پستترین نوع تملق و كاسه لیسیها را شنیده و دیده بودیم اما سطح جبین سایی نشریهای بنام «افغانستان تایمز» (شماره ماه می۱۹۹۴) مقابل رژیم ایران توانست ما را شگفتزده سازد. تصور میكردیم یكچنین خفت و خواری فقط از كسانی چون آن نویسندهای بیسواد و هرزهی «افغان ملت» ساخته است كه در برابر مالش گلبدین میخواهد شرافت سیاسی سوسیال دموكراتها معروف به افغان ملتی را برباد دهد.

ولی گویا ما اشتباه میكردیم. هستند كسانی كه نه تنها دست آن نویسنده مفلوك و مزدور «افغان ملت» را از پشت بسته بلكه از سینه زنان رسمی و علنی رژیم ایران مثل حزب وحدت هم پیشی گرفته است.
چنانكه خوانندگان ما آگاهند، «پیام زن» غیر از انتشار ضمیمیهی شماره ۳۶-۳۵ بنام «خیرخواهی مردم افغانستان یا مشاطهگری رژیم ایران؟» مطلبی هم با عنوان «تل سیاه داغ سیاهی بر جبین رژیم ایران» در آن شماره آورده بود. و همین موجب شده كه ناشر «افغانستان تایمز» مطلب «تهمت است یا حقیقت؟ الله نخواهد كه حقیقت داشته باشد!» را به عنوان به اصطلاح مكتوب سرگشاده چاپ و آن را در مقام خاكسارترین و عزت باختهترین ثناگویان رژیم ایران به «جلالتمآب جناب رئیس جمهور دولت برادر و مسلمان ما» تقدیم داشته است تا «توجه حضور شان را جلب و چند ساعت از وقت گرانبهای شان را در زمینه احوال مهاجرین افغان وقف دارند»! میدانیم كه دیدن این كلمات و كل تملق نامهی كثیف «افغانستان تایمز» دل هر هموطن نجیب ما را بهم میزند ولی چارهای نبود جز اینكه آن را بطور كامل نقل كنیم تا خوانندگان دریابند چگونه افرادی بس حقیر میكوشند با دونصفتی و مجاملههای تهوعآور خود در برابر رژیم ایران اعتقاد، اعتبار و موضع اساسی دیگران را مخدوش سازند.
آقای ناشر امپراتوروار میفرماید كه «چرا یك مشت پناهگزین ما... آنقدر خوار و ذلیل گردند كه دل سنگ برایشان آب شود.»
حتی خیر محمد خیرخواه به اصطلاح سفیر افغانستان در تهران در مصاحبهای با بی بی سی (۲۲ اگست ۱۹۹۴) در مقابل ادعا های رژیم، همچون آقای ناشر "افغانستان تایمز" پوزه بر خاک نمالیده بلکه به زبان بی زبان به رد آنها پرداخته است:
"...
این گفته ها را اصلاً خلاف واقعیت میدانیم. در مورد افغانهای ما مسئله موجودیت اعتیاد به هیرویین اصلاً وجود ندارد. افغانها اصلاً معتادبه هیرویین نیستند. این یک اتهام است که به مهاجرین ما نسبت داده میشود.
در جواب سوال دیگری:
فکر نمیکنم آقای استاندار این حرفها را زده باشد. زیرا این یک دشنام است. این ازدواج ها همهاش شرعی است... جناب استاندار این حرف ها را نباید به مهاجرین ما نسبت دهند.
س: استاندار خراسان میگوید که جنایت و دزدی در بین افغانهای مهاجر این استان آنقدر زیاد شده که باعث نگرانی مردم استان خراسان شده. شما عکس العمل تان به این گفته چیست؟
ج: من این را مبالغه میدانم زیرا در هر اجتماع مشکلی وجود دارد اما تا جایی که ما معلومات داریم مهاجرین افغانستان چند امتیاز دارند. یکی اینکه، زحمت میکشند و کار میکنند،نان بدست میاورند."
معلوم نیست وی به معنی «خوار و ذلیل» آگاه است یا نه. پناهگزینان ما در ایران مردمی «خوار و ذلیل» نیستند بلكه صرفاً به عنوان مهاجر اسیر رژیمی شونیست و ستمگر میباشند. آنان گاهگاهی و در حدی كه آگاهی كنونی و موقعیت شان اجازه میداده با این «دولت برادر و مسلمان» به مبارزهای سخت برخاسته و فراوان كشته هم دادهاند. صفت «خوار و ذلیل» فقط به مشتی مزدوران ایران در «حزب وحدت» و طرفداران غیرشیعهی این رژیم میچسپد و نه هرگز به اكثریت مهاجران ما. آقای ناشر، مهاجران ما در ایران، بخاطر دفاع از غرور و حیثیت شان و اعتراض علیه ستمكاریها و فشارهای «دولت مسلمان و برادر» حتی گلوله را در سینههای شان پذیرا شدهاند. باید شما از خون صدها مهاجری بشرمید كه اخیراً توسط پاسداران «برادر و مسلمان» در خراسان ایران ریخته شد. «خوار و ذلیل» به معنای دقیق كلمه شما هستید آقای ناشر كه بجای اعتراض به رژیمی كه خون هموطنان بیپناه تان را میریزد، آنچنان خاك بر سر كنان از «جلالتمآب» میخواهید تا «چند ساعت از وقت گرانبهای شان» را وقف احوال مهاجران ما دارند!
میزان «ایمان» و «بیجهتی» شما در «بیرون كشیدن حقیقت مطلب» در لابلای همین چند سطر چاپلوسی نفرتانگیز مقابل «جلالتمآب جناب رئیس جمهور دولت برادر و مسلمان ما» به حد كافی هویداست.
بوی برخوردهای فاشیستی دولت ایران با مهاجران ما عالم را فرا گرفته و حتی اسماعیلخان حاكم هرات هم زبان به شكایت میگشاید اما آقای ناشر تازه میخواهد با سفر به ایران «حقیقت مطلب» را قهرمانانه به «زبانهای فارسی و انگلیسی» به «خدمت مردم خود و دیگران» بازگو كند!
آیا همه دروغ گفته و دروغ شنیده و به باوری غلط در مورد ستم دولت ایران بر مهاجران ما رسیدهاند؟ راستی با كسی كه از خون و اشك تودههای مهاجر ما در ایران تكان نخورده و شرم نكند چه میتوان گفت؟
ولی این آقای ناشر چندان هم ناشر سادهای نیست. او باید به نیروی قهریهای هم تكیه داشته باشد كه این طور چنگ و دندان نشان میدهد: «اگر (ستم بر مهاجران افغان) حقیقت ندارد و به ناحق به دولت ایران تهمت بسته میشود باید جلو نشرات شان گرفته شود»!
اینست نمكحلالی و كاسهلیسی به طاقت دو! ناشر «افغانستان تایمز» كه گویی قصد دارد در موهنترین مسابقه اظهار عبودیت در برابر رژیم ایران از «برادران» حزب وحدت هم پیشی بگیرد، در هیئت كاریكاتوری از «گوبلز» به آن «دولت برادر و مسلمان» اشاره و اطمینان میدهد كه اگر «به ناحق» به دولت مذكور تهمت بسته باشیم، جلو نشرات ما گرفته خواهد شد. (۱) اما وی سر چگونگی اینكار را فاش نكرده است. چون خاموش كردن «پیام زن» چندان عملی بنظر نمیخورد پس لابد وی باید به پاكستان نقل مكان كرده و برای تیمی از تروریستهای جمهوری اسلامی راجع به كار و بار ما خبرچینی و جاسوسی كند تا رد پای عضوی از جمعیت ما را به دست آن دهد؟
كاش در كشور و در شرایطی میبودیم كه ممكن و فرصتش میبود و نیز میارزید كه علیه این ناشر اعلام جرم كرده، او را به محاكمه میكشیدیم و طوری تحت تعقیب قانونی قرار میدادیم كه دیگر در عمرش جرئت نكند سندی ضد فاشیستی، محكومكننده و افشاگر نشریهای انقلابی را با رنگ و لعاب تملق زشت و تهوعآور خود آلوده و آن را «به حضور جلالتمآب رییس جمهور دولت برادر و مسلمان» تقدیم و «توجه خاص حضرتعالی» را التماس كند.
ما ضمن ابراز عمیقترین نفرت نسبت به كرنش نامهی ناشر «افغانستان تایمز» موكدا تصریح میداریم كه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» از آن جنبش و خلق انقلابی برش یافته و غرور برگرفته كه به هیچ قیمتی، در هیچ معاملهی كثیف سیاسی و «دپلماتیك» و در برابر هیچ دولت، حزب و یا فردی ارتجاعی ضد دموكراسی، اجازه نخواهد داد پاكیزگی و صلابتش لكهدار گردد.
نامهی رضا بصیری و ناشر "افغانستان تایمز"

ناشر "افغانستان تایمز" علاوه بر آن لجن پاشی بر مطلب "پیام زن"،نامهای از یک هوادار ایرانی رژیم ایران را نیز برای چاپ به ما فرستاده است همراه با توضیح زیر در مورد نویسنده نامه مذکور:

و در پاسخ این عشق جوشان ناشر "افغانستان تایمز"به رژیم جمهوری اسلامی و طرفدارانش باید بگوییم که:

"پیام زن" هرگز به خود اجازه نمیدهد با عناصر وابسته به احزاب و رژیم های جنایتکار بنیادگرا در "بحث" قرار گیرد. بین آنها و "جمعیت انقلابی زنان افغانستان" چنان فاصلهی عمیقی وجود دارد که با "بحث" و "مشاجره" پر نمیشود. بین آنها و ما را دریایی از خون شهیدان آزادیخواه جدا میسازد.
ما آن نامهای را که به قصد سفیده مالی بر روی هیستری رژیم ایران بر ضد مهاجران افغانی نوشته شده باشد، چاپ نمیکنیم. مگر مطبوعات جمهوری اسلامی بخاطر توجیه و تکذیب اقدامات ضد افغانی خود کم تبلیغات میکنند؟ آیا آنها بهایی دارند و میتوان آنها را جدی گرفته، نقل کرد و به جر و بحث روی آنها پرداخت؟ آن تبلیغات رژیم ایران گویای واقعیت است یا ریختن خون هموطنان ستمدیدهی تیره بخت ما توسط اوباش پاسدار؟
آقای ناشر "افغانستان تایمز"، ما خون و اشک و رنج مهاجران ما در ایران را دیده و درک میکنیم
سیلی هایی از آزادیخواهان ایرانی به روی ناشر «افغانستان تایمز»
در برابر برخورد غیر انسانی، شونیستی و ستمکارانهی جمهوری اسلامی نسبت به هموطنان مهاجر ما در ایران، نیرو های سیاسی دموکراسی خواه این کشور در موضع دفاع از مهاجران و افشا و محکوم ساختن رژیم قرار دارند. در جزوه "خیر خواهی مردم افغانستان یا مشاطه گری رژیم ایران؟" نمونه هایی را درینمورد آورده ایم. در اینجا باز هم مثالهایی دیگری را نقل میکنیم که در واقع سیلی هایی بروی ناشر «افغانستان تایمز» بشمار میروند:

یادداشت ها:
(۱) بفرض جلو نشرات ما گرفته شد، با صد ها نشریه انقلابی ضد جمهوری اسلامی چه میکنید؟ با جنبش گستردهی سیاسی و مسلحانهی ضد بنیادگرایی در ایران چه میکنید که دیر یا زود رژیم "جلالتمآب" شما را به زباله دان تاریخ خواهد فرستاد؟ صد ها هزار هموطن مهاجر ما که زخم تحقیر شونیستی "دولت برادر و مسلمان" را در قلب دارند، در واقع صد ها هزار "پیام زن" زنده و ضد رژیم "حضرتعالی" به حساب میروند.