

طالب بچه و متکایش جهادی بچه و متکایش
ما همیشه یادآور شدهایم كه هر فرد یا گروهی كه دین و مذهب را وارد كار سیاسی كند، این امر دیر یا زود خود آن فرد یا گروه را بعنوان سوءاستفادهچی از دین رسوا خواهد ساخت.
وضع هشت حزب اسلامی سنی و شیعهی «جهادی» و گروه طالبان، در حال حاضر گویاترین مثال بیآبرویی آن نیروهای خاینی است كه بخاطر غصب قدرت سیاسی دین و مذهب را مورد سوءاستفاده قرار داده و میدهند و در نتیجه همانقدر كه خود را از هرگونه حیثیت و آبرو تهی كردهاند به اسلام و مذهب سنی و شیعه هم جبران ناپذیرترین لطمات را به ارمغان آوردهاند. بهمین سبب ما بازهم درست گفتهایم كه احزاب پشاوری و طالبی به همان اندازهای كه خاین به حیات اقتصادی و فرهنگی مردم ما اند، خاین به دین و مذهب آنان نیز بشمار میروند.
اینها هر كدام ساز اسلام خود را زده و برآن اساس اعمال هر تجاوزكاری و كشتار و بیشرافتی را نسبت به مردم روا داشتهاند. سگجنگی بین اینان گاهی آنقدر حدت كسب میكند كه یكدیگر را «نامسلمان» خوانده و علیه هم اعلان «جهاد» میدهند. اگر اسلام سابقه چند قرن در افغانستان نمیداشت و فرضاً عنان گرایش دینی مردم ما در دست احزاب خاین میبود، آنان یقیناً به هر دین دیگر رو میآورند جز دین و مذهبی كه این احزاب مختلف خاین و مزدور خود را نماینده آن جار میزنند.
خوانندگان ما از جنگهای نفرتانگیز زرگری و فصلی خاینان جهادی تا حدود زیادی آگاهند كه چگونه یكی از سرخاینان جهادی، رشید دوستم را «كمونیست» و واجبالقتل میگوید ولی صبغتاله مجددی او را ستر جنرال لقب داده و ربانی او را فرزند میخواند و روز بعد كه حساب سخت میآورد و طالبان اركان «حكومت اسلامی» برادر ربانی و برادر مسعود را درهم میریزند هر دو با بیشرمیای جهادی به پابوسی دوستم میشتابند و به اصطلاح سفیر شان در فرانسه هم با «دموكرات» نامیدن وی از آن دور به اظهار دورویی و تملقی ننگین میپردازد.