دولتهایی چون مصر و الجزایر بخاطر استرداد مزدورانی از اتباع شان كه برای حزب گلبدین و سیاف وغیره میجنگیدند، با دولت پاكستان در جدال افتاده بودند. بسیاری مطبوعات و شخصیتهای سیاسی این كشور هم مسئله موجودیت مزدوران مذكور را در مركز توجه خود قرار دادند. احزاب و عناصر غیربنیادگرا آنان را جراثیمی در جامعه پاكستان نامیدند و احزاب بنیادگرا آنان را «مهمانان» و «مجاهدان عربی» خوانده و از دولت خواستار پناه دادن و حمایت از آنان شدند.
در همین رابطه از جنرال مرزا اسلمبیگ بشنویم كه نالهكنان افشا هم میكند: «بر همگان معلوم است كه هزاران نفر از كشورهای متعدد عربی، افریقایی، كشمیر و پاكستان در جهاد افغانستان شركت جستند. افراد مذكور آموزش اسلحه، مهمات و عملیات جنگی را دیده و تحت پروگرامهای امریكا به افغانستان فرستاده میشدند. با این كمك نظامی و سایر كمكهای خارجی به مجاهدین افغانستان، تعدادی سازمانهای خیریه غیردولتی جهت كمك به جنبش در افغانستان، تحت نظارت مستقیم امریكا در پاكستان ایجاد شد.... .. »..
«امریكا مسئول اشاعه فرهنگ خشونت، تروریزم، مواد مخدر و بنیادگرایی در دهسال گذشته است زیرا طی آن از جنگ افغانستان حمایت میكرد.... عجیب نیست كه تروریستهای فعال در افغانستان و پاكستان با استفاده از همان اسلحه و پول مواد مخدر، در كشمیر هم آزادانه عمل كنند.... ما برای متحدین امریكا تسهیلات فراهم ساختیم كه از خاك ما در افغانستان به عملیات بپردازند و بدینترتیب در ازای آن عنوان كشور تروریستی را به ما ارزانی داشتند.»
و روزنامه مسلم در سرمقالهاش نوشت: «امریكا چهارده سال جنگ را علیه اتحاد شوروی پیش برد. میدان جنگ افغانستان و پایگاه آن خاك پاكستان بود. دولت یك دیكتاتور مزدور (ضیاالحق) كه اساساً توسط خود امریكا رویكار آورده شده بود، مورد استفاده قرار گرفت تا واشنگتن بتواند جنگ مذكور را ادامه دهد. طی جنگ عناصر مشكوكی از سراسر كشورهای مسلمان بوسیله سازمانهای اطلاعاتی سری امریكا دعوت شدند تا به جهادی دروغین بپیوندند كه فقط عبارت بود از جنگ امریكا به منظور به زانو درآوردن دشمن اصلیش اتحاد شوروی در افغانستان. جنگ برای آن نبود تا مردم افغانستان مد شوند كه به آزادی و صلح و آرامش بین خود برسند. اگر چنان میبود، امریكا باید مردم افغانستان را رها نمیكرد تا در آتش كباب شوند.» (۲۸ اپریل ۱۹۹۳)