دو سال قبل، کابوس برگشت طالبان مردمی از چندین دهه بدینسو خیانتزده و اخوانگزیده ما را فرا گرفت. افغانستان در این روز دوباره با دستان خونپر امپریالیزم امریکا و غرب از چنگ پلشت نوکران جهادی و تکنوکراتاش گرفته شده و بر دهان درندگان طالبی گذاشته شد. دقیقا همان اتفاقی افتاد که «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) سالها قبل در اعلامیهای (۶ ثور ۱۳۹۸) نگاشته بود:
«وقتی طالبان به صورت مشترک یا مستقل به حکومت برسند، چنانچه سیاف در سالهای خون و خیانت جهادیها گفت کابلِ کافر باید بسوزد، با تکیه بر امربالمعروف و سایر نهادها و فرامین خود از زنان و مردان پیر و جوان به سختی انتقام خواهند گرفت.»
گروه عصر حجری طالب به زور شلاق امربالمعروف افغانستان را به جهنمی برای مردماش مبدل ساخته و ناامیدترین و غمگینترین و بدبختترین ملت جهان را فاجعهآمیزتر از پیش غرق سیهروزی کرد: حمله بر همه مظاهر انسانیت و آزادی و دموکراسی، اوج گرفتن وحشتناک گرسنگی و بیکاری و بدامنی؛ کشتار و سرکوب برنامهریزی شده اقلیتهای مذهبی و ملیتی به منظور تشدید این تضادها؛ اختطاف، شکنجه، اعترافهای اجباری و ترور چهرههای مخالف و معترضان به سبک بادارشان آیاسآی؛ محاکمات صحرایی با مجازات سنگسار و شلاق و قصاص؛ سانسور و فشار بیسابقه بر رسانهها که به بسته شدن اکثر آنها انجامید؛ منع موسیقی و هنر و فعالیت آریشگاهها بعنوان تازهترین فرمان؛ فساد و رشوه که سران طالب را همانند برادران جهادی شان صاحب سومین و چهارمین زن و مالک دو، سه باب خانه در کابل و ولایات ساخته است، چور و چاپیدنی که مردم دیگر به جمهوریت کلپتوکراتیک «کفن کش قدیم» مینامند؛ و....
و اما آنچه بر زنان دردمند کشور ما از دو سال اخیر رفته است، مصایب چندلایه و چندباره سنگینتری اند که روزگار آنان را مانند تیره و تار ساخته است: حجاب اجباری، ممانعت و حذف کامل از حق کار و آموزش، اهانتهای شنیع روزمره از جانب «محتسبان امربالمعروف» بخاطر پوشش، آمار بلند خشونتهای خانوادگی و معافیت متخلفان و مجرمان، افزایش ازدواجهای زیر سن، خودکشیها و قتلهای ناموسی در کنج و کنار کشور، تهدید و فشار و تجاوز بر زنان معترض در زندانها، اعمال شکنجه بر اندامهای جنسی (تا نتوانند آثار شکنجه را از طریق رسانهها و نهادهای بینالمللی مستند سازند) و رذالتهای جهادیمانند بر آنان جهت اعترافگیری اجباری وغیره، دیگر کارد را از استخوان زنان گذشتانده است.
گرچه اکنون کودکان وطن ما هم میدانند فاشیزمی که در عصر هوشمصنوعی و تسخیر مریخ، در صدد باز داشتن دختران بالاتر از صنف سوم و «قدبلند» از رفتن به مکتب باشد، عمر طویلی نخواهد داشت اما امریکا و متحدین تا امروز هم پنجالهای خونین شان را در خاک افغانستان و منطقه فرو برده و بخاطر رقابت اقتصادی و نظامی با چین و روسیه نیز فکر از دست دادن این کشور را ندارد. بدین منظور با دمیدن بستههای علنی ۴۰ میلیون دالری و مبالغ بیحساب پنهان دیگر بر نعش گندیده مولودش، از فروپاشی کامل آن جلو گرفته و زیرنام حکومت «همهشمول» در تقلای ایجاد دولت «خاینشمول» و «جاسوسشمول» و ضامن منافع درازمدت خود است تا نسل جدیدی از تولیدات «سیا» را بر مردم بهجانرسیده ما تحمیل کند. تکنوکراتها و روشنفکران جهادی و خودفروخته همچو لاشخواران بیقرار اند تا هرچه زودتر بر سر پنجه اربابان، به بهشت خرمستیهای ملا-مافیاییشان بازگشته و با «حمایت» قبله دیرین خود و روی کار آمدن دمودستگاه عجیبالخلقهی دیگر، دوباره بر سرنوشت سرزمین نگونبخت ما تسلط یابند.
نیروهای و شخصیتهای آگاه و بخصوص زنان پیشرو و جانباز ما با وجود تحمل تمامی عذابهای روانفرسا، پرمایهترین سلاح یک جنبش انقلابی را از دست ندادهاند: امید. امیدوار بودن به افغانستانی آزاد از سیطره امپریالیزم و عاری از لوث بنیادگرایی. تودههای افغانستان، چه در دورافتادهترین دهات و کوهستانها و چه در شهرها و مراکز، دیگر به این شعور و آگاهی سیاسی بنیادی رسیدهاند که سوای رجوع به شهادت تاریخ نه چندان دور افغانستان و محتومیت شکست نیروهای پوشالی، هیچ نیرویی قادر نخواهد بود ملت محروم و خسته ما را تا دیر از قافله ترقی و انسانیت دور نگهدارد. طالب نیز به مثابه نیرویی مزدور و استخباراتی ریشه در جامعه نداشته و صرفا به زور تفنگ و دالر صاحبان خارجیاش حاکمیت میچلاند که این ماه عسل شان با موج اعتراضات مردمی به پایان رسیدنیست. همچنان لحظهای نباید فراموش کرد که مبارزه علیه طالبان خونریز و جاهل بدون مبارزه علیه جهادیهای خاین و روشنفکران وجدانباخته و شیاد که به اشاره باداران ایرانی و پاکستانی شان فقط بر طبل اختلاقات قومی و سمتی و مذهبی میکوبند، ناقص و دمبریده خواهد بود.
چنانچه از نخستین روزهای نصب دوباره کفتاران طالبان به قدرت، این زنان افغان بودند که به پا خاسته و بدون هول از ددخوییهای طالبی دست به اعتراضات شکوهمند و شجاعانه زدند و با وجود شلاق و تحقیر و تهدید و شکنجه، تا آخر خاموش ننشستند، به تازگی در اعتراض به بستن آرایشگاههای زنانه هم اشکها را به نیرو مبدل ساخته و اکسیونهایی به راه انداختند که به یقین چنین موجهای اعتراض و خشم تودهها روزتاروز وسیعتر و خشماگینترخواهد گشت.
خواهران در بند،
برای گسیختن غل و زنجیر بنیادگرایان نوکر امپریالیزم و هر فاشیزم و ارتجاع ضدزن دیگر سلاحی جز آگاهی، انسجام، و تشکلیابی و مبارزه نداریم. با راندن لابیگران مونث طالب از جنس مدینه محبوبی، رینا امیری، محبوبه سراج، فاطمه گیلانی، فوزیهکوفی، حبیبه سرابی و... از صفوف زنان و سازمان دادن هستههای ضدامپریالیستی و ضدبنیادگرایی که ضدزهر فجایع چندین دههای در آن نهفته است، باید خروش پیکار ضد بنیادگرایی را برای ایجاد یک جامعه آزاد و دموکراتیک مبتنی بر سکیولریزم، زنده نگهداشته و گستردهتر ساخت.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) راهحل را فقط یکی میداند و همانی که مینای شهید به ما آموخته: مبارزه و تا آخر مبارزه!
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا)
۲۴ اسد ۱۴۰۲ (۱۵ اگست ۲۰۲۳)