
حبیب حارس
داکتر مرتضی محیط در ۱۶ می ۲۰۲۰ در اشاره به قتل عدهای از هموطنان درمانده و سیهروز ما توسط نیروهای مرزی رژیم جنایت خامنهای، فرمود که نباید در محکومیت عجله کرد و باید منتظر نتایج نهایی ماند زیرا حسین عالمی بلخی از طرف افغانستان و یکنفر از مسئولان ایرانی بر اساس توافق جواد ظریف و حنیف اتمر (دو فرد از نظر داکتر صاحب بسیار مهم!) در این رابطه مامور تحقیق شده اند.
آقای محیط که میخواهد به مخاطبانش درس رفتن از سطح به عمق را بدهد آیا خودش آنقدر عامی و ناآگاه است که نمیداند بلخی کیست؟ نمیداند که او موسس «سازمان فداییان اسلام» و چندین تشکل دیگر استخباراتی شیعه مذهب در افغانستان و از سران حزب جنایتکار وحدت وابسته به رژیم ایران و یکی از سرجاسوسان واواکی است؟ نمیداند که او از طرف پوشالیان پرچمی و خلقی (دوستان جاناجانی آقای محیط) به ایران رفت تا جهت تحکیم رابطه با رژیم خمینی، شیعه مذهبان افغان را در خدمت آن قرار دهد؟ اگر مدعی شود که باوصف احاطهاش به تمامی مسایل کره زمین با این مخبر آشنایی نداشت باید احساس مسئولیت کرده با اندک جستجو در گوگل ملا عالمی بلخی را میدید کیست یا به «ویکیلیکس» سری میزد که جاسوس را میشناخت تا میفهمید که احترام قایل شدن به «تحقیق» او و یک مهرهگک رژیمی داعشی چه ننگ رقتباریست. مرتضی محیط بیش از یک هفته ضجه و نالهی استخوانسوز دهها خانواده قربانیان در هرات و اعتراضهایی در برخی ولایات افغانستان را دیده بود اما به قول ایرانیان ککش نگزید؛ تنها زمانی که شنوندگان افغانش خرده گرفتند، در توجیه سکوتش آن عذر ذلتبار را آورد.
ظاهرا آقای محیط میداند که وضع در کشور ما چنان هولناک است که جوانان جهت کسب لقمه نانی برای خانواده شان راه ایران گیر مانده بین مرض کرونا و مرض هلاکتبارتر از آن یعنی رژیم داعشی خامنهای را در پیش میگیرند. در این حال آیا سربازان گمنام سردار خمینی و سردار قاسم سلیمانی (که مرتضی محیط گریانتر از لطیف پدرام در سوگش نشست) برحق اند که آنان را در آب خفه کنند؟

خودداری آقای محیط از قضاوت از آن لحاظ نیز شرمآور است که گویی او همانند یک خبرنگار مغرض و احمق غربی با کارنامه چهلساله خون و خیانت ولایت فقیه علیه آزادیخواهان ایران و پناهجویان افغان هیچ اطلاعی ندارد. او جرئت نخواهد داشت جنایتهای ولایت فقیه در ایران را منکر شود اما گوشت دم توپ ساختن افغانهای در به در را در سوریه، به گل روی لشکر فاطمیون، حشدالشعبی و غیره سردار سلیمانی جانی میتواند نادیده بگیرد زیرا کشته شدن افغانها تحت هدایت قاسم سلیمانی که پاسدار سرسپردهی رژیم در برابر امریکاست هیچ اهمیتی ندارد. آقای محیط مبارزه علیه امپریالیزم و رژیم داعشی را رد کرده و دفاع از دومی در برابر اولی را وظیفه آزادیخواهان ایران میشمرد. حالآنکه در دنیای امروز بدون مبارزه بر ضد بنیادگرایی (که مخلوق امپریالیزم است) مبارزهی ضدامپریالیستی کاذب و دمبریده خواهد بود و برعکس.
از سوی دیگر خشم و غیظ آقای محیط علیه میهنفروشان و مرتدان و خودفروختگان سابقا چپ که در «حزب چپ» جمع اند، بیبنیاد و ریاکارانه است. چطور میتوان خاینان به چپ و سوسیالیزم در ایران را نفرین کرد اما با همتایان متعفنتر و رسواتر افغانی آنان (پرچم و خلق) دوست نزدیک بود و منادی رژیم دستنشانده شان در زمان اشغال روسها؟
اگر فرخنگهدارها، مهدی فتاحپورها، بهروز خلیقها، بهزاد کریمیها، جمشید طاهریها و ازین قبیل پلیس خمینی شده و با وقاحتی کم نظیرنعره میزدند «فداییان خلق (اکثریت) استوارتر از همیشه تحت رهبری امام خمینی علیه آمریکای جنایتکار میرزمند» و شما آقای محیط به درستی به آنان میتازید چطور است که ازیاد میبرید که میهنفروشان پرچمی و خلقی دهها هزار آزادیخواه و انقلابی و مردم بیگناه را سلاخی کردند و مثلا اسدالله کشتمند رییس خاد (ساخت کا.جی.بی.) به زنان جویای سرنوشت همسران شان میگفت «بروید شوهر دیگر کنید» و همین حنیف اتمر که از شکنجهگران خاد بود، به سبک خلخالی و لاجوردی قلب برخی زندانیان مقاوم را با تفنگچهاش میشکافت. لطیف پدرام (دوست محمود دولتآبادی و ممدوح اسماعیل خویی) به زور خادی بودنش دختران پوهنتون کابل را میپراند. لاکن شما آقای محیط نه به دولتآبادی اشاره داشتید و نه به اسماعیل خویی تا حشر و نشر و علایق تان با فرخ نگهدارهای افغانی بهم نخورد. ازین نفرتانگیزتر اگر حزب توده و فداییان اکثریت در زمان حیات خمینی جلاد به رزمیدن تحت رهبری وی فخر میفروختند، شما مثل صادق زیباکلامها از فرط غلیان «وطنپرستی» حاضرید در رکاب خامنهای علیه امریکا تفنگ به دست گیرید! اگر این شوخی و گزافه نباشد فقط امیدواریم سپاه و بسیجیهای شهیدپرور شما را در همان فرودگاه مهرآباد از پس سر حلال نکنند.
داکتر محیط برپایه کاملا متضاد پنداشتن سیاست داخلی رژیم از سیاست خارجی آن، کمک ولایت فقیه به سوریه، حزبالله لبنان، حوثیها در یمن، ایجاد حشدالشعبی و دیگر شبکههای تروریستی در عراق و گروههای مزدوش در افغانستان را موهبتی «ضدامریکایی» میشمارد که مردم ایران باید به آن ببالند. و شاید به همین دلیل هم است که مردم را شدیدا از مبارزه مسلحانه علیه رژیم قاتل برحذر داشته و حتی آن را خیانت به حساب میآورد.
او خیال میکند که نه سلطنتطلبان و مجاهدین و مشتی مرتد و خاین و «اصلاح طلب»، بلکه همه مردم ایران و پیشقراولان انقلابی آنان برای «رژیم چنج» توسط امریکا روزشماری میکنند! او باور ندارد که اگر بازوی قدیر ملت بزرگ ایران به هدف نابودی رژیم جنایت به حرکت درآید، چنان سهمگین و بهمنآسا خواهد بود که نه امریکا و نه هیچ نیروی متجاوز دیگری جرئت حمله به ایران رسته از زنجیر چهلساله بنیادگرایی را نخواهد داشت. این را تاریخ ثابت نموده است: انقلاب اکتبر تجاوز جمعی چندین کشور امپریالیستی و سگهای روسی آنها را درهم شکست؛ امپریالیزم امریکا نتوانست بر انقلاب پیروز چین در ۱۹۴۹ حمله برد؛ انقلاب البانیای کوچک در برابر محاصره و فشارکشورهای سرمایهداری اروپا پابرجا ماند؛ انقلاب کیوبا که هنوز قلب مردم را در تسخیر دارد بیش از ۶۰ سال است که راسخ و سرفراز مقابل امریکا ایستاده است و....
شعار « اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» خبر از خیزشی عظیم میدهد که هم رژیم قاتل را از ریشه برخواهد کند و هم پای امپریالیزم امریکا و دستپروردههایش را در ایران قطع خواهد کرد. در آن روز با شکوه مرتضی محیط ها عزا خواهند گرفت اما تودهها بیاعتنا به آنان «جشن» خود را خواهند داشت.
آقای محیط حالا که طرف افغانستان اعلام داشت جنایت صورت گرفته، بازهم سکوت خواهید کرد تا نظر طرف محترم رژیم چه باشد؟ اگر بفرض امریکا چنین اتهامی میخورد فورا آن را محکوم نکرده و تحقیقگرایی را شرم نمیدانستید؟ اگر جواب مثبت است پس در مورد «ولایت فقیه» که به اندازه موی سر شما مرتکب فاشیستیترین جنایات ضدبشری شده، چرا اینطور تاءمل به خرج میدهید؟ مگر این جنایت ترسناکتر از قتلعام زندانیان و تجاوز به دختران قبل از اعدام و جمجمه و سینهی تظاهرکنندگان را به امر قاسم سلیمانی هدف قرار دادن و زدن هواپیمای اکراینی میباشد و در تاریخ درخشان «ولایت فقیه» محترم سابقه ندارد؟
داکتر محیط برآنست که کسانی که جنایت مرزی را بدون توجه به نتیجه تحقیق هیئتهای رسمی ایران و افغانستان محکوم کردند میخواهند بین مردم دو کشور تفرقه بیاندازند!
نه داکتر صاحب، نگران نباشید این نه کشتار اول مهاجران افغان به دست رژیم خونخوار است و نه آخر آن خواهد بود که ولی خوشبختانه تا هنوز نتوانسته بین اکثریت خلق ایران و افغانستان تفرقه و بدبینی ایجاد کند. مردم ما (به استثنای مشتی روشنفکران و سیاستمداران خاین قومباز و مذهب باز) باوجود محرومیتها، مصایب جنگ و اشغال، کرونای طالبی و نرخ بیسوادی وحشتناک ۷۰درصدی، اینقدر شعور دارند که دریابند وقتی در کشوری دژخیمانی به پلیدی خمینی و خامنهای و رئیسی و احمدینژاد و روحانی و سلیمانی و.... حکومت رانده و با خون هزاران هزار فرزانهترین زنان و مردان خود را سیراب سازند، از هیچ رذالت و خیانت بر آنان هم دریغ نمیورزند. مردم ما به شمول شیعهمذهبان به این واقعیت رسیده اند که اگر رژیم ایران ذرهای از همدلی و انسانیت با سایرملت ها بو برده بود، اینهمه عوامل «فرهنگی» و «سیاسی»اش مانند محقق، خلیلی، لطیف پدرام، رهنورد زریاب، کاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، رضا دقتی، عیسی حسینی مزاری، حسین محمدی، اسدالله حبیب و قسعلیهذا را در حساسترین سوراخ و سنبههای فرهنگی و سیاسی نمیگمارد و کرزی و دلالانش رنگین سپنتا، عمر داوودزی را با بستههای دالر به سگهای راماش بدل نمیکرد. البته این بحثی جداست که هر کشوری وقتی اینهمه خر سربه زیر و آماده بارکشی را ببیند بر آنها سوار میشود.
خلاصه آقای محیط در تشخیص و اعمال داعشیان مسلط بر ایران زیاد دست و دلبازی به خرج ندهید، جنایت نابخشودنی آنان در مرز را با تفکری فیلسوفانه برگزار نکنید که در درجه اول نوعی اعتباربخشی به رژیم جنایت و توهینی پست به خانوادههای قربانیان و در واقع کل ملت داغدار افغانستان می باشد.
پیداست که شما حاضر به زدودن این چرک و ریم «تحقیق» از خود نخواهید بود چون شما با ولوله و شعف عجیبی به دفاع از خاتمی، موسوی، کروبی، روحانی، تاجزاده، قدیانی و امثالهم برخاستید و چپهایی را که آنان را عصای زیر بغل و مهرههایی ارزیابی میکردند که جز خدمت به حفظ رژیم تبهکار و به انحراف کشاندن خشم و کین مقدس مردم ایران وظیفهای ندارند، بد و رد گفتید. اما پس از افشای ماهیت اصلاحطلبان مذکور، شما بدون احساس شرمساری و تایید تحلیل عمیق، دقیق و هوشمندانه آن چپها، خود را آهسته و خپکی از «هول» انتقاد از خودی صریح تیر آوردید. اکنون هم ابراز ندامت و شرمساری شما در باره این فاجعه بسیار بعید است. تعلل شما یادآور اول حاشای رژیم در زدن هواپیمای اکراینی و سه روز بعد قبول آن بدون عذرخواهی از مردم ایران و جهان میباشد. به هر حال به یاد داشته باشید فردا که احتمالا جنایت را آبکی تقبیح هم کنید فایده ندارد و قصه چهارزانو نشستن پس از باد رفتن خواهد بود.