
عمر زاخیلوال شرفباخته که از عزا گرفتن برای "امیرالمومنین" اش عار نکرد، پوز گرفتن با یک ملای آدمکش را باید افتخارش بشمارد.
ما پیوسته میگفتیم که دشمنان طالبی و جهادی ملت و میهن ما از نظر ماهیتی فرقی با هم ندارند و تنها دست یافتن به قدرت و ثروت است که آنان را به پریدن به روی یکدیگر میکشاند. نشست مسکو برای صدمینبار این حقیقت را ثابت نمود. این نشست در عینحال برای هزار و یکمین بار ثابت نمود که طالبان و سران جهادی کثیفترین نوع روسپیان سیاسی اند که به مجرد دیدن لقمهای چربتر از این و آن قدرت جهانی – منطقوی بیدرنگ به سوی آن میدوند. اینان که دیدند حالا ابرقدرت امریکا با سرافکندگیای نظیر رانده شدن از ویتنام توسط مردم قهرمان آن سرزمین، مجبور به ترک سوریه شده و درگیر مسایل بیشمار داخلیاش است، عجالتا رو به سوی مسکو کردند. این خاینان خوب میدانند که بدون حمایت یک قدرت، «امارت» پرخون و خیانت شان مدتی طولانی دوام نخواهد آورد. البته این تعویض قبله به معنای بریدن هزار و یک رشته شان با امریکا نیست.
نگاهی گذرا به شرکتکنندگان نشست مسکو چهره منفور جنایتکاران طالبی و جهادی و شرکای نکتاییپوش آنان را نشان میدهد که به خودی خود جای کوچکترین شکی باقی نمیگذارد که اراذل مذکور اولا قادر نیستند به صلحی پایدار دست یابند و به فرض هم چنین اعلام نمایند، با توجه به وابستگی به اربابان مختلف جهانی و منطقوی، و حرص بیحد و مرز به سهم بردن هرچه کلانتر از قدرت، سگجنگیهای گذشته و تضادهای مافیایی، «صلح» آنان آبستن دریدن همدیگر در آیندهای نه چندان دور خواهد بود. حامد کرزی مارک خیانت مغازله با و «افغان بچیه» گفتن طالبان و ملوث ساختن وقیحانه میدان هوایی کابل با نامش را بر پیشانی دارد و اساسیتر از همهی اینها «سیا»زادگی او و خاندانش اظهرمنالشمس است؛ عمرزاخیلوال همان کثافتی است که برای ملاعمر مجلس عزا گرفت؛ فوزیه کوفی با بیشرافتی یک جمعیتی و قاچاقبر رسوا، قتل عامها و توهینها و شلاق زدنهای طالبان بر مادران و خواهرانش را از یاد برده و از «تغییر» و «برنامههای خوب طالبان برای زنان» سخن گفت حرفی که فقط از دهان یک عامل باندی جنایتپیشه میتواند بیرون برآید؛ رنگین سپنتا بیشتر از آن با حرفه دلالیاش به تشناب کرزی و اسماعیل و سیاف و محقق و... سر به تالاق فرورفته و بیشتر از آن بو گرفته و بیوجدان شده که از شیرین زبانی و خوش و بش با قاتلان چشم سرمهای و خماری مردم ما امتناع میورزید؛ چنانچه ما در مطلب «مستیهای شفیع عیاربر بال مگس» هم گفتیم عطا محمد تنها در حد یک «بچه» فلم هندی مقابل مردم بیدفاع شمشیر میکشد و مقابل غنی و همتاهای پلیدش در جمعیت قیافه میگیرد، ورنه اگر شمهای حیثیت و شرافت در او باقی میبود، با آن همه لاف و پتاقهای نوع دوستمی، در برابر طالبان زانو نمیزد؛ از متعفنترین عناصر ضدامانی، لطیف پدرام واواکی که سالهاست میخواهد چند ولایت به طالبان داده شود بدنامتر از آن است که به معرفی نیاز داشته باشد، نشست را فرصت مساعدی یافته تا بالمواجه عبودیتاش را پیش طالبان ابراز دارد؛ یونس قانونی که مثل یک لچک شورای نظاری «ترساندن پنجشیری» را دون «شخصیت»اش میداند و در تگ و دو ریاست جمهوری خود را زیر پای اتمر انداخته از بی بازارترین سرجنایتکاران است که شاید خواسته سلامی گروهش را به مزدوران طالبی شخصا انجام دهد به امید این که در حاکمیت آینده او را از یاد نبرند؛ داود نجفی، وحید شهرانی و امثالهم اگر عاری از مکروب قومبازی محققی و دوستمی میبودند امکان نداشت که شامل لیست شرمآور قاید شان کرزی میشدند؛ و...

نفرین و مرگ بر رنگین سپنتا و تمام روشنفکران پست و "ولدالسیا" که اینچنین مستانه و مشعوف و در رکاب سر جلاد عطا محمد چور خود را زیر پای طالبان فاشیست و مزدور می اندازند.
بدینترتیب میبینیم که هیچ فرد نشست مسکو از ملت افغانستان نمایندگی نمیکند. چگونه ممکن است سرجانیان، جاسوسان، فاسدان و خودفروختگانی که در دوران کرزی و غنی به مقامات بالا نصب شده و جیبهای شان را با غصب کردنها، زدن از کمکهای بیلیونی خارجی و غارت ملت فقیر ما پر کردند، نماینده مردمی باشند که خون دلبندان شان ناشی از ترور و انتحار و توحش طالبان میهنفروش هنوز نخشکیده؟ مردم ما به درستی شرکتکنندگان نشست را همدستان طالبان خونخوار میدانند که تنها بر سر تقسیم قدرت و ثروت است که گاه بر یکدیگر شان میجفند. این آدمکشان هرگز بهتر از سرجلاد ایران خمینی بوده نمیتوانند که گفت اسلام دین صلح نه بلکه دین شمشیر است.
این فقط حکومتهای دستنشانده اند که هرگاه و بیگاه با زیر پا کردن خون و رنج مردم محروم ما با طالبان به مذاکره مینشینند. اما بین اکثریت مردم ما و طالبان و نیز جانیان جهادی دریایی از خون فاصله انداخته است و سرسازش با دو کمپ میهنفروشان را ندارند چه به توافقی دست یابند و چه نیابند. مردم سوگوار ما آگاهند که تا نکبت طالبی و جهادی و همدستان از افغانستان محو نشده و بیرق استقلال و دموکراسی سیکیولار بر فراز آن به اهتزاز در نیامده، الام شان را پایانی نخواهد بود. ولی این امید بزرگ به تحقق نخواهد پیوست تا آگاهی مردم به متشکل شدن و برپا شدن میلیونی آنان با پیشآهنگی زنان و مردان انقلابی منتج نگردد.

کرزی با توهین کثیف به ملت ما طالبان را "برادران ناراضی" نامید و حالا با یکدست کردن جانیان طالبی و جهادی برادران جنایتکارش را راضی خواهد ساخت اما سر جنایتکاران یونس قانونی، محقق، اسماعیل و.... از این معامله به چه خواهند رسید که چنین دهان شان جینگ مانده؟: زیرا تضمین گرفته اند که کار قاچاق هیرویین شان کماکان بدون هیچ مشکلی ادامه خواهد یافت؟
در این روزهایی که دشمنان رنگارنگ مردم و میهن ما به توطئهچینی برای حاکمیتی از دژخیمان طالبی و جهادی مشغول اند، برکلیه زنان و مردان متعهد و به جان آمده از ستمکاریهای چهار دهه است تا به «راوا» یا تشکلهای انقلابی دیگر پیوسته یا سازمانهای رزمندهی جدید به وجود آورده و برای پاسداری از هستی وطن ما با ابراز خشم و کین و نفرت شان، درخواست اعدام انس حقانی و تمامی تروریستهای طالبی و داعشی، و برآوردن خروش «نه میبخشیم نه فراموش میکنیم!»، خاینان طالبی و جهادی و شرکا را لرزانده و سرانجام آنان و دست نفوذ ابلیسانهی امریکا، روسیه، پاکستان و ایران را قلع و قمع کنند. سران طالبی هر قدر هم با لحن و اداهای عباس استانکزی و انگلیسی پراندنهایش و ابرازات زلمی خلیلزادها، نرشیر نگارگرها، روستار تره کیها و.... مست و مغرور در برابر رسانهها ظاهر شوند، خوب بدانند که از دنیا اگر یک روز هم بماند مردم افغانستان شما را تنها و تنها به جرم خیانتکارانهی انهدام بتهای بامیان محاکمه و مجازات کردنی اند چه رسد به سر بریدهی معصوم تبسمها.
در جریان تنظیم این اعلامیه بودیم که ملک ستیز در فیسبوک نوشتهای زیر نام «اگر در مجلس مسکو میبودم» به نشر سپرد. در جواب این روشنفکرسازشکار باید اشاره نمود:
جناب، اگر صدبار هم کلمه «انقلاب کبیر اکتبر» را چاشنی صحبتات بسازی، باز ماهیت واقعی سیاست و برخورد سازشکارنه و متملقانهات با دژخیمان جهادی و طالبی را پنهان نمیتوانی. تو از ابتدای ستاره شدن در رسانهها و مجامع دولتی یکبار هم علیه کشتار و چپاول و بیناموسیهای سران جهادی در دولت کرزی و بعد حرفی به زبان نیاوردی و با تردستی یک مامور دستگاههای استخباراتی امریکا، از تربیونهای مختلف کوشیدهای با تکرار انبوهی از اصطلاحات حقوقی، روی سیاه گلبدین و سیاف و عطا و قانونی و محقق و دیگر سرجنایتکاران را سفیده بمالی و در نتیجه رژیمهای پوشالی کرزی و غنی را هم با کلمات چند پهلو برای ملت در جهنم ما غنیمتی بنمایانی که به هر حال باید شکرش را به جا آرند. اکنون هم نمیگویی که طالبان و جهادیها این جاسوسان «آی اس آی»، «سیا» و «واواک» با نشستن بر تالار مسکو با تاریخ پرافتخارش آن را بویناک ساخته اند. یا نمیدانی یا تاریخ را قلب و تحریف مینمایی. این بلشویکها بودند که گلیم باسمهچیهای مرتجع را دور ریختند و نه این که «پنجاه سال بعد» توسط میهنفروشان حاضر در نشست مسکو روبیده شده باشند. این خاینان خود اولاده باسمهچیها اند؛ کنگره ۲۶ام حزب شوروی سالها پیش به ا«نترناسیونال و سرود انترناسیونال» پشت کرده و به جای آن به جهانگشایی و تجاوز به کشورهای کوچک رو آورد و فقط احزاب در گرو کرملین منجمله حزب پرچم و خلق خودت بود که آن یورشهای سوسیال امپریالیستی را «انترناسیونالیزم همسایه بزرگ شمالی» خوانده و «هورا» میکشیدند؛ توصیهات به سرقاتلان که «بیاید دوباره به واشنگتن، اسلامآباد و قطر گوش ندهید» باز از همان پرچمیگریات آب میخورد. باید بدانی که روگردانی از آن سه آخور زهرآگین کامل نیست اگر با «گوش ندادن» به مسکو و تهران همراه نباشد که میخواهند با استفاده از درگیریهای واشنگتن مهار سگان «سیا» را به کف گیرند و هر دو همانقدر تباهی آور اند که واشنگتن و قطر و اسلامآباد. هر دولت و نیرویی که طالبان و جهادیها را در تسلط بر افغانستان حمایت کنند، دشمن مردم ما خواهد بود.
آقای ملک ستیز، این گنگگوییهایی جامعه مدنیوار و معامله گرانه که «یار نرنجد و لعل به دست آید» را بس کن و شعار و کردار«مرگ بر جنایتکاران مزدور طالبی و جهادی» را پیشه کن تا ببینیم که تصمیم گرفتهای خلاف نورالحق علومی، دستگیر پنجشیری، سلیمان لایق و سایر «رفقا»، بر ننگ همزبانی با آن جلادان دینی خاتمه دهی.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان»
۱ حوت ۱۳۹۷