مدتیست که رادیو آزادی، برنامهای با نام «از ماست که برماست» را پخش میکند تا این ایده را در گوش شنوندگان پف کند که عامل هر مصیبت و بدبختی دامنگیر مردم افغانستان در عقبماندگی و بیکارگی و بیفرهنگی و بیلیاقتی خودشان نهفته است و تا زمانی که در این وضع باقی بمانند، هیچ پیشرفتی رونما نخواهد شد زیرا:
«طوری که بارها شاهد آن بودهایم عادت و انتظار همواره بر این است که دیگران باید کارها را انجام دهند. امروز حس مسئوولیت پذیری و انتقاد از خود بیش از هرزمان دیگر، تا حدی غیرقابل تصور، کاهش یافته است.»
این منطق تمامی استعمارگران و عوامل بومی شان میباشد. روسها که به افغانستان تجاوز کردند، دلیل آوردند که «دولت قانونی و مشروع افغانستان» از آنان دعوت کرد که بفرمایید و کشور ما را اشغال کنید و مردم ما را به طرف ترقیات سوق دهید! حالا «رادیو آزادی» هم حرف دولت امریکا را تکرار میکند که مردم افغانستان همواره «عادت و انتظار» داشته اند که «دیگران باید کارها را انجام دهند.» کاش چنین می بود و امریکا به کرزی و همه میهنفروشانی که خواستار هجومش به افغانستان بودند میگفت که «خودتان کار ها را انجام دهید» و مردم ما را به حال خود میگذاشت تا مسئله شان را با مزدوران طالبی و جهادی با تکیه بر نیروی خود حل میکردند.
آیا در کنفرانس بن به نفع جنایتکاران جهادی و اشغال افغانستان توسط امریکا و متحدان، اکثریت مردم افغانستان کوچکترین نقشی داشتند؟ آیا مردم افغانستان میخواستند امریکا آمده و مشتی سرجنایتکار «ائتلاف شمال» و جاسوس «سی آی ای» را به جای اهریمنان طالبی در کابل نصب کند؟ آیا معاش های کلان دالری وحید عمر، حامد علمی، سیامک هروی، زمری بشری، زلمی افضلی و دیگر جاسوس بچههای به اصطلاح سخنگو؛ فساد و پولگیری و جاسوسی و سایر بیشرافتیهای اسماعیل، انورالحق احدی، اعظم دادفر، فاروق وردک، ظاهراغبر، انور جگدلک، ابراهیم عادل، وحیداله شهرانی، عالمی بلخی، حسن بانو غضنفر، رحیم وردک، کریم خلیلی، علی جبرییلی، حنیف اتمر، مخدوم رهین و غیره حاکمان پلید ربطی به مردم ستمکش ما دارند؟ آیا مسئول تجاوز لطیف پدرام و دوستم بر خانه رقیب شان و دزدی و فرار جنایتکاری حرفوی مثل صدیق چکری و سفیر شدن تروریستی گلبدینی مثل امین فاطمی، مردم ما میباشند؟ آیا به خاطر پول گیری کرزی و عمر داودزی واواکی و گلبدینی، دستگیری مامورین پایین رتبه به جای سفیران و وزیران و والیان و وکیلان و شاروالی های ام الفساد و خاین، مردم سیاهروز ما باید «انتقاد ازخود» کنند؟
مردم افغانستان و بخصوص مردم کابل چطور ممکن بود آرزو کنند همان دژخیمانی قدرت را دوباره غصب کنند که زخمهای ناشی از چهار سال خون و خیانت هولناک آنان را بر تن داشتند؟ مردم ما چرا و از چه باید «انتقاد از خود» کنند؟ البته اگر شرایط لازم قیام سرتاسری برای از ریشه برکندن ستم و استثمار را در نظر نگیریم، میتوان بر تودههای ما خرده گرفت که چرا اول علیه ستمکاران جهادی و بعد طالبی به پا نخاسته و آن دژخیمان را نابود نکردند. ولی روشن است که «رادیو آزادی» به مثابه زبان منافع امریکا خواستار چنین اقدامی نبوده و نیست و برعکس، از «اصل عدم تشدد وخشونت»، «فراموش کردن گذشته»، «عرفان گرایی»، تبلیغ راه گاندی و مارتین لوتر کینگ و بزرگ ساختن شاعران و نویسندگان و سیاستمداران طرفدار وضع موجود و نوکر رژیم مافیایی با حرارت زاید الوصفی سخن می گوید؛ مبلغ فلمهای ماورای مبتذل نظیر «پابرهنه» است که «بزرگان» (آدمکشان جهادی) را متوجه مشکلات جامعه مسازد، به جوانان پیام میدهد مایوس نشوند و در تحت سلطه همین فاسدان خونخورجهادی میتوانند به هر آرزویی و منجمله قهرمانی در ورزش برسند!
«رادیو آزادی» میخواهد مردم افغانستان «حس مسوولیت پذیری و انتقاد از خود» را در خود افزایش دهند تا دست در دست امریکاییان و عمال وطنی آنان، علیه طالبان بجنگند تا موقعیت مافیای قدرت و ثروت سرجنایتسالاران جهادی و تکنوکرات تحکیم یافته و امریکا به مقاصد سیاسی و اقتصادیاش در کشور نایل آید.
اما این آرزوی مردم ما نیست. مردم ما نه امریکا را میخواهند و نه آدمکشان طالبی و جهادی را. مردم که هر روز باران بمب امریکا برسر شان را از آسمان و جنایتها و خیانتهای بی حساب جهادی و طالبی را در زمین تجربه میکنند، به خوبی میدانند که «از» امریکا و از خاینان طالبی و جهادی است که «بر» آنان است و نه از خود آنان بر خود آنان.
موعظه «رادیو آزادی» در ارتباط با زنان جالبتر است:
«اگر به دیده بصیرت به اطراف خود بنگریم، دیده خواهد شد که مشکلات زنان در شیوه زندگی، عادات، سنن، عنعنات و برخی دیگر در برداشتهای نادرست ما از عقاید خود ما ریشه دارد. ما بیشتر از هرکس دیگر خود با نیمه لازمی زندهگی و هستی خویش که زن است مادر و خواهر -جفا کردهایم.»
بلی، یعنی اینهمه بی ناموسی، محدودیتها و حقتلفیهای خاینانه به نام مذهب و رسوم برضد زنان و دخترکان ما، در حقیقت نه به دلیل حاکمیت جنایتسالاران تحت حمایت امریکا، بلکه از «برداشتهای نادرست ما از عقاید خود ما» میباشد! اگر دولتی اینچنین فاسد و جهادیزده و هرویین بوی، وجود نمیداشت، آیا هزاران زن بیچارهی نگونبخت از دست ستمهای گوناگون خودکشی میکردند؟ اگر پسر بیناموس حاجی پاینده وکیل ولسی جرگه حمایت پدر بیناموسترش را نمیداشت که از حمایت دوستم و یونس قانونی و داکتر عبداله و سایر اراذل جانی برخوردار است، به بشیره تجاوز میتوانست و اگر دستگیر میشد، بلافاصله رها شده میتوانست؟
همچنین «رادیو آزادی»، «فرهنگ همدیگر پذیری» را تبلیغ مینماید. برای ملتی که جنایتسالاران جهادی تنها در کابل حدود ٧٠ هزار نفر را با جنگهای نیابتی وحشیانهشان کشتار کردهاند، چگونه ممکن است «همدیگر پذیری» یعنی سیاف و ربانی و عبداله و خلیلی و محقق و محسنی و قانونی و گلبدین و ملا عمر پذیری، مطرح باشد؟
خیر آقایان و خانمهای «رادیو آزادی»، بنیادگرایان تروریست میتوانند بین خود «همدیگر پذیری» داشته باشند اما آشتی دادن ملت با آنان شوخی و نقشه کثیفی بیش نیست. هیچ مردمی در جهان آنقدر بدحافظه و بی پروا به آینده نمیشوند که خون دهها هزار دلبندشان را به جلادان آنهم از جنس جهادی و طالبی ببخشند.
از همین رادیو از زبان یک مامور ملل متحد به نام عبدالحق امیری میشنویم که بسیار دانشمندانه دشمنان عمده مردم ما را «فقر و بیچارگی، بیسوادی و جهل، فساد و مواد مخدر» میشمارد. درست منطبق با همان منطق استعماری «از ماست که برماست» رادیو آزادی. عبدالحق امیری از هر معلول نام میبرد به غیر از علت العلل: سیطرهی مافیای جنایتپیشگان جهادی برافغانستان. این فرد و چه بسا اکثر کارمندان «رادیو آزادی» زیر دل میدانند که اگر سنگینی نکبت اشغال و خاینان مختلف مافیایی برسر مردم ما نمی بود، آن چهار دشمن لااقل اینچنین ترسناک بیداد نمیداشتند. ولی تعهد خدمت به اداره ای امریکایی، زبان آنان را از گفتن حقیقت می بندد.
«رادیو آزادی» منحیث رادیویی به راه افتیده و تمویل شده از سوی «سی آی ای» حق دارد و باید سر مردم ما را با جار زدن «از ماست که برماست» گرم کند تا هیچگاه دشمنان خارجی و داخلی خود را نشناسند؛ تا بر جنایتهای امریکا و دولت پوشالی کرزی پرده کشیده شود. ولی چنانچه گفتیم واقعیت اینست که از سقوط اماناله خان به اینسو به علت وابسته و ارتجاعی و میهنفروش بودن تمامی دولتهای افغانستان، مردم ما در شرایط قرون وسطایی دست و پا زده و از پیشرفت بازمانده است. تمامی آن دولتهای ارتجاعی و وطنفروش عامل شرایط فاجعه بار و بیگانه نگهداشتن افغانستان از تمدن و فرهنگ به شمار می روند و نه مردم.
اما به هرحال روزی هم رسیدنیست که مردم ما علیه باندهای آدمکش بنیادگرا و همدستان آنها، بپابرخیزند و این دم و دستگاه پرخون و خیانت را برسرهمگی آنها خراب کنند. و شاید تنها آنوقت «رادیو آزادی» و عبدالحق امیری ها متوجه شوند که شعار «ازماست که برماست» دروغ بوده و تنها در شرایط استقرار دولتی دموکراتیک است که مسئولیت فردی و تعهد اجتماعی و مانند اینها اهمیت و معنا کسب خواهند کرد و تحت حاکمیت دولتی خاین و جنایتکار، بزرگترین ادای مسئوولیت فردی و تعهد اجتماعی عبارتست از مبارزه برای براندازی آن حاکمیت.