ما همواره گفتهایم که خیانت تجاوزکاران روسی تنها در تباهی اقتصادی و سیاسی کشور خلاصه نمیشود، بلکه به فحشا کشانیدن جمع کثیری از روشنفکران ما و قطع نیش شرف و شخصیت مبارزاتی آنان هم بود که آثارش تا به حال برجاست. نکته اساسیای که در مسخ روشنفکران برازندگی کسب میکند روحیه بردگی، مزدوری و جاسوسی است که در تار و پود آنان ریشه دوانده و گویی مگر با مرگ دست از سر شان بردارد. آنان قسمی حقنه شدهاند که هرطوری است باید به یک قدرت خارجی به مثابه منجی و مراد خود بنگرند. آنان در نیروی شوروی و دست نشاندگان دنیای شان را آباد کرده بودند و با زوال شوروی و تار و مار شدن و خزیدن سگهای وطنیاش به غارهای خود، روشنفکران وابسته به آنان، خود را مطرود و بی پدر و مادر و وامانده در وادی سرافگندگی و خواری تنها یافتند. اما از آنجایی که با شیر چاکری به یک قدرت کلان شده و خو گرفته بودند، با تسلط امریکا بر کشور، قیم جدید را در وجود او دیدند و بی درنگ سر بر آستانش نهادند.
ادامهی: پایگاههای امریکا ملجاء و متکای روشنفکران و «کارشناسان» خودفروخته
قسمت دوم
قسمت اول: آقای مرتضی محیط تاریخ ما را از دید میهنفروشان یاد نگیرید!
همچنین ما با پشتیبانی شما از رهبری موسوی و کروبی و رفسنجانی و امثالهم مخالفیم. به نظر ما فقط بخشی از این جنبش عظیم از آنان پیروی می کند ولی بخش هایی با توجه به لکه های خون در آستین آقایان مذکور، نمی توانند و نباید آنان را قبول داشته باشند و حق دارند آنان را کسانی بشناسند که می کوشند بقای رژیم خون و خیانت را با عبای دیگری طولانی تر سازند. آقایان بار ها از تمکین شان به «ظام» و اصلاح «نظام» با توسل به «نظام» حرف زده اند. مگر ممکن است مردم سوگوار ایران نقش موسوی، کروبی، رفسنجانی، گنجی و... را در جنایات بیمانند جمهوری اسلامی از یاد ببرند و آنان را ببخشند؟
ما معتقدیم که از دل این جنبش رهبران واقعی مردم سر بلند خواهند کرد.
ادامهی: آقای محیط آیا «رهبران سبز» معتمدترین یاوران جلاد نبودند؟
قسمت اول
قسمت دوم: آقای محیط آیا «رهبران سبز» معتمدترین یاوران جلاد نبودند؟
محترم داکتر محیط،
من و بسیاری از اعضای خانواده ام مدتی بودکه به دو سه سی دی حاوی گفتار هایی از شما گوش می دادیم که دوستی از امریکا برای ما فرستاده است. احاطه شما به مارکسیزم و تاریخ و مسایل جاری در ایران و جهان به گفتارهای شما جذابیت خاصی می بخشد. باید همین جا به خاطر بهره ای که از آن ها بردهایم از شما تشکر کنیم.
اما در یکی از گفتار ها چیزی شنیدیم که باور ما نمی شد ولی واقعیت بود. باور ما نمی شد که دانشمند متبحری که از تحلیل اخبار روز اقصی نقاط جهان و از پیدایش حیات تا ضرورت مبارزه علیه امپریالیزم و ارتجاع بنیادگرایی سخن می گوید چگونه در مورد افغانستان چند نامه از میهنفروشان پرچمی مقیم امریکا را بنیاد قضاوت و «درس گیری»اش از تاریخ افغانستان قرار میدهد.
ادامهی: آقای مرتضی محیط تاریخ ما را از دید میهنفروشان یاد نگیرید!
ما به گزارشهای یعقوب ابراهیمی در باره جنایتکاران شمال ارج قایل بودیم و آنها را با علاقمندی دنبال میکردیم. میخواستیم آنها به زبانهای مختلف ترجمه شوند تا مردم دنیا در پس پردههای دروغین ضخیم «دموکراسی» و «آزادی» و «حقوق زنان» و غیرهی امریکا، آن واقعیات هولناک و تکاندهنده را ببینند؛ ببینند که یاران جهادی امریکا خیلی بیشتر و دست بازتر از دوران خرمستی چهار سالهی شان، از نظر اقتصادی و سیاسی و اخلاقی، روزگار را بر مردم افغانستان سیاه و استخوانسوز کردهاند. یعقوب ابراهیمی در دفاع از کامبخش حق داشت خود را تنها احساس نماید چرا که آن همه رسانه و اتحادیههای رنگارنگ مطبوعاتی در باره کامبخش یا سکوت مرگبار اختیار کردند یا حرفهایی به زبان آوردند که جز التماس خفتبار در برابر جنایتکاران ارزش دیگری نداشتند. ابراهیمی نیز در مصاحبه با صدای آلمان تایید کرد: «کس دیگری در اینجا نیست که به شکل بسیار قاطعانه از این قضیه دفاع نماید.»
ادامهی: یعقوب ابراهیمی چرا از زخمهای برادرش نمینویسد؟
مدتیست که رادیو آزادی، برنامهای با نام «از ماست که برماست» را پخش میکند تا این ایده را در گوش شنوندگان پف کند که عامل هر مصیبت و بدبختی دامنگیر مردم افغانستان در عقبماندگی و بیکارگی و بیفرهنگی و بیلیاقتی خودشان نهفته است و تا زمانی که در این وضع باقی بمانند، هیچ پیشرفتی رونما نخواهد شد زیرا:
«طوری که بارها شاهد آن بودهایم عادت و انتظار همواره بر این است که دیگران باید کارها را انجام دهند. امروز حس مسئوولیت پذیری و انتقاد از خود بیش از هرزمان دیگر، تا حدی غیرقابل تصور، کاهش یافته است.»
ادامهی: «از ماست که برماست» یا از بیگانگان و سگهای وطنی شان است که برماست؟
روز اول عید قربان (۶ قوس) مخدوم عبدالله رئیس سره میاشت تخار و یکی از قومندانان سفاک شورای نظار در محضر عام تیر باران شد. حادثه در رسانه ها نیز انعکاس یافت که جناب کرزی را متاثر و مردم ما را شادمان ساخت.
واقعه ازین قرار بود که حدود ده سال قبل (زمان حاکمیت شورای نظار) مخدوم عبدالله در قریه گزستان کلفگان، شخصی بنام آدینه محمد را که فردی باغیرت و در میان مردم محبوب بود و در مقابل ستم و جنایتکاری قومندان عبدالله قرار میگرفت به قتل رساند. برادر و فرزند آدینه محمد که هیچگاه فکر انتقام از دل پردرد شان نرفت، همیشه منتظر فرصت مناسب بودند تا بالاخره امسال که خبر شدند عبدالله قاتل میخواهد نماز عید را در میان مردم عام اداء نماید، آن فرصت فرا رسید.
ادامهی: مخدوم عبدالله قومندان سفاک شورای نظار در محضر عام تیر باران شد
وقتی کرزی، فهیم را به عنوان معاونش اعلام داشت «رادیو آزادی» به نقل از خبرگزاری فرانسه در ۵ می ۲۰۰۹ از قول دیپلماتهای غربی در کابل گفت: «فهیم در جنگهای سه دهه اخیر افغانستان در یک سلسله فعالیتهای جنایی از جمله اختطاف اشخاص به منظور به دست آوردن پول و انواع تخطیهای حقوق بشر متهم میباشد. به عقیده کایایدی نماینده خاص ملل متحد در افغانستان رییس جمهور کرزی با انتخاب فهیم همچو معاونش اعتبارش را در جوامع بینالمللی و افغانستان از دست خواهد داد... کایایدی در چندین ملاقات اخیری که با آقای کرزی داشت از او خواهش نمود تا فهیم را به حیث معاون رییس جمهور انتخاب نکند. بعد از آن که کرزی نامزدیاش را اعلام نمود، کایایدی بیان داشت که او حقیقتاً از این انتخاب کرزی متاثر است و عکسالعملهای بین المللی در برابر این انتخاب کرزی خیلی جدی خواهد بود و نگرانی کایایدی در حلقههای دیپلماتهای غربی در کابل از حمایت گستردهای برخوردار شد. سازمان ملل متحد آرزو داشت که جنگسالاران افغانستان صحنه را برای نیروهای جوان و مدرن ترک خواهند گفت.
ادامهی: با کاغذ تشناب شدن فهیم جنایتکار، رژیم پلید جهادی ـ مافیایی کرزی پاک نمیشود!
از این میان برنده کسی خواهد بود که نافش بیشتر به امریکا بند باشد و بادار در غلام خانهزاد بودنش هیچ شکی نکند
بین کاندیدان ریاست جمهوری عمدتاً دو دسته را مییابیم: شناختهشدگان با گذشته و کارنامه جنایتبار، و گمنامانی که دو عامل در شرکت شان در درامه انتخابات وجود دارد یا از سر ساده بودن و نه فهمی شان از مضحکه انتخابات، و این که رییس جمهور افغانستان در قصر سفید تعیین میشود و یا به خاطر رسیدن به شهرت و نان و نمک در آینده.
اشارهای در مورد تعدادی از کاندیدان دسته اول:
ادامهی: برخی کاندیدان جهادی ـ مافیایی در ضد دموکراتیک ترین انتخابات دنیا
سلیمان لایق، دستگیر پنجشیری و سلطانعلی کشتمند
در این اواخر «عذرنامه» سه تن از سر دستههای حزب وطنفروش پرچم، سلیمان لایق، ریچارد(۱) دستگیر پنجشیری و سلطانعلی کشتمند انتشار یافت. آنان گفته اند که بعد از «اندیشیدن و غور» به این نتیجه رسیدند که به نمایندگی از حزب خود از مردم افغانستان معذرت بخواهند.
ظاهراً مسئله مثبت است، ندامت از سالهای سال میهنفروشی و جنایتکاری. اما متاسفانه در پشت این «عذرخواهی و اعتراف» ریاکاری خاینانهای پنهان است.
ادامهی: «عذرخواهی» یا مقام خواهی در رژیم جهادی ـ مافیایی؟
به راستی که در تاریخ وطن ما، هیچ فردی به اندازهی عتیقرحیمی و خالدحسینی در زمینه ادبیات و هنر به شهرت جهانی نرسیده بود. عتیقرحیمی گنکور معتبرترین جایزه ادبی فرانسه را برده است. خالدحسینی اگر چه تا هنوز به چنین جایزهای دست نیافته است، اما از روی کتاب «کاغذپران باز»اش هالیوود فوراً فلمی ساخت و بوش و اعضای درجه یک تیمش خالدحسینی را به کاخ سفید دعوت کرده و او را ستودند! عتیقرحیمی اگر چه هنوز به چنین «افتخاری» نرسیده اما دیر یا زود اگر امریکا یا اروپا لازم تشخیص دهند او را هم به «افتخارات» بالاتر از این خشنود خواهند ساخت. هر دو نویسنده هنوز پلههای شهرت، پول و اعتبار را در غرب میپیمایند.
ادامهی: هنر خالد حسینی و عتیق رحیمی، خنجری بر گلوی دژخیمان یا پری بر سر آنان؟