داكتر رمضانبشردوست در تاریخ معاصر افغانستان اولین كسی است كه شخصیت و كرامت و اصولش را بیشتر از مقام و چوكی دوست داشت. وقتی دید از طریق وزارت پلان در چهارچوب نظام مافیایی نمیتواند به اهدافش نزدیك شود، بیدرنگ به چوكی وزارت تف كرد. او هزاره تبار است اما از هزارهبازی و مخصوصاً سر جنباندن با جنایتكارانی چون خلیلی، محقق و حزب وحدت عار دارد. بیجهت نبود كه اكثریت مردم شریف و آگاه كابل در عالم یاس، به وجود او در پارلمان پر از خاینان و تبهكاران و هروئینسالاران، دل بسته به نفع او رای دادند. بشردوست آنقدر فراوان رای آورد كه دیگر برای تقلبكاران ممكن نبود او را بازنده اعلام دارند.
ادامهی: بشردوست، مزدوران بیگانه را افشا می كند
بقیه از شماره قبل
از سده ها بدینسو، جهانیان تمامی باشندگان این سر زمین آزاده را به حیث افغان شناخته به هویت شان ارج گذاشته اند، به ویژه بعد از بیرون ریختن قدرت های استعماری از کشور. گام گذاردن به قهقرا غرض جستجوی هویت نژادی، کار نژادپرستان و راسیست ها است. و آقای «کهگدای» که خوش دارد هویت اش رادر چند مقوله اتنیکی بیان نماید (که بعداً به آن خواهیم پرداخت)، نباید به اشاعه شوینیسم آریایی،آنهم در امریکا، بپردازد؛ مگر بی خبر است که:
«آریایی در فرهنگ سیاسی امریکا و کانادا فحش و توهین است.کلمه «آریایی» در فرهنگ سیاسی امریکا و کانادا و بسیاری از کشورهای غربی مرادف «فاشیست» و «نازی» است. آریایی گری مرام گروه های نازی و فاشسیت نظیر «کوکلوکس کلان» و «حزب گارد غربی» و «ملت های آریایی» و «حزب ناسیونالیست کانادا» است. افکار عمومی کانادا و امریکا، بعد از جنگ جهانی دوم، این گروه ها و سیاست و ایدیولوژی نژادپرستانه ی آنها را تهدید جدی برای امنیت جامعه به حساب می آورد».
(«شهروند»، شماره ٨٨٦ صفحه ٣)
ادامهی: درنگی بر ژورنالیزم زردِ جنایت سالار پسند شكراله كهگدای
با تعیین یونس قانونی در راس ولسی جرگه، هر سه قوه اجرائیه، مقننه و قضائیه با هم وصلت استعماری یافتند. هیچ یك از رهبران تعیین شده ی این سه قوه نمیتواند جانب دیگر را متهم به رابطه مخفی و یا علنی با قدرت های بیگانه نموده و خود را فرد نجیب، باوجدان و وطنخواه جلوه دهد. درین مضمون نحوه نصب قانونی را در راس ولسی جرگه افغانستان مورد ارزیابی قرار داده و چگونگی خلق كشمكش های تصنعی بین كرزی و قانونی و بازی های استعماری را در اغفال مردم افغان تحلیل خواهیم كرد.
ادامهی: نصب یك جنایتكار حرفوی (یونس قانونی) در رأس ولسی جرگه
آقای حامدکرزی، مسخره ترین اشتباه اینست که کسی شما را به عنوان جاسوس بگیر و ضد جنایتکاران بنیادگرا قبول کند. در غیر آن چگونه ممکن بود این همه جاسوس و جنایت پیشه و فاسد مثل سیاف، قانونی، ربانی، صدیقه بلخی، سرور دانش، دوستم، آمنه افضلی، خلیلی، مسعوده جلال، محقق، داود پنجشیری، عطا محمد، عمر صمد، حسین انوری، ولی مسعود، تورن اسماعیل، ضیا مسعود و دهها خاین دیگر را به مقام های وزارت، سفارت و ولایت گمارده و از آنان دفاع کنید؟
و از جانب دیگر این حرف تان هم مطلقا عوامفریبی است که به گاردین (۱۳ جولای ۲۰۰۴) فرموده بودید: «جنگ سالاران و ملیشاهای شخصی که زمانی منحیث متحدان سرسخت غرب در افغانستان به شمار می رفتند، اکنون بزرگترین تهدید نسبت به طالبان برای کشور محسوب می شوند.»
ادامهی: حامد كرزی، ضد بنیادگرا؟
زمانیکه عبدالرحمان، یک افغان عیسوی شده در کابل دستگیر شد، قسمی بنظر می رسید که ایالات متحده امریکا و اکثر دولت های غرب از خواب بیدار شدند! ناگهان بخاطر یک فرد، واکنش وسیعی - حتی جهانی- علیه بنیادگرایانی مانند ملافضل هادی شینواری و اطرافیان ملایش به عمل آمد. در حالیکه ما بخاطر آزادی های بیشتری مبارزه می کنیم، تمام چشم ها در غرب بسوی آزادی یک فرد متمركز شد. در کشور ما انسان های زیادی وجود دارند که به اندازه ی رحمان «خوشبخت» نبوده اند تا یكچنان علاقمندی جامعه جهانی را بخود جلب کنند.
همانند اکثر رسانه ها، نشریه ی "کریسشین ساینس مانیتور» مقاله ای را در باره عبدالرحمان به قلم «تونی پرکنز» بتاریخ ۲۴ مارچ ۲۰۰۶ بچاپ رسانیده است. از آنجاییکه به نظر ما مقاله مذکور نمایانگر ذهنیت اکثر اشخاص در غرب می باشد، می خواهم با استفاده از موقع در زمینه تبصره ای كنم.
ادامهی: ریاكاری در دفاع از عبدالرحمان
آقای كرزی «تفاهمنامه همكاری استراتژیك میان امریكا و افغانستان» را به امضا رسانید كه به موجب آن نیروهای نظامی امریكا اجازه خواهند یافت تا مدتی نامحدود و با آزادی عمل در افغانستان باقیمانده و پایگاههای نظامی داشته باشند. این مهمترین نكتهی تفاهمنامه است و چون حساسیتبرانگیز است و مردم ما هرگز آن را نخواهند پذیرفت از اینجاست كه باید تمهیداتی عوامفریبانه قبل از امضای آن صورت میگرفت كه گرفت:
۱) جلسهای یكروزه از اعضای لویه جرگه تصویب قانون اساسی دعوت شد كه چون اكثر اعضایش بنیادگرا و غیر بنیادگرا و عناصر ضد ملی بودند، طبعاً شتابان و خندان و اللهاكبر گویان به خواست كرزی به نیابت از امریكا رأی مثبت دادند. و به ملالیجویا كه ممكن بود بار دیگر با الهام از روحیه و حرف دل مردم، افشاگر معامله باشد، هیچگاه فرصت صحبت داده نشد. از آن جدیتر این كه، كار لویه جرگه با تصویب قانون اساسی پایان یافته بود و بنابرین دارای مشروعیت و صلاحیت تصمیمگیری روی مسئلهای ملی نبود. ولی چون امریكا عجله داشت و تا شروع كار پارلمان آینده ماهها مانده بود، ازینرو تایید لویه جرگهی سر تروریستها و نوكران شان آسانترین و كوتاهترین راه كسب «تایید ملت» بود. ولی آقای كرزی نمیداند كه این خود اولین سوراخ را در تفاهمنامه تشكیل میدهد.
ادامهی: امضای «تفاهمنامه» خیانت به استقلال افغانستان
به انتخابات پارلمانی اگر باز هم به تعویق نیفتد، حدود سه ماه مانده است، فرصتی ناچیز و هیچ برای به اصطلاح «شفاف» و آزاد و بیتقلب برگزار كردن آن.
در شرایطی كه جنایتسالاران در كلیه مقامات عالی در پایتخت و ولایات و سفارتهای خارجی، حاكمان اصلی اند و بسیاری از ولایات و ولسوالی را تیول پدری خود میانگارند؛ در شرایطی كه بوی وزیران و والیان و معینان و رئیسان قاچاقبر آنقدر بالا گرفته كه رسانههای خارجی ناگزیر از اشاره به آنان شده اند؛ در شرایطی كه دیدیآر حاصل قابل اعتنایی نداشته و انفجار هولناك دیپوی اسلحه یكی از خاینان جنایتسالار در بغلان نمونه كوچكی از وجود صدها دیپو از این قبیل در سراسر كشور است كه چگونه جنایتسالاران ذخایر اسلحه خود را دست نخورده نگهداشته اند زیرا میدانند كه با ضبط اسلحه و پول به هیچ بدل میشوند؛ در شرایطی كه تجاوز به زنان و خودسوزی و ستمهای بینظیر نسبت به آنان بدتر از هر زمان دیگر ادامه دارد، در شرایطی كه بلیونها دالر كمكهای خارجی از سوی «مقامات مسئول» چاپیده میشود و افغانستان فقیرترین، بیسوادترین و در عین حال بزرگترین مولد مواد مخدر به شمار میرود؛
ادامهی: انتخابات پارلمانی زیر سایهی اسماعیل، قانونی، خلیلی و سایر جنایتسالاران!
تظاهراتهای اخیر در چند شهر كه به قول غیر قابل اعتماد منابع سركاری دست كم ۱۷ كشته در برداشتند، از سوی دولت و تقریباً تمامی رسانهها به سادگی كار «عدهای آشوبطلب» و «دست بیگانه» خوانده شدند.
ولی دم خروس از لابلای این تبصرههای آشنای انگلیسوار، ساواكی و خادی بوی، زمانی عیان شد كه خود آقای كرزی گفت:
«اشتباهات عملیات نظامی نیروهای امریكا، باعث ایجاد جوی از عصبانیت و بیزاری در افغانستان شده و در خشونتهایی كه در جریان تظاهرات اخیر در جلالآباد و دیگر شهرهای افغانستان بروز كرد، نقش داشت.»
(بیبیسی فارسی، ۱۵ می ۲۰۰۵)
ادامهی: تظاهرات، فریاد فروخوردهی عوام یا «تحریكات و سؤاستفاده القاعده»؟
باید راه محمودگودرزی ر ا ادامه داد
داكتر محمودگودرزی نویسنده بزرگ و مبارز ایران و دوست شفیق و راستین مردم افغانستان پس از جدالی طولانی با سرطان (كه به خودی خود آموزنده است) چشم از جهان بست و بدین ترتیب همهی دوستدارانش را به غم نشاند، «راوا» را مخصوصاً زیرا یگانه نویسنده نامدار آزادیخواه ایرانی بود كه درد و مسئله اساسی مردم ما را میشناخت و مطالب فراوانی درباره افغانستان مبتلا به طاعون بنیادگرایی به رشته تحریر درآورد. نوشتههای او به ویژه راجع به «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» یا «پیام زن» همچون تیری در چشم آن شاعران و نویسندگان و روزنامهنگاران تر دامن وطنی فرو میرود كه اگر از یكسو مقابل جنایتسالاران بنیادگرا و معاملهگریهای ضد مردمی كرزی سكوتی مرگبار اختیار میكنند، از سوی دیگر حمله به «راوا» را بهترین راه اظهار بندگی و وفاداری در برابر غرب و ایران، و برداشتن كلاهی از نمد سخیف و ننگین دولت میدانند.
ادامهی: گودرزی زنده خواهد ماند
مردم اتحاد شوروی سابق یا روسیه امروزی در مبارزه شان علیه استبداد و به خاطر آزادی و عدالت اجتماعی سهم عظیمی در تاریخ بشر ایفا كرده اند. اگر چه از چند دهه اخیر به اینسو دولتهای این كشور دچار آنچنان فساد، خیانت و توسعهطلبی شدند كه سرانجام به فروپاشی كاملش انجامید؛ اگر چه افغانستان خود مورد اشغال بیرحمانه اتحاد شوروی قرار گرفت و این دولت دهسال تمام كوشید سگان پست پرچمی و خلقیاش را بر گرده ملت ما سوار كند؛ اگر چه كشورهای متعدد دیگر نیز از اتحاد شوروی به مثابه دومین ابرقدرت متجاوز و زورگو فراوان آسیب دیدند، ولی این همه نمیتواند بر سراسر تاریخ پر افتخار مردم روسیه سایه افكند چنانچه با چند سال حاكمیت جنایتكاران طالبی و «ائتلاف شمال» مسخره است اگر كسانی همهی مردم افغانستان را همانند این مافیای خونآشام، مردمیآدمكش، قاچاقبران هروئین، خواهر و مادر نشناس، دلال بیگانگان و میهنفروش بدانند. حساب مردم روسیه با حساب دولتها و حزب كمونیست فاسد و خاین آن یكی نیست چرا كه آنان خود در منگنه خودكامگی و خیانت حزب حاكم ستم میكشیدند.
یكی از تابناكترین صفحات تاریخ روسیه جنگ كبیر میهنی آن میباشد. مردم روسیه پیروزی بر فاشیزم را به بهای ۲۰ ملیون قربانی به دست آوردند. و زویا یكی از نامدارترین و جاودانهترین قهرمانان این جنگ به شمار میرود.
متاسفانه تا حال در هیچ یك از شمارههای «پیام زن» درباره زویا چیزی نیامده است. عجالتاً این مطلب مختصر را با ابراز امتنان از ارسالكنندهی آن تقدیم میكنیم تا آینده كه سعی خواهیم كرد شرح حال نسبتاً مشروحتر او را منتشر سازیم تا خوانندگان در كنار میناها و ملالیها و ناهیدها و رزمندگان حماسه آفرین ایرانی و فلسطینی و... به این اسطورهی جانباخته نیز ارج گذاشته و او را در مبارزه شان بر ضد سرطان بنیادگرایی و سایر دشمنان آزادی و دموكراسی سرمشق قرار دهند.
«پیام زن»
ادامهی: زویا فرزند قهرمان روسیه