كین و نفرت مردم ما نسبت به بنیادگرایان صرفاً از دو سال به اینسو تبارز نداشته بلكه با توجه به وابستگی به كشورهای بیگانه، جنایتكاری و جنایتپیشگی آنان از سالها قبل هم، مردم میهنفروشان مذكور را مطرود و ناصالح برای ادارهی كشور دانستهاند. سرویای كه مرحوم پروفیسر بهاوالدین مجروح در ۱۹۸۷ به عمل آورد، تصویر روشنی ازین حقیقت بدست میدهد كه اكثریت قاطع ملت ما با چه نسبتی غیر قابل مقایسه، آدمكشان بنیادگرا و شركا را رد مینمایند. پروفیسر مجروح در واقع جانش را در راه سنجشآرایی نهاد كه تا امروز و تا آخر بر پوزهی بنیادگرایان و همدستان آنان لگد میكوبد.
سروی مجروح بین مهاجران ما در پاكستان برگیرندهی چهار سوال بود:
۱ـ آیا مایلید واپس به افغانستان بروید؟ اگر بلی، تحت چه شرایطی؟
۲ـ آیا آتشبسی را كه از طرف رژیم كابل پیشكش شده قبول دارید؟
۳ـ آیا مشی مصالحه ملی را كه از جانب نجیب طرح گردیده قبول دارید؟
۴ـ كی را آرزو دارید رهبر ملی افغانستان باشد؟
در آنزمان، حدود سهمیلیون مهاجر افغان در ۲۴۹ كمپ در پاكستان بسر میبردند كه گروه سروی مجروح از ۱۰۶ كمپ دیدن نمود. در این كمپها، با ۲۲۸۷ مهاجر مصاحبه گردید كه بعد از بررسی و ارزیابی دقیق، گزارشی بر اساس نظرات ۲۰۰۰ تن تهیه گردید. این دوهزار نفر مشمول همه ملیتهای كشور (پشتون، تاجیك، هزاره، نورستانی، تركمن، ازبك، بلوچ، گجر وغیره) و مهاجر عادی، مجاهد، قومندان و روسای اقوام، و با ارتباط به كلیه احزاب پشاوری میشدند.
همه این اشخاص به سوال چهارم پاسخ یكسانی دادند كه باید درس و ملاكی باشد برای «رهبران جهادی» تا ببینند از چه اعتبار و حیثیتی در میان مردم برخوردارند.
از میان ۲۰۰۰ نفر، ۱۴۳۳ ایشان گفتند كه شاه سابق رهبر ملی افغانستان بود و باید برایش فرصتی داده شود تا افغانستان را رهبری نماید. ۳۵ نفر ابراز داشتند كه یكی از قومندانان جهادی مثل مسعود، عبدالحق، فرید، حقانی وغیره افغانستان را اداره كنند. ۲۵۰ نفر به نفع تاسیس یك حكومت ناب اسلامی رای دادند، ۲۰۶ نفر گفتند كه باید یك افغان مسلمان حاكم آینده افغانستان باشد و تنها ۹ نفر به گیلانی، مولوینبی، ربانی و گلبدین رای دادند تا در افغانستان حكومت خویش را تشكیل دهند (!!)
همچنان مجروح نظر ۱۵۵ زن افغان را نیز در مورد سوال چهارم جویا شد: ۷۵ نفر ایشان به ظاهرشاه، ۵۵ نفر به نفع یك افغان مسلمان، ۸ نفر به ربانی، ۶ نفر به گیلانی، ۴ نفر به گلبدین و تنها دو نفر به محمدنبی و دو نفر به مجددی رای دادند.
بطور خلاصه بر اساس فیصدی، ۷۲ فیصد به نفع ظاهرشاه، ۱۲ فیصد به نفع دولت ناب اسلامی، ۱۰ فیصد به قومندانان مقاومت و تنها %۴.ه فیصد به نفع «رهبران جهادی» بشمول ربانی، گلبدین، گیلانی، نبی، مجددی وغیره رای دادند.
راستی آیا ربانی، گلبدین، سیاف وغیره بعد ازین همه آدمكشی، بیناموسی، خرابی و تبهكاری امیدی دارند كه همان %۴.ه رای را هم كسب كنند؟
ما فكر میكنیم امید ندارند اما سرشار از وقاحت و بیشرمی بیمانند اند.