بیش از چهل سال است که از ۸ مارچ در افغانستان بیدفاع و پیهم خیانتشده، یادبود به عمل میآوریم. اما امسال روزگار ملت ما فاجعهبارتر از هر زمان دیگریست چون امریکا و مشخصا گرگ هارش زلمی خلیلزاد میخواهد مزدوران قرون وسطایی طالبیاش را دوباره به جان مردم افغانستان اندازد تا به دنیا نشان دهد که افغانها فقط شایسته حاکمیت توحشی کثیفتر از بنیادگرایی جهادی اند؛ با دامن زدن بیشتر به جنگ قومی و سمتی و مذهبی در افغانستان، هم در رقابت با چین و روسیه در منطقه و در تنازع با فاشیستهای خونخوار دینی مسلط در ایران، دست بالا را داشته باشد، هم نظارتش بر لوله گاز «تاپی» تضمین گردد، و بدینتریب از استقرار دموکراسی، تامین حقوق زنان و بر سر پا ایستادن و پیشرفت میهن ما جلو گیرد تا آن را به مثابه لاشهای نظیر عراق، سوریه و لیبیا، از طریق به «امارت» رساندن طالبان به عنوان یکی از صدها پایگاهش در جهان نگهدارد. امریکا با نادیده گرفتن کامل دولت دستنشانده غنی، رها کردن هزاران طالب زندانی و تبلیغ و تکریم و تزیین این گروه آدمکش، بیسواد و به طرزی بیمارگونه زنستیز و ضد علم و تمدن که بدون حمایت آیاسآی توان مقابله حتی با نیروی نظامی دولت فاسد غنی را ندارد، در سطحی بینالمللی وجههی سیاسی و دیپلماتیک خرید.
این خیانت دولت امریکا اگر چه به بهای گرانی برای مردم افغانستان تمام شده ولی جنبه مثبتی هم داشته است: مردم ما پی بردهاند که ادعای امریکا دایر بر آوردن دموکراسی، حقوق زن و ترقی در هر کشوری دروغ فاحشی بیش نمیباشد و این ابرقدرت جهت تامین منافعاش حاضر به ارتکاب هر گونه خیانت و جنایت علیه مردمان دیگر و منجمله افغانستان است. از همه مهمتر اشغال افغانستان توسط امریکا و متحدان ثابت نمود که ملتها برای کسب آزادی، دموکراسی و رفاه جز اتکا به نیروی خود راهی ندارند و چشم دوختن به وعده و وعید ریاکارانهی امریکا یا هر کشور دیگر اشتباهی جبرانناپذیر و فراموشی این هشدارباش معروف هنری کسینجر خواهد بود که «دشمنی با امریکا خطرناک و دوستی با آن مهلک است.» به استثنای گروههای جنایتکار جهادی و عوامل «سیا»، اغلب مردم افغانستان به حد کافی معنی دوستی با امریکا را دریافتهاند.
امریکا علاوه بر طالبان، دوستان دیگرش مانند گلبدین، مجیبالرحمن انصاری، کریم خلیلی، برخی از سران جانی جمعیت اسلامی (عبدالله عبدالله، صلاحالدین ربانی، رحمان رحمانی، ضیا مسعود) وغیره هرویینسالاران بنیادگرا را مستقیم یا به اشارهی پاکستان، به زور تطمیع پولی و مقام، همراه طالبان کرده است. البته تردیدی نمیتوان داشت که وقتی تاریخ مصرف این فرومایگان برای امریکا به سر آید، از دم شان گرفته و آنان را همانند نوریگای پانامه و محمدرضاشاه دور خواهد انداخت. اما هرگز نباید منتظر آن روز نشست. ما تاریخ جنگهای دلاورانهی استقلالطلبانه علیه انگلیسها و روسها را داریم. و امروز بر مردم و به خصوص زنان ماست که با برخاستن رزمجویانهی سرتاسری بر ضد مزدوران پاکستان چه طالب و چه داعش پاسخ خیانت امریکا را دهند. صرفنظر از گذشتههای دور، شاهد بودیم که زنان کوبانی چگونه پوزه داعشیان را به خاک مالیدند؛ و در ولایت غور، قمرگل و برادرکوچکش با برداشتن تفنگ، از تروریستهای طالبی که به خانه شان حمله کرده بودند انتقام خون اعضای خانواده خود را گرفتند؛ تسلیمناپذیری زنان مبارز ایران در شکنجهگاههای مخوف جمهوری دژخیمان ولایت فقیهی نیز سرمشق و منبع الهام ما باید باشند. مسئله به همین سادگی است: اگر نترس، مصمم و قاطعانه برخیزیم، مولودات طالبی آیاسآی را تا بغل پدران پاکستانی شان خواهیم دواند.
دشمنان با کشتار جوانان، تحصیلکردگان، خبرنگاران زن و مرد و داکتران و کودکان و مادران در شفاخانه و... (ترور وحشیانه سه کارمند یک تلویزیون و زنی داکتر در ننگرهار در هفته اول مارچ همین سال)، میخواهند مخصوصا زنان را مرعوب سازند. ولی ما زنان همراه مردان شرافتمند میتوانیم با خیزش برضد دشمنان، طلسم ترس و محافظهکاری را شکسته و آنان را در محاصره آتش مقاومت قرار دهیم. ما زنان بیشتر از مردان در معرض حقتلفی و ستمهای بنیادگرایان از هر جنس بودهایم و حالا باید طلیعهدار مقاومت ضد طالبان و شرکا باشیم.
مذاکرات به اصطلاح صلح دوحه جز تبلیغ و نمایش «صلحخواهی» طالبان توسط امریکا و خلیلزادش نیست. مردان و زنان هیئت دولت، کسانی اند که در خودفروختگی، سازش، فساد، و قاچاق هرویین از بدنامترینها به شمار میروند وهیچ احمقی از آنان انتظار ایستادگی در برابر طالبان میهنفروش را ندارد.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) راجع به خودسوزیهای زنان و دختران ما در اعلامیهی «خواهران، خودکشی نکنید، به دشمنکشی برخیزید!» گفته بود که بدون پاسخ دادن به هر نوع مشت با مشت، ستمکشی ما را پایانی نخواهد بود. امروز هم ضمن درخواست ایجاد جبههی دموکراتیک ضدطالبان، ما به تمام نیروهای دموکراسیخواه، سکیولر و ضدبنیادگرایی و اشغال، به کلیه زنان و دختران و مردان عذابدیدهی ما ندا سر میدهیم که از ماتم گرفتن و برپایی مجلسهای سوگواری هیچ کاری ساخته نبوده و نیست، باید به هر صورت و هر سطح ممکن به مقاومت ضد طالبان برخیزیم و پیش از آن که بیشتر از این قلب ناکام ما داغدار شود، طعم سوگ و شکست را بر طالبان و شرکای فکری آنان بچشانیم.
جمعیت انقلابی زنان افغانستان «راوا»
۸ مارچ ۲۰۲۱
پر افغانستان د امریکا تیري نولسم تلین په مناسبت د «افغانستان ښځو انقلابي جمعیت» اعلامیه
نن ورځ د «راوا» ددې ادعا سموالی له هر وخت څخه ډیر ثابت شوی چې پر افغانستان د امریکا د یرغل موخه «د ترهګرۍ پر وړاندې جګړې» څخه د ترهګرو ډلو له منځه وړل نه وه او یوازې دا حرموني بچیان یې پلمه کړل ترڅو زمونږ پر خاوره یرغل وکړي. له دوه لسیزو وژنو وروسته، افغانستان لا د ترهګرۍ او مخدره توکو کندې ته لویدلی، اوس غواړي داړونکي طالبان له خپلو «دیني ورونو» سره پخلا او بیاځلی زمونږ پر خلکو واکمن کړي. امریکا ته دا مهمه نده چې زمونږ د بېګناه خلکو وینې دې د ترهګرو بانډونو له منګولو فواره کوي او د هغوي ژوند دې په بېساری توګه تر پښو لاندی وي، اړینه داده چې باید له دیني فاشیستانو سره جوړجاړی وشي ترڅو ټرامپ خپل ټاکنیز هدف ته ورسېږي او له بل پلوه د امریکا دولت چې زمونږ هیواد یې په ډیر لږ لګښت په خپلو منګلو کې نیولی باید خپلو پوځي او اقتصادي سیالانو ته سترګې برګې کړي. په همدې دلیل، د ۵۰۰۰ ځناورو طالب بندیانو په خوشې کولو کې هیڅ ځنډ ونکړ او چمتو ده چې هر ډول شرمناکه او خطرناکه معامله ترسره کړي په دې شرط چې راټوکیدلی حکومت باید په سیمه کې د امریکا د ګټو ساتونکی وي.
ادامهی: په افغانستان کې د پایداره سولې او خلاصون یوازنۍ لاره، د امریکا او چوپړانو پر وړاندې د جوړجاړي پرته...
اعلامیه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» به مناسبت نزدهمین سالروز تجاوز امریکا
امروز نسبت به هر زمان دیگری، صحت این ادعای «راوا» به اثبات میرسد که لشکرکشی امریکا به افغانستان هرگز «جنگ علیه تروریزم» و به هدف محو شبکههای تروریستی نبوده و فقط این مولودات حرامیاش را دستاویزی ساخت جهت اشغال سرزمین ویران ما. سرانجام هم بعد از دو دهه کشتار مردم بیدفاع، افغانستان را شدیدتر به کام تروریزم و مافیای موادمخدر افکنده، اینک طالبان درنده را با «برادران دینی»شان آشتی داده بار دیگر بر مردم ما مسلط میسازد. برای امریکا مهم نیست كه خون مردم بیگناه ما از چنگال باندهای تروریستی فوران زده و زندگیشان به طرز بینظیری پامال میگردد، مهم این است كه باید با فاشیستهای دینی ساخت تا ترامپ به اهداف انتخاباتی خود برسد و از جانب دیگر برای دولت امریکا که با کمترین هزینه ممکن وطن ما را در چنگش نگهداشته به رقبای نظامی و اقتصادیاش زهرچشم نشان دهد. به همین دلیل، در رهایی ٥٠٠٠ زندانی جانی طالبان هیچ تعللی به خرج نداده و حاضر است به هر معامله ننگین و خطرناک تن دهد مشروط بر این که دولت برخاسته از آن حافظ منافع امریکا در منطقه باشد.
ادامهی: مبارزه سازشناپذیر علیه امریکا و غلامانش، تنها راه رهایی و صلح پایدار در افغانستان!
قتل وحشیانه داکتر تتسو ناکامورا و پنج همراه افغاناش، مردم سوگوار سراسر افغانستان را در ماتم تلخ نشاند. این حامی راستین تودههای ستمکش ما، با ترک هرگونه آسایش در جاپان بیش از ۳۰ سال از عمرش را وقف خدمت به نیازمندان میهن ما کرد. او که بین مردم به نام کاکامراد شهرت یافته بود، در چند سال اخیر در یکی از طالبزدهترین نقاط افغانستان - ننگرهار- با حفر بیش از ۱۵۰۰ چاه عمیق، ۱۱ سربند و ایجاد ۲ شفاخانه به باشندگان نادار آنجا زندگی و شکوفایی هدیه نمود. او با امکانات محدود ولی با جانفشانی، فداکاری و پشتکار توانست دشت سوزان گمبیری را به باغهای سرسبز مبدل و برای بیش از ۶۰۰هزار تن زمینه کار و زندگی را مساعد سازد. ناکامورا با دیدن زندگی رقتبار در آن ساحه رنج میبرد و همچو یک افغان میهندوست بعد از ساعت ۴عصر به کارگران میگفت: «تا حال برای پول کار کردید، یک ساعت برای وطن تان کار کنید».
ادامهی: خون داکتر ناکامورا را نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم!
روزهای ماتم ملی هفت و هشت ثور امسال همزمان است با انجام غداری عظیم دیگر امریکا پس از بر تخت نشاندن سرسفاکان جهادی سیاف، ربانی، فهیم، ظاهر قدیر، عبدالله، دوستم، اسماعیل، عطامحمد، محقق، قانونی، خلیلی وغیره به دنبال سقوط مزدوران طالبی.
همان طوری که از سوی ما و دیگر نیروهای آزادیخواه پیشبینی میشد، امریکا پس از حذف طالبان از لیست دشمنانش حال تلاش دارد تا زیر نام صلح این قاتلان جانی هزاران جوان افغان و پادوان پلید پاکستان و قطر و عربستان را در کنار برادران جهادی شان در افغانستان نصب نماید تا مانند باند تروریست گلبدین هار نقش پاسدار سرسپرده و همیشگی منافع سیاسی و اقتصادی دولت تجاوزگر را در سرزمین ما به عهده گیرند. بدون تریدی مردم ما در آرزوی صلح میسوزند اما صلحی که بین آدمکشان و دزدان بوده و به قیمت تضرع و امتیاز دادن به مزدوران بیگانه مثل طالبان تمام شود، به معنی باز شدن مجدد دروازه دوزخیست که طالبان طی امارت اسلامی خود مردم ما را در آن عذابکش کرده بودند. این گونه «صلح» از همان ابتدا آبستن جنگهای خانمانسوزتر و برباددهندهتر خواهد بود. امریکا خیانت جدیدش را توسط خلیلزاد و دلالی کرزی، جلادان جهادی و عناصر فرومایهای چون انورالحق احدی، عزیز رفیع، شهنوازتنی، ثریا دلیل، حبیبه سرابی، عمر زاخیلوال، نیلاب مبارز، حفیظ منصور، اورزلا اشرف، غفور لیوال، لطیف پدرام، زلمی رسول، داکتر عالمه، جاوید کوهستانی، شهلا فرید، نورالحق علومی، رنگین سپنتا، سیما سمر و... عمله جامعه مدنی و نظایر آنان چه در مسکو و چه در دوحه یا هر مکان دیگر عملی میسازد. خلاف ادعای بیشرمانه و رذیلانهی فوزیه کوفی طالبان خونآشام ذرهای فرق ماهوی ننموده و به قول این زن زینتالمجلسی«جالب» نشدهاند. پلنگ هیچگاه خالهایش را تغییر نمیدهد. وقتی طالبان به صورت مشترک یا مستقل به حکومت برسند، چنانچه سیاف در سالهای خون و خیانت جهادیها گفت کابلِ کافر باید بسوزد، با تکیه بر امربالمعروف و سایر نهادها و فرامین خود از زنان و مردان پیر و جوان به سختی انتقام خواهند گرفت. برخورد بردهوار عناصر سرکاری و خودفروخته که برای رسیدن به مقام و چوکی از هرگونه ناموس و شرف و حیثیت خود تیر بوده و با بیشرافتی کممانندی به امر ارباب و پدرخوانده خود خلیلزاد مقابل طالبان زانو زده و پس از کمایی افتخار فشردن دست خونپر طالبان، پشت آنان نماز میخوانند، این جلادان را جریتر ساخته و به حمله بر مردم ما و تقدیم کامل افغانستان به مالکان پاکستانی شان ترغیب میکند. در این میان اشرف غنی که مزه سیلی پرتحقیر امریکا به رویش را چشیده و ساخت و پاختهای زبونانهاش با باند عطا و محقق کاری را از پیش نبرده، در حالی که وطنفروشان طالبی روزانه دهها و صدها تن سرباز و افراد غیرنظامی را کشته و ولسوالیهایی را یکی بعد دیگری سوزانده و چاپیده و اهالی بیپناه را آواره و دربدر میکنند، او و مشاوران احمقش با تقلای رقتانگیزی برای نشستن بر سر میز مذاکره با طالبان هر دری را کوبیده و به اندازهای در این تگدی دستپاچه پیش میروند که کار به تعیین گروه ۲۵۰ نفره میانجامد که در نتیجه حتی مورد تمسخر طالبان «آیاسآی» قرار میگیرند. البته هیچکس از دولتی پوشالی فاقد پایه تودهای و حداقل رنگ ملی و آغشته با مکروب بنیادگرایان و تکنوکراتهای شیر «سیا» خورده که فقط بلدند نکتایی هر چه کلانتر زده و حتی شیوه حرف زدن شان را از سخنگویان امریکایی میمونوار تقلید کنند، توقع ندارد که بخواهد یا بتواند ضمن تصفیه قاطع تبهکاران و فاسدان در دولت، مردم را مسلح ساخته و به جنگی فیصلهکن برای پاک کردن دامان افغانستان از لوث طالبان و داعشیان و سایر تروریستها فرا بخواند. این کار تنها با قیام سرتاسری مردم ما تحقق یافتنی است که با طرد و قلع و قمع بیدریغ کلیه سرجانیان چهار دهه از صفوف خود، بیرق استقلال، آزادی و دموکراسی را بر فراز افغانستان اسیر و زخمی دست اراذل مذهبی و غیرمذهبی که پستان «سیا» و «آیاسآی» و رژیمهای مخوف فاشیستی دینی ایران و عربستان و قطر را در حلق دارند برافرازند. این محض شعار دادن نیست. هم اکنون در سودان و الجزایر تودههای مردم و زن و مرد با نترسیدن از نیرویهای سرکوبگر دولتی و پافشاری روی مبارزه میخواهند رژیمهای مستبد و بنیادگرابوی را به زبالهدان تاریخ بیندازند، ملت ما که از سنن خجستهی مقاومت ضد انگلیسی و ضد تجاوز روسی برخوردار است چرا نتواند مشتی آدمکشان طالبی و داعشی و همفکران نکتاییپوش آنان را تار و مار کرده و برای همیشه تا زیر پای ولینعمتان شان بدواند؟
ادامهی: نه جنایتکاران طالبی و نه جهادی، قدرت به دست مردم افغانستان!
عمر زاخیلوال شرفباخته که از عزا گرفتن برای "امیرالمومنین" اش عار نکرد، پوز گرفتن با یک ملای آدمکش را باید افتخارش بشمارد.
ما پیوسته میگفتیم که دشمنان طالبی و جهادی ملت و میهن ما از نظر ماهیتی فرقی با هم ندارند و تنها دست یافتن به قدرت و ثروت است که آنان را به پریدن به روی یکدیگر میکشاند. نشست مسکو برای صدمینبار این حقیقت را ثابت نمود. این نشست در عینحال برای هزار و یکمین بار ثابت نمود که طالبان و سران جهادی کثیفترین نوع روسپیان سیاسی اند که به مجرد دیدن لقمهای چربتر از این و آن قدرت جهانی – منطقوی بیدرنگ به سوی آن میدوند. اینان که دیدند حالا ابرقدرت امریکا با سرافکندگیای نظیر رانده شدن از ویتنام توسط مردم قهرمان آن سرزمین، مجبور به ترک سوریه شده و درگیر مسایل بیشمار داخلیاش است، عجالتا رو به سوی مسکو کردند. این خاینان خوب میدانند که بدون حمایت یک قدرت، «امارت» پرخون و خیانت شان مدتی طولانی دوام نخواهد آورد. البته این تعویض قبله به معنای بریدن هزار و یک رشته شان با امریکا نیست.
ادامهی: جنایتکاران طالبی و جهادی متحد میشوند، ملت ما باید علیه آنان یکپارچه به پیکار برخیزد!
در هشتم ثور ۱۳۷۱ فصل شوم دیگری در تاریخ کشور ما باز گردید که کابوس آن تا امروز در فضای جامعه پیچیده است. باندهای جنایتپیشه اخوانی که سالها زیر پر و بال امریکا، پاکستان، ایران و شیخهای عربی پرورش یافته بودند، بعد از سقوط رژیم دستنشانده روسی، بر اریکه قدرت نصب شدند. در نخستین روزهای مستولی شدن تنظیمهای خودفروخته، آنان طبق وصیت پدروکیل پاکستانی شان جنرال اختر که گفته بود «کابل باید بسوزد»، این شهر زیبا و باشندگانش را چنان سوزانیدند که صاحبان خارجی شان را نیز انگشت به دهان ساخت. طی حاکمیت این ستمپیشگان وحشی، قانون جنگل در کشور حکمفرما گردید و پاتکسالاری و دستبرد به ناموس و داراییهای مادی و معنوی وطن ما به امر عادی مبدل گشت.
دار و دستههای گلبدین، ربانی، سیاف، مسعود، مزاری، محسنی و دوستم بخاطر قدرت و تامین منافع باداران پاکستانی، ایرانی و عربی شان به جان هم افتادند که قربانیان اصلی آن مردم بیگناه افغانستان بودند. در کمتر از چند ماه کابل به شهر ارواح مبدل شد و یکونیم میلیون شهروند آن که داغدار هشتاد هزار عزیز جانباخته خویش در جریان سگجنگیهای جهادی بودند، مجبور به ترک خانه و کاشانه خود گشتند.
قدرتهای غربی به رهبری امریکا که غرق تجلیل جشن پیروزی خود تحت عنوان «شکست کمونیزم» بودند، در افغانستان که دیگر عجالتا برایشان کمارزش شده بود، قیضه غلامان شان را باز گذاشتند تا بر سر ویرانههای کشور مستی کرده و آخرین مرمی سلاحهایی را که طی سالها در اختیار مزدورانشان قرار گرفته بود به مصرف رسیده و زمینه برای برنامههای بعدی در افغانستان آماده گردد. در واقع، عمدتا امریکا و غرب نمیخواستند دنیا بداند که مولودات بنیادگرای شان که روزی رونالد ریگن آنان را «رزمندگان آزادی» خوانده بود چه جهنمی را بر ملت مظلومی برپا کردهاند و این جانیان از رقص مرده، سوزانیدن انسانها در کانتینرها و میخ کوبیدن بر سر انسان لذت میبرند.
ادامهی: ننگ هفت و هشت ثور را فقط با بهار آزادی و دموکراسی میتوان زدود
باز هم هشت مارچ روز جهانی زن فرا میرسد و زنان کشور ما کماکان در جهنمی بنام افغانستان که توسط امریکا و دستپروردگان طالبی، داعشی، جهادی و تکنوکراتاش برپا گردیده است، میسوزند. سرزمینی که ۱۷ سال قبل توسط امریکا و متحدانش مورد اشغال نظامی قرار گرفت تا زنان آن «آزاد» گردند حالا در هر گوشهاش جنایت و بربریت علیه زنان جاریست و فضای معافیت کامل برای پلیدترین دشمنان زن مهیا گردیده است. قتل و سوزانیدن، بینی و گوش بریدن، لت و کوب، تجاوز جنسی، سنگسار و به گلوله بستن و شلاق زدن در محضر عام، از واقعاتیست که زنان افغان در زیر پرچم دروغین «دموکراسی و حقوق زن» امریکا هر لحظه آن را تجربه میکنند.
در سالی که گذشت ددمنشان طالبی و داعشی به کمک آی.اس.آی پاکستان و «واواک» ایران در تبانی با حامیان شان در ارگ حملات وحشتناک انتحاری را در کابل و سایر ولایات انجام دادند که جان صدها هموطن بیگناه ما را گرفت. ضمن این که تعداد زنان در بین جانباختگان کم نبود، اما با هر حمله انتحاری صدها مادر در غم فرزندان خود مینشینند. دیدن اشک این مادران قلب هر انسان باوجدان را سخت میفشارد و نفرین ابدی را نثار عاملان آن و مخصوصا بچه نازدانه سی.آی.ای راکتیار میکند که با بیشرمی خاص یک بنیادگرای خونخوار از انتحاریون حمایت نموده تحت عنوان «استشهاد» به آن پایه مذهبی میتراشد.
ادامهی: خواهران! با پیکار قاطع زنجیرهای استعمار خارجی و استبداد داخلی را پاره باید کرد!
.
۱۵ دلو (۴ فبروری) مصادف است با سالروز جانباختن مینا، رهبر و بنیانگذار «جمعیت انقلابی زنان افعانستان» (راوا). ۳۱ سال قبل دشمن پلید گلوی زنی را فشرد که نماد آزادگی، ایستادگی و رزمندگی در برابر اشغالگران روسی و بنیادگرایان خونخوار بود. جاویدانه شدن مینا نه تنها «راوا» بلکه جنبش رهاییبخش و دموکراسیطلب افغانستان را از داشتن رهبر فرزانه و باصلابت محروم کرد.
با وجود حضور زنان آگاه در جنبش پیشرو و مترقی دهه چهل و پنجاه شمسی در افغانستان، هنوز هم مسئله زن برای کلیه سازمانها و جریانهای دموکراسیخواه آن زمان به طور جانبی مطرح بوده و به ندرت از مبارزه برای رهایی این نیمه پامالشده صحبت به میان میآمد. درست در همان موقع مینا و همرزمانش ندا برآوردند که زنان افغان میتوانند بخش مهمی از هر تحول سیاسی-اجتماعی در کشور باشند با این شرط اساسی که این «شیران خفته» آگاه شده و به حرکت آیند تا نقش عظیم خویش را در تحولات سیاسی ایفا نمایند.
ادامهی: راه مینا راه رهایی از اشغال و استبداد بنیادگراییست!
۱۶ سال قبل، ارتش جنایتکار امریکا به همدستی استعمارگر پیر، انگلیس، سرزمین ما را زیر نام «جنگ علیه تروریزم» و نابودسازی طالبان و لانههای القاعده مورد
تجاوز نظامی قرار دادند. اشغالگران در ظرف چند هفته نوکران طالبی خود را سرنگون و متواری نمودند اما گرگان جهادی را که خون هزاران انسان از سر و روی
شان جاری بود، در قدرت نصب کردند.
دولت متجاوز امریکا با همپیمانان خود در ناتو هزاران افغان بیگناه را در جریان عملیاتهای نظامی به رگبار بسته و با بی۵۲ و طیارهّهای بدون سرنشین جان دههاهزار
تن از مردم مظلوم ما را گرفته است. «محکمه بینالمللی جزایی»ICC در گزارش اخیر خود پرده از شکنجههای تکاندهنده جسمی و روحی نظامیان امریکایی برداشت که
علیه غیرنظامیان افغان در زندانیهای مخفی سی.آی.ای روا داشته میشود. اما این گزارش که ماهها از انتشار آن میگذرد وجدان هیچ یک از مقامات و روشنفکرانی را
که به عنوان «کارشناس» و «تحلیلگر سیاسی» در میزگردها گلو میدرند، تکان نداد، زیرا اکثر آنان خودفروخته و وطنفروش اند و همت و جرات ایستادگی در برابر
باداران شان را ندارند.
ادامهی: اشغالگران امریکایی و ناتو با پوشالیان و گرگان طالبی و داعشی شان عوامل فاجعه جاری اند!