مبارزه ضد بنیادگرایی خواستاریم.
* * *
برادر ارجمند رحمتمرادی از كتابخانه پویا، كپنهاگ - دنمارك،
نامه مهربانانهی شما را دریافت نمودیم. گرمترین سلامهای ما را نیز بپذیرید. بهای كاستها را میتوانید از طریق آدرس بانكی و یا مستقیماً به آدرس مكاتباتی ما ولی حتماً با راجستر (سفارشی) ارسال كنید. موفق باشید.
* * *
فرار از صف احزاب خاین
برادر عزیز احمدی از آلمان،
نامههای شما را با ده مارك ارسالی تان دریافت نمودیم و به جز همین مبلغ، از طرف شما وجه دیگری نرسیده. این هم قسمتی از نامهی تان:
«در سال ۱۹۸۹ شالوده زندگی فامیلیام در اثر اصابت راكت عظیمی به خانه ما كه منجر به سوختن دخترم و قطع دست پسرم شد، بهم خورد. هنوز زخمهای اولادهایم التیام نیافته بود كه مرا به خاد بردند. بعد از شكنجه و لت و كوب زیاد، آزاد شدم. از آن حادثه به بعد بدون معطلی تمام اموال خانهام را فروخته راهی دیار غربت شدیم. در پشاور مدت یكسال و چند ماه در خدمت رئیس دولت عبوری بیكفایت وقت قرار گرفتم. به شرح اینكه آنجا چه دیدم و چه شنیدم نمیپردازم، اما حادثهای مرا همیش رنج میدهد و آن قتل دوست دیرینم مشهور به معلم یعقوب است كه در حین انتقال ادویه به جبهات لوگر توسط گروه بدنام گلبدین شهید شد. بعد از آن حادثه وقتیكه متوجه شدم این باندهای وحشی نمیگذارند افراد صادق، وطنپرست و با احساس در بین شان باشد، ناگزیر پشاور را ترك نموده و به آلمان نزد خانوادهام برگشتم.»
* * *
خواهر گرامی عالمه پغمانی مقیم هند،
متقابلاً صمیمانهترین سلامهای ما را قبول كنید. نامهی شما با نشریه «هفته فام» یكجا برای ما رسید. از آن سپاسگزاریم. شمارههای مسلسل «پیام زن» را همراه با نامه جداگانه به آدرس شما فرستادهایم. از رسیدن آن هر چه زودتر ما را آگاه سازید. از اینكه عجالتاً «پیام زن» بصورت منظم نمیتواند انتشار یابد لذا از پذیرفتن وجه اشتراك آن معذرت میخواهیم. موفقیت همیشگی برایتان خواهانیم.
* * *
چرا روی جلد «پیام زن» رنگه نیست؟
خواننده عزیز ما (د - ش) از سویدن،
معلوماتی را كه در مورد «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» و رهبر شهید ما مینا خواستهاید با مرور شمارههای قبلی پیام زن كسب خواهید كرد. اما راجع به این پرسش تان كه چرا روی جلد «پیام زن» را رنگه چاپ نمیكنیم باید بگوییم كه عده دیگری از خوانندگان ما برعلاوه روی جلد، چاپ سایر عكسهای پیام زن را نیز بصورت رنگه خواستار شدهاند. اما باید شما و سایر خوانندگان ارجمند ما بدانید كه چاپ رنگهی روی جلد و سایر صفحات بسیار گران تمام میشود و از آنجاییكه عجالتاً نمیتوانیم نشریه را بطور منظم، در فواصلی كوتاه و با پذیرفتن اعلانها و وجه اشتراك انتشار دهیم و نیز از آنجاییكه «راوا» افتخار دارد كه همانند احزاب هفتگانه و احزاب مزدور ایران هیچگاه به ذلت و پستی به دریافت كمك وابستهكننده از هیچ دولت و دستگاهی تن نداده، نمیتوانیم با توجه به بنیه ضعیف مالی كنونی به آن خواست كه طبعاً مورد پسند ما هم است همواره جامه عمل بپوشانیم. در گذشته كه روی جلد را رنگه میگرفتیم از تیراژ آن ناگزیر میكاستیم ولی حالا بر تیراژ چندین برابر افزوده شده كه این به نظر ما پذیرفتنیتر است. البته تلاش ما در آن جهت است كه بتوانیم با یاری خوانندگان و تمامی دوستداران «جمعیت انقلابی زنان افغانستان»، پیام زن و سایر نشریات را هر چه بیشتر خوب ارائه كنیم.
* * *
جبهه دموكراتیك ملی ایران،
با تشكر از دریافت نامه شما و نیز دو اعلامیه در مورد شهادت محمدحسیننقدی و علیاكبر قربانی اطمینان میدهیم. مبلغ ۲۰ دالر كه از بابت بها و هزینه پستی نشریات فرستاده بودید، بدست ما نرسید زیرا نامه راجستر نبود و قبلاً در اداره پست اینجا باز شده بود. منبعد اگر ترجیح میدادید پول را در جوف پاكت بفرستید، باید آنرا با پست راجستر (سفارشی) ارسال دارید. به امید موفقیتهای شما.
* * *
دوست ارجمند رضافرمند - انگلستان،
از سه نامه، پنج مجموعه شعر، نقد خانم شكوه میرزادگی به «مادرم زیبا نشد» و بخصوص شعر چاپ نشدهی «مادرم و زوزه» بسیار ممنونیم. خواهیم كوشید تا بسیاری از اشعار زیبای تان را از طریق صفحات «پیام زن» به خوانندگان خود برسانیم. امیدواریم شعرهای ارزندهی دیگری هم از شما ببینیم در پیوند مادر ایرانی و افغانستانی كه هر دو زیر ستم عفریت یكسانی قرار دارند و رنج و عذاب استخوانسوز شان هر فرد شرافتمند و با وجدان را به مبارزه فرا میخواند.
در شماره آینده متن نامهای را كه قبلاً برایتان فرستاده بودیم و جواب شما را به آن میآوریم. از آدرس جدید تان مطلع شدیم. سلامتی و پیروزی شما را خواهانیم.
* * *
دوست عزیز صبورزمانی،
با عرض پوزش بسیار جواب نسبتاً مفصل به انتقادات تانرا به شماره آینده موكول كردیم.
* * *
همكار دیرین ما احمد ضیا از پشاور طی دو نامهی شان مطالبی تحت عناوین «بگذارید مردم ما در كفر خود بمیرند» و فقهالجهاد «امیران» بما فرستادهاند كه با سپاسی فراوان از این دوست خود آنها را در هیمن شماره به نشر رساندیم.
* * *
بنیادگرایان كه در خون گرم اهالی كابل وضو میگیرند خاین به دین اند نه ما!
دوست عزیز فاضل،
نامهی بدون تاریخ شما را دریافت نمودیم. در رابطه با مطالبی كه به آن اشاره كردهاید مختصراً باید گفت: پیام زن بمثابه نشریه یگانه سازمان انقلابی زنان كشور همیشه در قبال مسایل جاری و نیروهای مختلف سیاسی كشور نظر و موضع صریح داشته است. خواست و شعار سیاسی ما تحقق آزادی و دموكراسی و عدالت اجتماعی است، ما روی شعار «دموكراسی یا مرگ» پافشاری میكنیم. نمیدانیم چگونه میتوان ما را متهم به «نقض مفهوم دموكراسی» كرد.
در رابطه با بنیادگرایی فكر میكنیم كه در شرایط و اوضاع فعلی كه وطن ما بخصوص كابل زیر پای بنیادگرایان فاشیست به خاك و خون یكسان شده، قلب هر افغان شریف و باوجدان میسوزد. ما سكوت و خاموشی مقابل گلبدین و شركا یا برخورد دو پهلو و كرنشگرانه با آنان را جز ننگ و حقارت و مثال رحم كردن بر پلنگ خونخوار ندانستهایم.
موضعگیری كاملاً صریح، قاطع، پیگیر و سازشناپذیر ما مقابل بنیادگرایان تروریست مایه مباهات ماست و بنظر ما فقط یكچنین موضعگیریای میتواند ملاك وطنپرستی، آزادیخواه، دموكراسیخواه و انقلابی بودن نیروها و افراد به شمار رود. باز هم شما باید بیشتر توضیح بدهید كه چنین موقفی چگونه میتواند ضد «دین و مذهب» تلقی گردد؟ این بنیادگرایان اند كه به اندازه خاین بودن شان به مردم و میهن ما، ملوث كنننده دین مردم ما نیز محسوب میشوند. تودههای ما طی چهارده سال و بخصوص یك سال اخیر با تمام وجود درك كردهاند كه احزاب بنیادگرا که وطن را به بیگانگان فروختهاند و در خون گرم اهالی كابل وضو میگیرند، هرگز نمیتوانند پاسدار و نماینده دین بیآلایش شان باشند.
* * *
خوانندهی عزیز رحمتپوپل از پشاور،
نامه و شعر شما را دریافت نمودیم. خواهان همكاریهای بیشتر شما هستیم. قسمتی از شعر ارسالی تان:
باز این ابر سیه تیره شد
و آن گلشن من،
خانه من را با دستان ماهرش چنان فشرد
كه نمیشد دو دستم بهم رسند
تفنگ بدست پست
این دیگر سمبول لئامت است
وقتی آن مادر بخت گشته را
بار دیگر اندوه پسر كشته لرزاند
آنوقت سر و رویت را حنا كن و چشمت را و سحر نما
پیروز شدی
پیروز شدی
بر پیچه سفید پیروز شدی!
تف برویت و ر ریشت!
مرا هر طوری كه به آن میآرامی ذبح كن
حرفم آخرین است كه: نمیخواهمت
* * *
دوست عزیز (ج - ل) مولویزاده از پشاور
نامههای شما را حاوی گزارشهای مهم و جالب از حوادث اخیر كشور فلكزدهی ما بدست آوردیم كه كوشیدیم قسمتی از آنها را در این شماره بیاوریم. باز هم برای ما بنویسید.
* * *
دوست و خواننده دایمی ما میترا از كابل،
متقابلاً تمنیات نیك ما را هم بپذیرید. گزارش ارسالی شما درباره جنایات بنیادگرایان در همین شماره به چاپ رسید. منتظر نامهها و همكاری همیشگی شما میباشیم.
* * *
خواهر عزیز عالیه از پشاور،
نامه و گزارش تان از سفر به كابل را دریافت در همین شماره از آن استفاده نمودیم. به امید همكاریهای بیشتر شما.
* * *
محترم عبدالقیوم رسولی از چترال،
سلامهای گرم ما را بپذیرید. از اینكه مطالب ضد بنیادگرایی «پیام زن» شماره قبلی را فتوكاپی كرده و در دسترس هموطنان قرار دادهاید خوشحالیم و این وظیفه و مسئولیت هر فرد روشنبین و مبارز است كه بهر وسیله ممكن در افشای هر چه بیشتر بنیادگرایی سهمی ادا كند. امیدواریم اشعاری بفرستید كه بازتابگر اوضاع كنونی جامعهی ما باشند.
* * *
«گردانندگان محترم «پیام زن» سلام،
شش شماه میشود به پاكستان مهاجر شدهام. چندی پیش روی تصادف شماره (۳۱ - ۳۲) پیام زن را در خانه یكی از خویشاوندانم دیده و خواندم، مطالب آن برایم بسیار جالب بود. در صفحه ۸۰ این شماره شعری چاپ شده بود كه فوقالعاده خوشم آمد ولی متاسفانه نام شاعر آنرا ذكر نكردهاید. ضمن اینكه مایلم شاعر این شعر را معرفی كنید، امیدوارم شمارههای گذشته و هم یكدوره از كاستهای میهنی جمعیت انقلابی زنان افغانستان را با توضیح قیمت و مصارف پستی آنها برایم بفرستید تا پول لازم را ارسال نمایم.
همچنان گزارشها و چشمدیدهایی از كابل دارم كه برایتان خواهم فرستاد.»
خواهر عزیز شكیلا،
از علاقمندی تان نسبت به مطالب و مقالات «پیام زن» ممنویم.
كلكسیون كاملی از شمارههای «پیام زن» و كاستهای «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» برایتان ارسال گردید.
امیدواریم همانگونه كه وعده نمودهاید، گزارشهای تان را برای ما بفرستید.
شعر مورد نظر از احمدشاملو شاعر بزرگ ایران است. متاسفانه در زمان حروفچینی شعر مذكور، آوردن نام شاعر فراموش شده بود.
* * *
حكومتهای ساخت بیگانه محكوم به نابودی اند
برادر عزیز (و.ش.م) از پشاور،
نوشتههای شما را دریافت نمودیم. مضمون یكی از آنها شرح حوادث بعد از سقوط دولت پوشالی نجیب و روی كار آمدن «جهادی»ها بود. ما از مطلب دیگر تان كه روی حل مسئلهی افغانستان بود قسمتهایی آنرا درینجا میآوریم.
«ملت مظلوم و رنج كشیده افغان انتظار داشت كه بعد از سقوط رژیم سابق و قطع جنگ و خونریزی در كشور، حكومتی زمام امور را بدست گیرد كه توانایی و كیفیت و حكومت كردن را داشته باشد. مطابق خواستهای مردم حركت كرده و از حمایت و همكاری برخوردار باشد. نظم و امنیت را برقرار نموده و جهت التیام بخشیدن به جراحات و بدبختیهای مردم بسوی بازسازی و نوسازی مملكت قدمهای موثر و سریع بردارد. اما با تاسف فراوان مردم ما آنقدر عذاب كشیدند كه قتل و غارت، بیعزتی و تباهی و قساوت و بربادی روسها و مزدورانش را فراموش كردند.
این تنظیمها تضادهای لسانی، نژادی، مذهبی و قومی را تشدید نمودند. وحدت و یكپارچگی ملت ما بر هم خورد و دشمنان داخلی و خارجی ملت ما به انواع مختلف چشم طمع به سرمایههای ملی و معنوی كشور (با آنكه اكثراً به یغما برده شده) دوختند.
در قدم نخست در چنین شرایط حساس كه ملت و كشور ما در معرض خطر نابودی و تجزیه قرار دارد، بهترین راه حل تعیین سرنوشت ملت ما بدست خود شان است كه فقط از طریق دایر نمودن لویه جرگه تحت نظارت مستقیم ملل متحد میسر خواهد بود. تحمیل حكومتهای ساختگی بیگانگان هرگز برای مردم ما قابل قبول نبوده و تاریخ در طول این چهارده سال شاهد است كه چطور رژیمهای مزدور ساقط شد و یقیناً حكومتهای آینده ساخت بیگانه نیز به عین سرنوشت دچار خواهند شد».
* * *
«پیام زن» و لایسنس «اسلامی»
دوست عزیز رشید آریا از چترال، نامهی شما را دریافت نمودیم. از حسن نظر تان نسبت به «پیام زن» سپاسگزاریم. به چندین پرسش و پیشنهاد شما ذیلاً پاسخ داده میشود:
چندی قبل منطبق به خواست شما و دیگر خوانندگان ما نشریهای به زبان پشتو بمناسبت ششمین سالگرد شهادت مینا رهبر و بنیانگذار «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» چاپ و نشر شده است كه امید آنرا دریافت كرده باشید. ما خواهیم كوشید تا در صورت داشتن امكانات مالی بار دیگر دست به چنین اقدامی بزنیم و یا لااقل تعداد مضامین پشتو را در «پیام زن» بیشتر سازیم. و اما در مورد این پیشنهاد كه بسماللهالرحمنالرحیم را در صفحه اول مجله بیاوریم باید گفت كه آوردن و یا نیاوردن بسمالله در صفحه اول و یا دیگر صفحات نه ضرورت دارد، نه برای ما وجهه اسلامی میدهد و نه میخواهیم با این وسیله بنیادگرایان خاین یا هر گروه دیگر برای ما لایسنس «اسلامی» بودن صادر كنند.
آیا گردانندگان «میثاق خون»، «شهادت»، «شفق» و... صدها آیت و حدیت بكار نبردهاند؟ آیا آوردن بسمالله، كلمه شهادت، آیات و حدیت میتواند بیانگر مسلمانی و یا خاین و فاشیست نبودن یك مجله و منبع نشر آن باشد؟ اگر اینطور نیست، پس خود قضاوت كنید كه ناشرین مجلات فوق از چه قماش مردمان اند، مسلمان اند یا نامسلمان؟ قاتل و خاین و مستبد اند یا آزادیخواه و عدالتپسند؟ خاینان بنیادگرا و همدستان سازشكار آنان بر بیرق ساخته و پرداخته شان هم نوشته بسمالله و ااالله را كوبیدند ولی آیا این عوامفریبی و مسلماننماییهای رذیلانه میتواند خون مردم ما را از روی نحس و كثیف آنان بشوید؟
ما اگر زمانی احساس كنیم كه مردم ما مثلاً نقش الله اكبر بر سمبول «راوا» را نیز به نحوی از انحا وجه اشتراكی با بنیادگرایان خاین تلقی میكنند، در برداشتن آن هیچ تردیدی بخود راه نخواهیم داد. ما به مردم خود كه اسلامی عاری از آلودگیهای بنیادگاریی دارند تكیه میكنیم و به توجه مثبت و یا منفی و تصدیق و عدم تصدیق خاینان بنیادگرا وغیره در مورد اسلامی و غیراسلامی بودن كوچكترین بهایی قایل نیستیم.
* * *
مسلمانی همین است؟
دوست عزیز ما شیوا از دهلی جدید در نامه خود چنین مینویسند:
«در كشور ما هر روز بیشتر از روز قبل وحشت، چور و چپاول و بیناموسی بیداد میكند. این مسلماننماها وطن عزیز ما را بمیدان بزكشی تبدیل نموده و با مسابقات خاینانه بخاطركسب قدرت خونهای بیشماری از هموطنان ما را به زمین میریزند. هزاران پدر و مادر رنجدیده به سوگ فرزندان شان اشك میریزند. هزاران طفل، نوجوان و جوان بی پدر و مادر شده در كوچهها سرگردان و به گدایی میپردازند. تحصیل علم و دانش رخت خود را از ملك ما بسته است. من از این دینفروشان میپرسم كه آیا مسلمانی و اخلاق اسلامی همین است؟»
و این هم قسمتهای از اشعار ارسالی تان:
چراغت گل، دلت سرد است كابل
رقیبت سخت نامرد است كابل
بمیرم من به جان ناتوانت
كه هر جا زخم درد است كابل
سراسر كابلم ویرانه گشته
همه پیر و جوان دیوانه گشته
بجایی گل ز خاكش خون برآید
به هر جا قصهاش افسانه گشته
وا گفتن كه كابل در خفان است
بزیر توپ و راكتها خون چكان است
الهی بچه دشمن بمیره
كه دستش بخون پیر و جوان است
* * *
برادر عزیز عبدالوهاب قاری از پشاور،
با سپاس فراوان از دریافت دو نامه و اشعار تان اطمینان میدهیم. منتظر همكاریهای بیشتر شما. قسمتی از شعرهای ارسالی:
قدرت گرفت حضرت و بسیار ناله كرد
لیكن نشد رئیس گر چه هزاران بهانه ریخت
نوبت رسید به ربانی گل كوكو
آتش بجان امن بر سر مردم شبانه ریخت
مسعود یافت كرسی و شد ارشد زمان
بر فرق مردم مظلوم راكت و مرمی چو ژاله ریخت
ریش زمان ما سیاف وهابی نابكار
آتش چو برف بر در و دیوار و خانه ریخت
آن یك بنام وحدت و دیگر نظارهها
بر صد هزار لحو و لهب فتنه فتنه ریخت
آتش زدند به هر دو چوكی امیرها
سر تا بپای كابل زیبا شراره ریخت
لرزید قلبها غلطید خانهها
حكمت برای مردم بیچاره چاره ریخت
* * *
ضمناً ازین دوستان ما نیز نامههایی دریافت نمودهایم كه با عرض پوزش نسبت كمبود جا جواب به آنها را به شماره بعدی موكول نمودیم:
- علی جوادی از تهران
- سید خلیلالله هاشمیان سر دبیر «آیینه افغانستان»
- م.ب.ب از امریكا
- عبداله «محب حیرت» سردبیر «اتحاد آزادگان»
- اوستا از دهلیجدید
- كریم از كانادا
- حمیدانوری از آمریكا
- مجید از فنلند
- شكیلا مشرف از هامبورگ
- س از دهلی
- بشیر از كانادا
- صادق پیكار از دهلی
- شكیلا از كراچی
- رضا كریمی از آلمان
- خورشید از پشاور
- امینه از كانادا
- بهزاد كشمیریپور سر دبیر «كبود»
* * *