بروز يكشنبه حدود ۳۰۰ زن كارمند راديوـ تلويزيون دولتی و شركتهای فلم به سخنگويی خانم شفيقه حبيبی، از «حكومت حكمتيار» تقاضا نمودند تا اجرای تمامی برنامههايی كه زنان كشور را از كار و فعاليت باز میدارد متوقف ساخته شوند.
اما مسئله اساسی اين است كه زنان ما بايد حقوق شان را بگيرند نه اينكه آن را از «مقامات» تقاضا نمايند و بايد مبارزه بر حق شان با رنگ تگدی و زشتتر از آن، سازش بااين يا آن جناح حاكميت اخوانی آلوده نگردد. ولی در حرفهای شفيقهحبيبی، بوی اين آلودگی بخوبی بالاست:
«ما اين گردهمايی را براه انداختهايم زيرا شايعاتی موجود اند مبنی بر اينكه حكومت حكمتيار میخواهد زنان را از كار و شركت در فعاليتهای اجتماعی باز دارد. ما زنان میخواهيم در مورد خواستهايمان بخاطر حقوق خويش سخن گوييم و اينكه مقامات به اين خواستها گوش فرا دهند و عكسالعمل نشان دهند. هدف ما اين بود كه شركت زنان در همه زمينههای زندگی بخاطر ادامه حيات جامعه ضروری است و اينكه دولت را هشدار دهيم تا در مورد زنان سياستهای سختگيرانه اتخاذ ننمايد.
من فكر نمیكنم كه برادر حكمتيار در سياستهايش در مورد اينكه زنان حق تحصيل و كار ندارند چيزی گفته باشد. اما شايعاتی موجود اند كه خلاف آنرا در بر دارند. حالا من از اينكه مسئلهی مذكور به شايعات در مورد سركوب خاتمه میبخشد راضیام. اما اگر كدام سياست جديد و يا شايعات تازه پخش گرديد ما دوباره سخن خواهيم گفت.» («نيوز»، ۲۳ جولای ۱۹۹۶)
جناحهای مختلف بنيادگرا بنا به اقتضای شرايط و منافع، در جنگ قدرت با همديگر، از تمامی مجاری و امكانات استفاده میبرند تا خود را بر ديگری «انسانی»تر و «مشروع»تر جلوه دهند. درست بعد از اشغال سمت «نخست وزيری» توسط گلبدين و اعلان گوشهای از سياستهای ماورای ارتجاعی، زنستيز و قرون وسطايی وی، كشمكش و جدال ميان جناحهای درون «دولت» بالا گرفت. اما اين بار، جناح مخالف علاوه بر ايراد بيانات مستقيم در رد طرحهای جديد گلبدين، عناصر خودفروخته و خاصه «خواهران جهادی» و سازشكار را به كار گرفت تا به نحوی از انحا مشروعيت و صحت طرحهای «نخست وزير» موش شده را زير سوال برد.
و میبينيم كه حالا خانم شفيقه حبيبی است كه بر جای پای آمنه افضلیها و قدريه يزدانپرستها و صديقه بلخیها گام مینهد. او طوری حرف میزند كه فقط اگر «حكمتيار صاحب» رحم نموده و زنان را از كار منع نكند، ديگر اين خاين جلاد حق دارد و زيبندهاش است كه حكومت كند و در كنار ساير خاينان جهادی، هر قدر ميل دارد از دم تيغ كشد، بدزدد و خيانت ورزد. هياهوی بسيار برای «امكان فعاليت اجتماعی زنان» بدون اشاره به شمشير خونچكان بنيادگرايان، جز خاك پاشيدن به چشم مردم نيست.
اما شايد خانم حبيبی با تجاهل در رابطه با بنيادگرايان میخواهد بگويد كه آنان ماهيتی يكسان ندارند؛ میخواهد بگويد كه ببينيد جناح احمدشاهمسعود چگونه برای ما كف زده و از پيشانی ترشیها و اخم كردنهای ما مقابل گلبدين طرفداری میكند؟!
در جنگ جناحها بعيد نيست كه «برادر» گلبدين به تغيير برنامههايی دست زند و «سياستهای سختگيرانه» در برابر زنان شاغل در دفاتر دولتی را تعديل نمايد. اما آيا خانم حبيبی با برآورده شدن آن مطالبههايش میتواند از تجاوز دستجمعی جهادیها بالای مادران هفتاد سالهی ما جلوگيری نمايد؟ آيا درد هزاران زن و دختر افغان را كه در معرض بیعفتی جانوران تفنگدار قرار گرفته و با زخمی سوزان در روان شان به آرزوی محو تخم بنيادگرايان زندهاند، كار در راديو، تلويزيون و... دوا خواهد بود؟ اگر زنان صرفاً به كار در دفتر دل خوش كنند آيا اين جز عرضه داشتن سيمايی اندكی «متمدن» به جامعهی تحت سلطه رهزنان، ارزش ديگری خواهد داشت؟
تا وقتی كه حكومت بنيادگرايی نابوده نشده، «ادامه حيات جامعه» صرفاً با «شركت زنان در همه زمينههای زندگی» ممكن نيست. آيا هيچ زن شرافتمندی میتواند بپذيرد كه از يكسو مجاز باشد در خارج خانه كار كند اما از سوی ديگر جنايتكاران جهادی هم مجاز باشند به خواهر و مادر و برادرش دست برند؟
زمانيكه خانم حبيبی از «شايعات» حرف میزند تنها خودش را میفريبد. او از ياد میبرد كه در جامعهی وحشتناكی زندگی میكند كه از سر و پای آن خيانت، كثافت، جنايت، جباريت و رذالت اخوانی میبارد. و هيچ شنيدگیای نه تنها «شايعه» نيست بلكه واقعيت خيلی فاجعهآميزتر از «شايعه» میباشد. كدام احمق میتواند كوچكترين ترديدی بخود راه دهد كه گلبدين و تمامی برادران جنايتكارش در اولين روز قدرتگيری، نمايش «غيرت» و «شرف» شان را با ايجاد محدوديتها و اعمال ستمهای تازه به تازه نسبت به زنان تيرهبخت ما ديدند و میبينند؟
شفيقه خانم اظهار میدارد كه «اگر كدام سياست جديد و يا شايعات تازه پخش گرديد ما دوباره سخن خواهيم گفت».
از محترمه بايد پرسيد: آيا آنهمه رذالت و بیناموسی جهاديان در حق زنان را اينطور ساده و آسان به روی «انجنير گلبدين حكمتيار صاحب» میبخشی و تنها منتظر «كدام سياست» يا «شايعات جديد» هستی كه آن وقت خودت هم با داير كردن كنفرانس مطبوعاتی جديد به «انتقاد» و گله و گذاری خواهرانه از برداران بپردازی و دنيا هم تصور كند كه در افغانستان آزادی انتقاد از «مقامات» وجود دارد حتی اگر از سوی زنان باشد؟؟
آيا كشتار ۴۵هزار كابلی «شايعات» است؟ آيا «برادران جهادی» هيچگاهی در كمين هزاران دختر بیپناه ما نهنشستهاند و آيا از تجاوز بر مادران و حتی پدران هفتاد ساله از سوی اين شرفباختگان خبر نداری؟ مگر خودكشی صدها دختر ناكام ما بخاطر حفظ آبرو و ناموس شان از شر تجاوز جهادیها «شايعه» بود؟ نكند شما هم مثل آمنه افضلی تجاوز دستجمعی خوكان بنيادگرا بر زنان ما را «غيراسلامی» دانسته و نتيجتاً به نوعی «تجاوز اسلامی» معتقد باشيد كه انجام آن بر هر «جهادی محترم» فرض است؟
باری خانم شفيقه حبيبی، از ياد نبريد كه سگ زرد برادر شغال است. بنيادگرايان از هر رنگ همه با هم برادر اند. يكی شدن گلبدين با «استاد» اين نكته را برای هزارمين بار ثابت ساخت. از اين رو آلت دست شدن شما در سگجنگی بين جناحهای مختلف غير از رد يك جنايتکار و قبول جنايتكار ديگر مفهومی ندارد.