بر اساس خبری در «فرنتیر پست» (25 اگست 1995)، هیئتی ایرانی بسرکردگی ابراهیمی که بقول داکتر طالب نام (از حزب وحدت) تلاش داشت «برادران» خلیلی و اکبری را آشتی دهد تا هر دو مثل سابق متحداً و یکدست و یکزبان به زنجیر رژیم ایران بسته باشند، لااقل دو بار خواستار ملاقات با کریم خلیلی شده اما نوکر به عنوان اینکه گویا بادار با هلیکوپتر مسعود با ولسوالی پنجآب آمده، از صحبت با وی امتناع میورزد!
آقای خلیلی هوشیار است. او بخوبی میداند که جمهوری اسلامی ایران تا مدت¬ها خریدارش خواهد بود. زیرا نه به یک نوکر (گروه اکبری) اکتفا میکند و نه از نظر ایدیولوژیک و برخورد به رژیم ایران، بین اکبری و او تفاوتی وجود دارد. مناسبات میان حزب خلیلی و رژیم ایران مثل پیوستگی گوشت و استخوان است. پس چرا خلیلی ناز نکند و گران نفروشد تا هم اکت «مستقل» و «ضد ایران» بودن نماید (که البته فقط احمقها باور خواهند کرد) و هم در تحولات نظامی آینده که نیرویش از نیروی برادرش اکبری در موضع متفوقتری قرار گیرد، به آب و نان و قیمت بیشتری از سوی اربابان ایرانیاش دست یابد؟
اگر پاکستان، «استاد» ربانی را بعلت «زیادهروی» هایش باید طلاق داده باشد، ایران ولو از «استاد» خلیلی جدا هم شده باشد، هنوز او را طلاق نداده است و تا سرسپردة تازهای پیدا نکرده، هرگز این کار را نخواهد کرد.