نامه سرگشادهی مینا احدی عضو رهبری «حزب كمونیست كارگری ایران» به «راوا»
نامه سرگشاده به
فعالان «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا)
دوستان گرامی از دور دستتان را میفشارم و برایتان در شرایط پرتلاطم كنونی آرزوی موفقیت و پیشروی میكنم.
نیاز به نوشتن این نامه از آنجا ضروری شد كه در سخنرانی روز دوشنبه ۱۷ دسامبر یكی از فعالین «راوا» در شهر كلن آلمان شركت كرده و مسائلی مهم به دلیل كمبود وقت و عدم امكان جدل، در كنفرانس بی پاسخ ماند كه ضروری میدانم آنرا بویژه در شرایط حساس امروزی با شما در میان گذارم.
من بعنوان یكی از فعالین جنبش برابری طلبانه زنان، امروز كه خوشبختانه توجهها به مسئله زنان در افغانستان جلب شده و باز خوشبختانه سازمان شما نیز در مركز این توجهات قرار گرفته، ضروری میدانم مسائلی را كه بنظر خودم در شرایط امروز حیاتی است، با فعالین «راوا» در میان بگذارم.
موفقیت جنبش زنان در افغانستان، ایران و الجزایر و دیگر كشورهای اسلام زده بهم ربط دارد و شما حتما میپذیرید كه هر نوع پیشروی و یا عقبنشینی در یك بخش؛ مستقیما به بخشهای دیگر تسری مییابد.
امروز كه معضل زنان در افغانستان در صدر توجه عمومی است، باید از این فرصت استفاده كرد و در عین حال هم در مورد علت و ریشه معضلات زنان در كشوهای اسلام زده و هم در موردراه حل این معضلات به مردم در سراسر دنیا اطلاعات صحیح داده و كمك كرد تا یك همبستگی وسیع و پر قدرت بینالمللی با میلیونها زن در كشورهای اسلام زده ایجاد شود.
صورت مسئله برای همه ما فعالین جنبش زنان از كشورهای اسلام زده علیالاصول اینست كه میلیونها زن در این جفرافیا بدلیل جنسیت از بسیاری از حقوق اجتماعی، سیاسی؛ اقتصادی و فردی خود محرومند دولتهای اسلامی و یا باندهای تروریست اسلامی برای اجرای قوانین و نرمهای اسلامی با خشونت تمام بر علیه مقاومتهای زنان در این كشورها دست به اسلحه برده و هزاران زن را تا كنون قربانی نموده اند. پس یك مسئله وجود اسلام سیاسی و اسلام در قدرت است كه با تصویب قوانین ضد زن و با اتكا به ترور و سركوب و خشونت بینظیر بر سر زنان آنچه را كه در افغانستان شاهدیم آورده و یا آنچه را كه در ایران و الجزایر و سودان و عربستان وغیره دیده ایم، آورده اند. نماینده شما و كلا سازمان شما همواره از نقد فوندامانتاریسم حرف میزند و نه اسلام سیاسی و اسلام در قدرت. بنیادگرایی اسلامی فرمولی است كه غرب كشف كرد و به دهانها انداخت تا اگر نفرت از اسلام سیاسی اوج گرفت برای نگهداشتن دخالت اسلام و مذهب در زندگی مردم و برای ساكت نگهداشتن مردم و مقابله با جریانات سكولار و رادیكال كماكان از این توبره استفاده كند. امروز بویژه بحث تئوریك در این زمینه لازم نیست كه اهداف پشت؛ تقسیم اسلام به خوب و بد را بشناسیم. تقسیم اسلام به بد و خوب و بنیادگرا و سنجیده كمك میكند كه مجاهدین افغان راامروز و بعد از فروپاشی طالبان در قدرت آینده افغانستان شریك كنند و از حكومت آتی افغانستان انتظار اجرای اسلام سنجیده و غیر بنیادگرا را داشته باشند. آیا كافی نیست كه در افغانستان با اینهمه درد و رنج و محنت پرونده دخالت اسلام و مذهب از هر نوعش در حكومت بسته شود و جدایی مذهب از دولت اعلام شود. شما با قبول این تز عملا دفاعی در مقابل آشی كه این بار غرب در افغانستان میپزد ندارید. سیاست رسمی غرب این بار دفاع از بخش به اصطلاح «غیربنیادگرای» اسلامیستهاست. و این فرمول من در آوردی و قابل تفسیر به نفع سیاستهای روز، دقیقا برای روز مبادایی همچون امروز افغانستان كشف شده و عملا به درد این روز میخورد. بحث من این است كه فعالین جنبش برابری طلبانه زنان نباید در این دام خود را گرفتار كنند.
نكته دیگر استراتژی جنبش زنان در شرایط فعلی در افغانستان است. بنظر من یك نكته محوری در اوضاع امروز افغانستان پافشاری بر اعلام جدایی مذهب از دولت و لغو تمام قوانین اسلامی است. جنگ و نبرد بعدی ما در افغانستان در این سنگر ادامه خواهد یافت كه صاحبان قدرت از تند روی و رادیكالیسم انتقاد خواهند كرد، (همچنان كه «سیماسمر» یكی از زنان كابینه موقت در اولین مصاحبه رادیویی خود با بیبیسی از مقابله خود با تندروی و رادیكالیسم حرف زد)، و با تن دادن به برخی تغییرات جزیی، از لغو قوانین اسلامی و اعلام قوانین مترقی طفره خواهند رفت. اما تغییر در قوانین سنگری است كه پیشروی ما در افغانستان را تضمین و تامین خواهد كرد. در اینجا بحث بر سر اعتقاد قلبی به یك تز خوب و مترقی نیست، بلكه اعلام این تز بعنوان یك سنگر مهم مبارزه و بخشی از استراتژی جنبش زنان در شرایط كنونی در افغانستان است.
«شهلا» سخنرانی كه نمایندگی «راوا» را میكرد از همبستگی بینالمللی با راوا حرف زد و در پاسخ به سوال چگونگی این اعلام همبستگی اساسا به كمكهای مالی و جمعآوری و ارسال این كمكها اشاره كرد.
بنظر من در شرایط كنونی كه توجه عمومی و بویژه توجه سازمانهای مدافع حقوق انسانی به مسئله زنان در افغانستان جلب شده است، اتفاقا فقط از طریق اعلام یك استراتژی معین، میتوان از نیروهای دیگر انتظار همبستگی وسیع و موثر را داشت. استراتژی كه سر فصلهای اساسی آن شامل اعلام جدایی مذهب از دولت و اعلام لغو قوانین اسلامی و قوانین آپارتاید جنسی در افغانستان از جمله و بویژه لغو حجاب اجباری و لغو قوانین مجازات اسلامی و اعلام قوانین مترقی و مدرن به نفع زنان است. درخواست كمك مالی اگر چه بسیار حیاتی است اما در شرایط فعلی ناكافی است.
در مورد همبستگی بینالمللی باید توجه كرد كه جنبش مدافع حقوق زنان و مدافع حقوق انسانی كه اكنون در اروپا و امریكا و دیگر كشورها توجهاش به مسئله زنان در افغانستان معطوف شده، خود از معضلات متعددی رنج میبرد كه عطف توجه به آنها ما را در جلب همبستگی این جنبش و قویتر ظاهر شدن آن كمك میكند.
جنبشی كه ما با آن طرف هستیم، بعضا برخلاف نیت خیر خود از عینك دولتها غربی و معضل زنان در كشورهای اسلام زده نگاه میكند و یك جنبه مبارزه ما، نقد و پلمیك و درگیر شدن با پیش فرضها و تزهای غلطی است كه این جنبش به آن اعتقاد دارد.
تصویر رایج در این جنبش متاسفانه اینست كه مردم در كشورهای اسلامزده به نوعی فرهنگ و اعتقاداتی قرونوسطایی دارند و جنبش اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی، برآیند این فرهنگ و این اعتقادات است. در ادامه این تز ارتجاعی كه منبع تغذیهاش تئوری نسبیت فرهنگی است، جهانشمولی حقوق زنان زیر پا گذاشته شده و عملا در مقابل اولیهترین خواستهای مترقی و انسانی كه مربوط به صد سال پیش بشر است، سنگ اندازی میشود. چقدر تاسف آور است كه ما در قلب اروپا و در همان جلسه كلن باید فعال جنبش زنان در اروپا را قانع میكردیم كه اگر در افغانستان جدایی مذهب از دولت اعلام شود، مردم بر علیه آن نخواهند بود. بر عكس مردم تشنه قطع شدن دست باندهای مافیایی اسلامی از قدرت و خواهان یك زندگی آزاد مرفه و انسانی اند.
برای برداشتن قدم از قدم در جنبش زنان در دنیا و اعلام یك همبستگی موثر و قوی باید به این تزها تاخت و از جهانشمولی حقوق زنان و از رنسیپهای انسانی در دفاع از حقوق زنان دفاع كرد.
برنامه غرب در افغانستان امروز اینست كه یك حكومت سر براه كماكان قومی و اسلامی را حمایت كند. در این سناریو نقش سازمانهای مدافع حقوق انسانی و حقوق زنان نیز تعریف شده است، نهادهایی كه حرف از تغییر رادیكال و اساسی نمیزنند و در نهایت به انجام برخی پروژههای انتفاعی میپردازند.
در مقابل این سناریو فعالین جنبش زنان در افغانستان اتفاقا امروز رسالت مهمی برگردن دارند. با وضوح و صراحت كامل باید از این اصل اساسی حرف زد كه اگر خواهان تغییر در زندگی زنان هستیم باید از تغییر در قوانین حرف بزنیم و باید از لغو قوانین آپارتاید جنسی در كلیت خود و تمام و كمال حرف بزنیم و در صدر آن باید علنا و رسما جدایی مذهب از دولت را اعلام كنیم.
این برگ برنده ما در بازی خطرناك سیاسی است كه غرب در افغانستان شروع كرده است و به ما كمك میكند كه در نهایت به جهانیان اعلام كنیم كه راه حل اولیه و موثر معضل زنان در همه كشورهای اسلام زده اعلام جدایی مذهب از دولت است و اسلام «لیبرال و سنجیده» در نهایت چیزی شبیه به جمهوری اسلامی خواهد بود كه فقط در یكسال دهها زن را تا سینه در خاك فرو كرده و سنگسار میكند و هزاران معترض و مخالف را در زندانها نگه داشته و برای مردم هیچ حقی را قائل نیست. اینها امروز توجه كسی را جلب نمیكند آنچه جالب توجه است پروپاگاند وحشتناك غرب در مورد لیبرال بودن و سنجیده بودن خاتمی است.
دوستان گرامی
خوشبختانه امروز توجهها به سازمان شما زیاد است. از این فرصت باید نهایت استفاده را كرد كه نه بعنوان سازمانی در حاشیه و بدون چهره بلكه با معرفی چهرههای متعدد و بعنوان یكی از مدعیان قدرت در وسط صحنه سیاسی در افغانستان و در مقابل چشم جهانیان ظاهر شد و با دفاع از تغییرات اساسی سمپاتی و توجه جنبش مترقی زنان در كشورهای اسلام زده را نیز جلب كرد.
برای همه ما فعالین گرایش مترقی و برابری طلب در جنبش زنان در كشورهای اسلام زده، سرنوشت جنبش مترقی زنان در افغانستان و مبارزه برای بهبود موقعیت زنان در افغانستان امری حیاتی است. بهمین دلیل با تمام قوا برای دفاع از تثبیت پرنسیپهای پیشرفته و بین المللی در این جنبش خواهیم كوشید.
برای همه شما در مبارزات پرثمری كه به پیش میبرید، صمیمانه آرزوی موفقیت میكنم و دست همگی شما را می فشاریم.
زنده باد همبستگی بینالمللی جنبش برابری طلبانه زنان
پیروز باد مبارزات زنان افغانستان برای یك زندگی انسانی
مینا احدی
۲۵ دسامبر ۲۰۰۱
پاسخ به نامه سرگشادهی مینا احدی عضو رهبری «حزب كمونیست كارگری ایران» به «راوا»