نجیب الله لفرایی «وزیر» خارجه مصاحبهای داشته با روزنامه «انترنیشنل» چاپ تهران که «فرنتیر پست» (27 جون 1995) قسمتهایی از آن را نقل کرده است.
این، گلها بروی همه خوانندگان، «وزیر» گفته است که «به زودی نظامی اسلامی نظیر آنچه در ایران هست، در افغانستان مستقل خواهد شد.»
به راستی شتر در خواب بیند پنبه دانه. «وزیر» صاحب اول باید از خاموششدن شعلههای خشم مردم ایران بر ضد جمهوری خونین اسلامی ایران (که تا سرنگونی این رژیم خاموش نشدنی است) مطمئن شود تا بعد هوس استقرار عین فاشیزم را در افغانستان و ایران اعلام نماید. از آن مهمتر واقعاً یک نوع وقاحت خاص، وقاحتی از نوع بنیادگرایی باید داشت که درحالیکه بیش از سه چهار ولایت کشور زیر کنترول نیست، برادران قیادی، جهادی و طالبی دایره بغاوت شان را علیه دارالخلافه «پروفیسر» وسیعتر ساخته میروند، هیچ سفارتی در کابل وجود ندارد و پدر وکیل پاکستانی نیز بروی «پروفیسر» تف انداخته، ولی بازهم آقای «وزیر» خارجه سوار بر قانغوزکی ز سیاره ای دیگر، بغدادش را خواب می بیند!
مردم ما در سه سال اخیر طعم حکومت برادران صدفیصده ی «عقیدتی» و «مکتبی» حاکم در ایران این خاینان وطنی را چشیدند که تا هفت پشت شان کافیست و نیز 16 سال اخیر ناظر «درخشش» خیره کنندۀ رژیم فاشیستی مذهبی ایران در عرصۀ ملی و بین المللی بوده اند. مردم ما علیه میهنفروشان بنیادگرا از هر رنگش، برپا شدنی اند. آقای لفرایی قبل از تعبیر آن خوابش بعنوان مهره مهم «پروفیسر» و به جزم زدن ملیون ها دالر از وزارت خارجه، در آتش محاصرۀ قهر مردم دست و پا زده و آرزوی نحس و خاینانه اش را با خود به گور خواهد برد.
راستی از آقای «وزیر» میتون پرسید که در این سه سال کدام نوع رژیم در سرزمین شغالی شدۀ ما حاکم بوده؟ رژیمی از نوع ایران یا کثیفتر از آن؟ یا چیزی بهتر از آن؟ یا اینکه رژیمی است بی شاخ و دم مرکب از مشتی آدمکش و دزد و بی ناموس جهادی، پرچمی، خلقی و گلم جمعی که نه نام دارد و نه نشان و همانطور که خمینی گفت «اقتصاد مال خر است» شما هم وجیزۀ تان را صادر کنید که مثلاً «علوم سیاسی و نوع رژیم سیاسی هم مال خر است»! چطور وزیر صاحب؟
لیکن فکاهی پرانی «وزیر» لفرایی هنگامی خواننده را از شدت شیرینیش به تهوع می اندازد که از کشورهای خارجی برای سرمایه گذاری در افغانستان دعوت می کند: «شرایط برای سرمایه گذاری مساعد است و فقط مناطق محدودی درگیر جنگ می باشند. چشم انداز سرمایه گذاری در منابع دست نخورده افغانستان، درخشان است.»
به نظر میرسد این بیچاره، وزیران کشورهای به اصطلاح روبه انکشاف را در تلویزیون دیده یا در مطبوعات درباره آنان خوانده که عموماً از کشورهای غنی و پیشرفته می خواهند تا از عدم ثبات سیاسی در کشورهای شان نترسیده و بیایند و سرمایه گذاری کنند، حالا میمون وار به تقلید از آنان، از دیگران میخواهد تا در افغانستانی که قانون جنگل و تفنگدارانی بیسواد با هولناکترین فاجعه انسانی توسط بنیادگرایان جانور صفت در آن بیداد میکند، به سرمایه گذاری بپردازند! او خود را به جهالت و کودنی میزند و به رویش نمی آرد که افغانستان امروزی قابل مقایسه با هیچ کشور دیگر عقب افتاده و درهم و بی ثبات نیست.
آقای لفرایی، ممکن است کدام سرمایه داری در گوشه ای از از جهان احمق باشد، ولی میتواند به آن اندازه ابله و بی کله و چشم و گوش بسته باشد که حتی در افغانستان در کشوری اسیر چنگ آدمکشان و دزدان مال و ناموس مردم، بیاید و سرمایه گذاری کند؟
در کجا سرمایه گذاری کند؟ در مزار؟ شبرغان؟ هرات؟ نیمروز؟ قندهار؟ لوگر؟ ننگرهار؟ پکتیا؟ ولایات مذکور یعنی همان «مناطق محدود» اتفاقاً زرخیز و پر از ذخایر «دست نخورده» که زیر کنترول «برادران طالب و جهادی» می باشند؟ و اگر از «استاد» و آقای مسعود بپرسید شاید به اطلاع تان برسانند که لعل و لاجورد بدخشان و زمرد پنجشیر هم مدتهاست «دست» خورده و چیزی زیادی از آنها باقی نمانده خواهد بود.
پس در افغانستان زیر پای رهزنان بنیادگرا، فقط و فقط یک جا برای سرمایه گذاری به فرمایش آقای نجیب الله لفرایی باقی می ماند: حلق و جیب خود وی و «استاد» و سایر برادران قیادی «جمعیت اسلامی افغانستان» که با زوال و فرار قریب الوقوع، حجم پس اندازهای شان در بانک های اروپا و امریکا را با زدن سرمایه های خارجی، کلانتر تهران و اخیراً هندوستان پر شده است. دیگر کدام دولت احمق و خاینی حاضر خواهد بود بیشتر از این دو کشور در آنها «سرمایه» سرازیر کند؟
بد نیست توجه کنیم که «وزیر» بیشرم در حالی سرمایه گذاران را به افغانستان فرا می خواند که چند سطر پیشتر از زبان وی نقل میگردد: «وزیر خارجه ضمن تأیید عدم وجود مشروعیت سیاسی و پروسه دموکراتیک در افغانستان جنگ زده گفت که در زمان کنونی شرایط برای برقراری انتخابات در کشور وجود ندارد»!
صرفنظر از به نمایش گذاردن دیده درایی جهادی در اینجا «وزیر» صاحب مخصوصاً کذب ناشر افتمنداش را برملا میسازد. زیرا ملا-دپلمات صاحب نمی گوید که در افغانستان زیر پای او و برادران موافق و مخالف جهادیش، غیر از عدم وجود شرایط انتخابات، مگر کوچکترین نشانی از نظم و قانون، قضا، امنیت، اقتصاد، معارف، علم، تکنولوژی، اداره و غیره وجود دارد هک به اصطلاح پروسه «مشروعیت سیاسی و دموکراتیک» وجود داشته باشد؟
بهرحال جناب لفرایی در نقش کاریکاتور وزیرک خارجۀ مشتی خاین و جناتکار هر قدر مایل است میتواند با سخن گفتن از «سرمایه گذاری در افغانستان»، خود و برادران را مورد تمسخر جهانیان قرار دهد. بدون تردید فرصت جلب سرمایه های خارجی و داخلی در وطن عجالتاً ملوث شدۀ ما فرا خواهد رسید و آن زمانی است که دیگر از افغانستان بوی آزار دهندۀ امیرکان و وزیرکان نام نهاد بنیادگرا متصاعد نباشد.