روزنامه «فرنتیرپست» (۱ می ۱۹۹۷) از زبان شیرمحمد عباس استانكزی (۱) كه خود را معاون وزیر خارجه افغانستان مینامد، نوشت:
«شیرمحمد ضمن محكوم ساختن ایران، با اشاره به تروریزم، طیاره ربایی و خرابكاری به عنوان مثالهای فعالیتهای غیر اسلامی ایران در كشورهای دیگر مدعی شد كه تمام دنیا میداند كه ایران چیست، دولت آن چیست و سیاست آنان چیست.»
شیرخان یقیناً میداند كه رژیم ایران ید طولایی در كشتار و اعمال فاشیزم دارد منتها دلش میخواهد به برادران ایرانیش توصیه كند كه قاچاق چرس، هیروئین و معاینه روزمره سنتهای مردان را در پیش گیرند تا فعالیتهای شان اسلامی ناب شود.
او علاوه میكند:
«قوانین در مورد ریش و زنان بخشی از "تصامیم عاجل" است به خاطر تأمین هویتی مشترك در كشوری كه بیش از ۱۷ سال درگیر جنگ خونین داخلی بوده است.»
باز هم طالب بچهای كه پایش در وزارت خارجه باز شده میتواند بفهمد كه ستمكاریای جانورمنشانه نسبت به زنان و انبوه شدن ریش و پشم مردان، هیچ چیزی به كشوری محتضر و مورد تجاوز فاشیستهای جهادی و طالبی قرار گرفته، به ارمغان نمیآرد؟ ولی اربابان استانكزیها دستور داده اند كه ازین «هویت مشترك»ها توفان برپا كنید تا چهره مزدور تان از چشم مردم پنهان بماند؛ تا همیشه رعب و وحشت را در دلهای مردم زنده نگهدارید؛ تا مردم نگویند كه شما تا دیروز نواله خواران پشت دروازهها، هیچ «حرف و طرحی» از خود ندارید!
یادداشت ها:
۱) معلوم نیست چرا این آقا طالب، صفاتی مانند متقی، خاكسار، آخند، آخندزاده، مجاهد، حقانی، حقجو، حقیار، شریعتیار و... را در نامش اضافه نمیكند كه گویا شرط لیدر بودن و «طلبه كرام» بودن است!