مبارزه و قربانی مینا الهامبخش ما در پیکار علیه متجاوزان خارجی و خاینان داخلی!



تعدادی از اعضا و هواداران «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» در ۱۹ دلو ۱۳۹۷ از سی‌ودومین سالگرد شهادت مینا رهبر و بنیانگذار «راوا» یادبود به عمل آورده و ضمن برنامه‌ای که در برگیرنده سخنرانی، بازگویی خاطرات شهید مینا توسط همرزمانش، اشعار، سرودها و آهنگ‌های انقلابی به زبان‌های دری و پشتو بود، خاطره این زن مبارز را گرامی داشتند.

محفل با این سخنان گراننده آغاز شد: «۳۲ سال قبل دشمنان خونخوار خادی و گلبدینی با فشردن گلوی مینا، یکی از رهبران آگاه، سازمانده و رزمنده‌ی جنبش آزادیخواه و استقلال‌طلب افغانستان را از ما گرفتند. مینا بی‌باکانه علیه اشغالگران روسی، رژیم پوشالی و وحوش بنیادگرایی رزمید. او با درکی عمیق از ستم‌های چند لایه‌ بر زنان در جامعه استبدادزده و مردسالار توانست با متشکل ساختن زنان پیشرو، ضمن ایفای نقش سترگ در جنگ مقاومت ضدروسی و پیکار ضدبنیادگرایی، بی‌شمار زنان متعهد و وفادار به افکار انقلابی را تربیت و تقدیم میهن ما نماید. دشمن زبون مینای قهرمان را از ما گرفت، اما نتوانست و نخواهند توانست راه و اندیشه‌های انقلابی والایش را از ذهن و قلب راهیانش بزداید.»



در این برنامه چند تن از همرزمان مینا که با وی زندگی و کار مشترک داشتند گوشه‌هایی از خاطرات خود از مینا را به حاضرین بیان کرده و جوانان را به تعهد استوار به راه انقلابی و آموختن از زندگی پر افتخار این ابر زن تاریخ میهن ما تشویق نمودند.

یکی از همرزمان مینا در قسمتی از سخنان خود گفت: «من اولین بار مینا را در کابل ملاقات کردم، وی مسوولیت آموزش سیاسی من و دو دختر جوان دیگر را که تازه به راوا پیوسته بودیم، داشت. از قیام ۱۴ اسد فقط دو سه ماه گذشته بود، مینا در روز این قیام اولین کودکش را بدنیا آورده بود، پس از آن که دانست قیام به شکست مواجه شده با کودکش از شفاخانه فرار کرد. تعدادی زیادی از انقلابیون که به شکلی در این قیام اشتراک داشتند دستگیر و شکنجه و اعدام شده بودند. مینا تلاش داشت تا کسانی را که هنوز دستگیر نشده‌اند اطلاع دهد تا خود را به جاهای امن‌تری برسانند. وی همیشه با چادری و لباس‌های که بیشتر به زنان کارگر خانگی شباهت داشت به دیدن ما آمده و در زیر چادری‌اش شبنامه‌ها و جزوه‌های آموزشی را جا می‌داد. از رنگ پریده و چشمان حلقه‌زده‌اش معلوم می‌شد که وضع صحی خوبی ندارد، کمخون بود و بعد از ولادت سخت نتوانسته بود که ولو کوتاه استراحتی داشته باشد. اما هیچگاهی این خستگی را نمی‌شد در اراده و صدایش احساس کرد. ما را به استواری و مبارزه دعوت می‌کرد، امید و تعهد بزرگ به مبارزه را می‌توانستی در چهره زیبایش ببینی. بعضا حتی با ما خنده و شوخی می‌کرد تا به ما روحیه ببخشد.

وقتی در پاکستان بار دیگر دیدمش چیزهای شگفت‌انگیزتر را در وی یافتم. در کویته از صبح با چادر سیاه بیرون شده و اکثرا شام خسته دوباره برمی‌گشت. هوا خیلی گرم بود، زود برایش شربت تیار می‌کردیم. با خنده برای ما می‌گفت بگذارید دست و روی خود را بشویم. می‌دانستیم که خیلی خسته است اما هیچ وقت خستگی‌اش را نشان نمی‌داد.»

یکی دیگر از همرزمان مینا در رابطه به کار و زحمات مینا برای زنان گفت: «... به کمپ‌های مهاجرین می‌رفت. اولین کاری که کرد ایجاد یک مکتب با سه صنف بود. کار راوا در زمینه تعلیم و آموزش کودکان و زنان از همین مکتب شروع شد. روی باسواد شدن زنان خیلی تاکید داشت، بعضی از هواداران راوا فقط برای مدت کوتاهی جهت تداوی از داخل افغانستان، از جبهات جنگ به پاکستان می‌آمدند. مینا به اعضای راوا وظیفه می‌داد تا برای آنان کتاب و لوازم درس آماده ساخته و برنامه سوادآموزی شان را آغاز نمایند. طرح ایجاد شفاخانه ملالی در شهر کویته را برای مهاجرین ریخت و کارگاه خیاطی برای زنان درست کرد...»



در لابلای برنامه سرودها و آهنگ‌های انقلابی نیز توسط گروپ سرود «راوا» اجرا گردید که مورد استقبال گرم اشتراک‌کنندگان قرار گرفت.

شعر «دلم هوای ترا دارد» را که یکی از اعضای جوان «راوا» در ستایش از شخصیت و پیکار انقلابی مینا و تشویق زنان به مبارزه انقلابی سروده است، توسط حماسه یکی از اعضای «راوا» دکلمه شد.

در قسمت دیگر محفل شعری به زبان پشتو تحت عنوان «نیمه برخه» که زنان را به مبارزه متحدانه علیه مردسالاری و وحوش بنیادگرایی دعوت می‌کرد، دکلمه گردید.

محفل یادبود شهید مینا با سرود «من کیستم» که سراینده آن خود مینا بوده و در شماره دوم «پیام زن» در سال ۱۳۶۰ انتشار یافت، به پایان رسید.






آخرین مطالب