آقای آصف محسنی شامل یكی از چندین گروه به اصطلاح مصلح و میانجی میباشد كه میخواهد بین بنیادگرایان درگیر و همدستان خاین شان آشتی به میان آورد. وی در آخرین اظهار نظرش راجع به جنگ جاری میهنفروشان بنیادگرا گفت كه «جنگ فعلی در افغانستان نه اسلامی است نه عقلی. فقط برای هوس و قدرتطلبی اینها میجنگند»!
خانه تان آباد آقای محسنی كه شهامت به خرج داده و فاجعه دونیم سالهی «برادران قیادی» تانرا آن چیزها نامیدید.
ولی سوال مردم عذابكش ما از شما و كلیه كسانی كه هنوز هم از وجود رشتههای «اخوت» شان با گلبدین، ربانی و مزاری و... ننگ ندارند اینست كه:
وقتی عدهای فقط از سر «بیعقلی» و «هوس» و «قدرتطلبی» به اینهمه خیانت و رذالت متوسل شده و از خونریزی سیری نداشته باشند، وظیفه فرد یا جمعی وطنپرست و آزادیخواه در مقابل آنان چیست؟ وظیفه اینست كه باز هم با تمام توش و توان در پای آن «قدرتطلبان» میهنفروش لولیده و التماس كرد كه شغالان «هوسباز» مذكور را به سر رحم آورد یا اینكه باید آنان را با تمام نیرو، صادقانه و تا به آخر افشا و طرد كرده و به محاكمه صحرایی كشید؟ تا كی باید این خاینان جنایتپیشهی بدنام در سطح جهانی را به عنوان «رئیس جمهور» و «صدراعظم» وغیره مطرح كرد؟
آقای محسنی این حقیقت را بچههای مكتبی وطن ما هم با گوشت و پوست و از روی خون و رنج روانسوز خود و پدران و مادران خود درك كردهاند كه «جنگ فعلی در افغانستان نه اسلامی، نه عقلی» بوده و بنیادگرایان وطنفروش فقط برای «هوس و قدرتطلبی» میجنگند.
شما ولی منحیث آدمی با آن كبرسن و محاسن سفید اگر چشمان تانرا نبسته و وجدان تان را بیدار بگیرید، باید از سطح كودكان ما قدمی فراتر نهاده و باقیماندهی عمر تان را برای آشتی دادن این سگان هار كه بر گلوی مردم اسیر ما چنگ انداختهاند هدر ندهید. مردم بسختی از گریبان شما گرفته و میپرسند كه آقای محسنی مگر این «برادران جهادی» شما به چقدر خیانت به وطن و بیشرافتی دیگر نسبت به مردم دست بزنند تا تقدس بیكران شان را نزد شما ببارند تا دیگر در پی آشتیدادن آنان نبوده بلكه نفی و طرد آنان را وظیفه انسانی و دینی خود بشمارید؟
شما میگویید: «این وظیفه شرعی و اسلامی ما است كه در مقابل همین مردم بدبخت و بیچاره از پا ننشینیم بیتفاوت نمانیم اگر خدا (ج) به ما توفیق بدهد خدمتی به این ملت بكنیم و از خدمتگاران این ملت محسوب شویم بر ما جای افتخار خواهد بود.»
تا زمانیكه سایهی شوم لاشخواران بنیادگرا از افغانستان محو نشده، مردم ما روی آرامش و خوشبختی را نخواهند دید. «خدمت به ملت» از معبر ضدیت با پلیدترین دشمنان ملت یعنی بنیادگرایان میگذرد. اما شما آقای محسنی كمر به آشتیدادن این كثیفترین لاشخواران بستهاید. این جز اغوا، خدمتی به «مردم بدبخت و بیچاره» محسوب نخواهد شد. شما نه با تكیه ر گلبدین، ربانی و شركا بلكه تنها با افشای آنان بمثابه میهنفروشان آدمكش و ننگ دانستن هر گونه ارتباط و خطاب «برادر» و «جهادی» و... با آنان است كه خواهید توانست اگر نه «افتخار» لااقل نام بدی را به عنوان یكروحانی معمر برایتان كمایی نكنید. فراموش ننمایید كه شما پانزده سال تمام از «برادر جهادی و قیادی» گفتن و نشست و برخاست با گلبدین و ربانی و همدستان شان خسته نشدید كه نشدید. شاید زمانی كه مستقیماً از گلبدین و شركا سیلیای بخورید بر ضد آنان خواهید شورید؟
نقل قولهای آقای محسنی برگرفته از «انیس» ۷ سنبله ۱۳۷۳ میباشد.