آنژلیکا- هرات،
در نامه اش می نویسند:
«اولتر از همه سلام و احترامات خود را برای شما دست اندرکاران "پیام زن" تقدیم میدارم.
ثانیاً از مطالبی که در مجله "پیام زن" درج شده و دردهای مردم ما را بدون کم و¬کاست بیان میدارد و بسیار دلچسب و ارزنده¬اند اظهار سپاس نموده موفقیت هرچه بیشتر شما را در این راستا خواهانم تا هرچه پرشورتر و آتشین تر با سلاح قلم به پیکار خود علیه خاینان به وطن ادامه دهید.
متأسفانه قیمت "پیام زن" را به دالر امریکایی و روپیه پاکستانی می نویسید در حالیکه این مجله مربوط به افغان هاست اما از قیمت آن به افغانی خبری نیست.»
دوست گرامی،
از گزارش های ارسالی تان در صفحات گزارش های همین شماره استفاده شد. آرزومندیم بازهم از شما نامه و گزارش داشته باشیم.
انتقاد تان در مورد عدم ذکر قیمت نشریه ما به افغانی وارد است. در آینده میکوشیم این نقیصه را رفع کنیم.
وژمه- کابل،
«دوستان محترم، "پیام زن" شماره 45 را مطالعه نمودم تمام مطالب آن مورد علاقه من قرار گرفت براستی که واقعیت های تلخ جامعه ما در آن انعکاس یافته است.
"پیام زن" واقعاً تنها نشریه ایست که می تواند کوفت دل مردم رنجدیده ما را بکشد. خواستم گزارش لت وکوب شدن خودم بوسیله طالبان و گزارش کشته شدن زنی بوسیله آنان را که چشمدیده شوهرم است برای تان بنویسم امید آن را نشر کنید.»
دوست گرامی،
از گزارش های ارسالی تان در همین شماره استفاده گردیده.
دنیا- امریکا،
از نامه و کاستهای ویدیویی ارسالی تان سپاسگزاریم. متأسفانه کاستها بین پاکت نبودند که آرزومندیم در این زمینه اقدام کنید. دو نامه جداگانه برای تان ارسال شد.
دوست محمد بیان- کویټه،
زمونږ لخوا سلامونه ومنی. ستاسو سوچ او ټینګ عزم د قدر وړ ده. هیله ده چی په عملی ډګر کی هم د جهادی او طالبی ښستپالو پرضد خپل غږ اوچت وساتی. ستاسو د انقلابی او پیاوړی شعرونه په هیله.
ریش کشیدن گلبدین؟!
آذرنوش- کابل،
نامه تان را در ذیل می خوانید:
«در کابل در مورد اینکه چرا امریکا و پاکستان گلبدین را در میدان رها کردند، میگویند بخاطر اینکه او دیگر ریش کشیده بود. حال که گلبدین به ایران پناه برد و آنجا لانه کرده است مردم ما به چند تار ریش آقای رفسنجانی با آن مواضع "ضد امریکاییش" میخندند که وی دل خود را به لته پاک "شیطان بزرگ" خوش ساخته است و می¬خواهد از وی به عنوان چوبدست در رقابت با رقبای امریکایی، پاکستانی و عربستانی خود در افغانستان استفاده نماید.
گرچه رژیم فاشیست ایران بر خر تک روی و شوونیزم خود سوار است و تصور نمی شود توصیه ای را از کسی بشنود، با آنهم نمیشود بعضاً چیزهایی را نگفت:
گلبدین در جوانی طوری بود که حاضر میشد با اندک امتیاز به هرکس خود را بفروشد. مدتی خریدارانش زیاد بود تا اینکه ریش می کشد و بازارش کساد می شود. بعدها وقتی او حزب میسازد و میشود رهبرش، خصوصیات زندگی شخصی این بدفعل با زندگی به اصطلاح تنظیمی اش چنان عجین گردیده و در آن تجسم می یابد که از دمبک زدن به هیچ دستگاه جاسوسی مثل سیا، آی اس ای و غیره باز نمی ایستد.
لیزا- اسلام آباد،
در قسمتی از نامه خویش نوشته اند:
ادامهی: پیام زن وخوانندگان
از ولایت فـراه
• فراه زیر سایهی فاشیزم
• لت و كوب زنان
• و اكنون حاضری گرفتن در مساجد!
• اعدام آلات موسیقی!
• طالبان قندهاری طالبانتر اند!
• سیلی تازه مهاجرتها به ایران
• شكاف بین طالبان فراهی و قندهاری
• لواطت خانه طالبان
• یا سلاح یا پول
ادامهی: گزارشهایی از وحشت، شناعت و فضاحت بنیادگرایان
از ولایت هرات
عباس رضایی
افتضاح امتحان كانكور پوهنتون هرات
به اصطلاح امتحان كانكور پوهنتون هرات به اشتراك ۳۲۰ شركت كننده مرد به تاریخ ۲۸ حوت ۷۵ در داخل سالن پوهنځی اقتصاد با افتضاح برگزار گردید. چون استادان خود شان نقل میدادند، از یادداشتهای كوتاه استفاده میكردند. رشوههای كلان جهت انتخاب و رفتن به پوهنځی دست به دست میگردید كه ریاست این رشوه گیری را شیر محمد استانكزی شهید و رئیس پوهنتون هرات در اختیار داشتند.
هر كس به نوروز شادباش بگوید كافر است
شام ۲۹ حوت ۷۵ مولوی عبدالقیوم مسئول محكمه نظامی قلاردوی هرات از طریق رادیو شریعت هرات بیان داشت كه اگر در شب و روز نوروز یا در روز مهرجان (مهرگان) لباس نو بپوشید و یا غذای بخصوص بخورید و به این روز عظمت قایل شوید یا پروگرام غیر عادی مثل میله و سبزه لگد كردن وغیره داشته باشید كافر میگردید.
ادامهی: گزارشهایی از وحشت، شناعت و فضاحت بنیادگرایان در ولایت هرات
حمید انوری ـ امریكا،
نامه، مطلب «داكتر جاوید، از قهار عاصی تا سمنك پزی از سمنك پزی تا كجا؟»، ٢۰ دالر و بریده هایی از نشریات افغانی مقیم امریكا را با سپاس فراوان گرفتیم. شماره های درخواستی «پیام زن» و مواد درخواستی را همراه با نامه جداگانهای برایتان فرستادیم. امیدواریم از دریافت آن اطمینان دهید. از مطلب ارسالی تان حتماً استفاده خواهد شد.
* * *
هارون ـ هالند،
با تشكر از نامه تان. شماره ۴٢ «پیام زن» و نامه جداگانهای ارسال شد. آرزومندیم همانگونه كه نوشته اید با ارسال مطالب و گزارشها به همكاری تان ادامه دهید.
* * *
خاینان اخوانی و زنان
شكیلا علی ـ اسلامآباد،
با سپاس فراوان نامهی شما را گرفتیم اما مبلغ ٢۰ روپیه بین پاكت نبود. بهرصورت نشریه انگلیسی را كه خواسته بودید فرستادیم.
امید است گزارش سفر ها به كابل و یا شهرهای دیگر را برای «پیام زن» بفرستید تا بیشتر و بهتر در افشای خاینان بنیادگرا سهمی اداء كرده باشید. قسمتی از نامهی شما:
ادامهی: پیـام زن و خـواننـدگان
عثمانی ـ سویس،
از نامه و ادویهای كه بوسیله یكتن از دوستان تان برای «ملالی روغتون» فرستاده بودید، سپاسگزاریم. نامه جداگانهای برای تان ارسال شد.
* * *
داكترمهندس پروین دارابی ـ امریكا،
از نامه و نشریهی «بنیاد داكتر همادارابی» متشكریم. «پیام زن» را به آدرس جدید تان ارسال خواهیم كرد.
* * *
از نشریه «امید» درباره شهید عثمانی
فهیمه شاكر ـ امریكا
ادامهی: پیام زن و خوانندگان
- مجلهی شما بیشتر جنبهی یكنواخت و به اصطلاح عام طوطیوار و تا یك اندازه فكر میشود دیكته شده دارد.
- از انتقاد بالای حكومتهای مثل ایران و هند وغیره بهتر است به فكر ملت خود باشید زیرا رژیم ایران هر چه است بازهم بنام حكومت یاد میگردد.
- از تاخت و تازهای شما به بعضی كشورها بعضی خوانندگان چنان مشكوك میگردند كه نیم كاسهی زیر كاسه است.
- شما تحت نام آزادی زنان بیشتر روی مسئله حجاب تاكید میورزید و داشتن حجاب را برای زنان بردگی و عقبماندگی تلقی میكنید.
گردانندگان گرامی و ارجمند مجلهی «پیام زن»، سلام و احترامات تقدیم تان باد.
من یكی از خوانندگان دایمی مجلهی «پیام زن» میباشم و از تحلیلهای شما از اوضاع سیاسی كشور بخصوص در قبال اخوانیهای جنایتپیشه چون سایر افغانهای وطندوست كه به سرنوشت وطن و مردم خود علاقه دارند اظهار خوشی و سپاس میكنم. با ذكر سخنان فوق مطالبی را عنوانی شما نگاشته میخواهم كه جواب ارائه بدارید و خواهشمندم این نوشته را جانبدار نه پنداشته و در باطلهدانی هم نه انداخته باشید. همچنان متذكر میشوم كه اگر در جایی از نوشتهی من تعریفی از ایران و یا پاكستان شده باشد بنده را به طرفداری از اینها متهم نسازید چه حرفهای من جنبهی مقایسوی دارند نه كدام حرف دیگر. امید غلطیهای املایی و انشایی بنده را به دیدهی اغماض نگریسته و عفو دارید. البته مطالب قرار ذیل اند:
ادامهی: «چند سوال از «پیام زن
ترجمه تقریباً كامل نامهی پروین دارابی كه به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت مینا برای ما فرستاده بود. با پوزش از خوانندگان كه نتوانستیم آن را در شماره پیشتر بیآوریم.
«خواهران، بیایید همدیگر را بخاطر برانداختن نابرابری جنسها در جهان اسلام كمك كنیم»
سلمای عزیز،
ازینكه در مراسم یادبود مینا به تاریخ ۴ فبروری ۱٩٩۵، شركت نمیتوانم بسیار متأسفم. من از همین حالا بخاطر شركت در كنفرانس ۱٩٩۶ در تلاش هستم.
به پیوست البته پیامی به انگلیسی برایتان فرستادم چون فارسیام چندان خوب نیست. همچنان ترجمهی فارسی یكی از سخنرانیهایم را كه برای گروهی از ایرانیان ایراد نمودهام، ارسال كردم. تا هر طوریكه مناسب میدانید از آنها استفاده كنید.
بهترین تمنیات و پشتیبانی مرا برای همه زنان شجاع افغانستان تقدیم دارید و به آنان بگویید كه «به راه تان ادامه دهید و ما جهان زن را تغییر خواهیم داد.» زنان جهان پشتیبان شما اند.
داكتر پروین دارابی
MBA / MSEE
به جمعیت انقلابی زنان افغانستان
ادامهی: «خواهران، بیایید همدیگر را بخاطر برانداختن نابرابری جنسها در جهان اسلام كمك كنیم»
انجنیر معروف ضیاء ـ اسلام آباد،
د خپل لیك په یوه برخه كی لیكی:
«د"پیام زن"د مجلی ډیرو درنو او قدرمنو چلوونكو، هیله ده چی زما تاوده سلامونه او نیكی هیلی ومنی. دا چی ستاسی د مجلی هر عنوان او یادونه زمونږ د رنځیدلو او ځوریدلو خلكو د ټپی شوو زړونو رښتینی آواز او د هغوی ترجمانی كوی پدی لاركی مو د نورو سترو بریالیتوبونو غوښتونكی یم. په ۳۸ گڼه كی د "تفاهم شورا" په هكله زما د مطلب چاپولو څخه مننه كوم. او دادی څو ټوكه علمی او ادبی كتابونه چی په دی نږدی وختو كی می ترلاسه كړی تاسوته در دراستوم. هیله ده چه گټه ځینی واخلی.»
• گرانه وروه،
ستاسی رالیږل شوی كتابونه مو ترلاسه كړل. د «پیام زن» په هكله ستاسو له نیكی هیلی او همكاری څخه په خپل وار سره مننه كوو. هیله لرو چی خپله همكاری مون مونږ سره ټینگه وساتی.
ادامهی: پیـام زن و خواننـدگان
نامه م. امی به «پیام زن»
- «پیام زن» اوراقی پرعقده در برابر شخص گلبدین و حزب به اصطلاح اسلامی آن است
- «پیام زن» پر از كلمات و اراجیفی است كه سخنان خوب یك مضمون را هم زیر شعاع قرار میدهد
- داعیان آزادی و دموكراسی عمری را در جدل ایدئولوژیكی و در بحثهای بیمورد و پوچ سپری نمودند
- بنیادگرایی اصطلاح بیمفهوم و ساخت پاریس، لندن و واشنگتن است
محترم مدیرمسئول مجله «پیام زن»!
بعد از عرض سلام و ارادت امیدوارم نوشته مرا كه نظرات مخلصانه مرا نسبت به نشرات شما در بر دارد به نشر برسانید. البته اگر چاپ میگردد با در نظرداشت پرنسیبهای نشراتی همهاش بدون كم و كاست نشر شود. در غیر آن از چاپ كنده كنده آن بهتر است پاره نموده بدور اندازید. بااحترام
وطندار شما (ام.امی)
بنام آنكه هستی نام از او یافت
ادامهی: انتقادات یك «جهادی» ناراضی بر «پیام زن»
در پاسخ به نامهی م. امی
خواننده محترم م. امی - كابل،
نامهی شما را بدون كم و كاست (غیر از چند اصلاح انشایی و املایی)
در همین شماره به چاپ رسانیدیم
همراه با پاسخی از ما. اختلاف نظر بین ما و شما روشن است. بخاطر طرح مسایل، اگر مایل بودید باز هم برای ما نامه بنویسید.
در باره برخورد ما به گلبدین و حزبش، در پاسخ به خواننده دیگری در همین شماره نكاتی آمده است كه بد نیست آنرا مرور كنید. ولی از آنجاییكه شما نشریه ما را «اوراقی پرعقده در برابر شخص گلبدین و حزب به اصطلاح اسلامی آن» نامیدهاید، لازمست مختصراً توضیحی ارائه كنیم.
نمیدانیم منظور شما از «عقده» چیست. ولی اگر حساسیت، نفرت فوقالعاده و لاجرم تمركز حملهی ما نسبت به این فرد و باندش را «عقده» مینامید باید مكرراً، موكداً و با صدای بلند بگوییم كه بلی ما به مقتضای عشق ما به رهایی و بهروزی مردم، گلبدین را در شرایط كنونی كثیفترین و خطرناكترین جرثومهی بنیادگرایی میدانیم و به این معنا نسبت به این تیزابپاش منحرف و باندش، «عقده» داریم. «عقده»ای كه جز با محاكمه او و همهی برادران «مكتبی» و «جهادی» و «قیادی»اش بخاطر خیانتها و جنایتهای بیشمار شان، واشدنی نیست. میخواستیم بگوییم كه به آن معنا، لطفاً ما را علیه دیگر خاینان بنیادگرا هم «پرعقده» تلقی كنید. «عقده»ای كه مطمئناً ۹۰% مردم ما هم دارند. این «عقده» را خون بهترین فرزندان، رنجهای وصفناپذیر سه سال ظلمانی اخیر و تاریك شدن آیندهی نزدیك شان در مردم ایجاد كرده است و تنها و تنها با برچیده شدن طومار یكبار و برای همیشهی بنیادگرایان و سایر مرتجعان گشوده خواهد شد.
ادامهی: رویاهای «جهادی» در پس فریاد های ضد غربی