گورویدل Gore Vidal، از نویسندگان بحثبرانگیز و نامدار امریكاست كه در زمینههای مختلف ادبی و هنری نوشته است. او نویسنده بیستودو رمان، بیش از دوصد مقاله، شماری فلمنامه و یك جلد خاطرات میباشد. او نقاد بیرحم ضد اداره بش است كه انگیزه واقعی جنگ امریكا در افغانستان را حصول و اداره منابع غنی انرژی در آسیای میانه میداند. گورویدل ۷۷ ساله رئیسجمهور ریگن را به عنوان «پیروزی هنر مومیاگران» استهزار نمود و بش پسر را به عنوان «رئیس جمهور بدون رأی مردمی». ویدل خود را «یكی از آخرین مدافعان امریكا علیه امپراتوری امریكا» مینامد. در اكثر مقالات، رمانها و فلمنامههای ویدل نكته مركزی انتقاد اجتماعی است. او را «نوم چامسكی جمع خوشطبعی» خوانده اند. او در تمامی نوشتههایش استدلال مینماید كه امریكا باید به ریشههای جفرسنیاش برگردد؛ از مداخله در امور سایر ملتها و نیز از مداخله در امور خصوصی شهروندانش خودداری كند.

در كتاب اخیرش موسوم به «جنگ دایمی بخاطر صلح دایمی: چگونه چنین منفور شدیم» كه مجموعه مقالات میباشد و در بحبوبه ۱۱ سپتامبر انتشار یافت نیز مسایل بالا مطرح شده اند. ویدل در كتاب مذكور میگوید كه ما نباید سرهای مان را بخاطر درك این كه چه باعث شد تا مرتكبین دو حمله تروریستی بزرگ در امریكا (بمبگزاری ۱۹۹۵ در اوكلاهاما و حادثه ۱۱ سپتامبر) چنین اقدام نمایند، به درد آوریم. ویدل مینویسد: «این قانون فزیك است كه در طبیعت هیچ كنش یا عملی بدون واكنش یا عكسالعمل نیست. همین مسئله با طبیعت انسانی - یعنی تاریخ نیز جور میآید.» منظور ویدل از «كنش» نخوت و بلندپروازی احمقانه امپراتوری امریكا در بیرون از امریكاست كه آن را در ۲۰ صفحه جدول و نقشه كه حاكی از ۲۰۰ ماجراجویی نظامی امریكا در خارج از خاك امریكا بعد از ختم جنگ دوم جهانی میباشد، نشان داده است. او اوضاع پلیسی نو خاسته در امریكا را نیز شامل «كنش» میداند. به قول ویدل «واكنش» ناگزیر چیزی نیست مگر اعمال خونین اسامه و تیمتیمك. او میگوید: «هر یك از یورشهای بیپروای دولت ما بر سایر جوامعِ به خشم آمده بود» و به همین خاطر «تحریك گردیدند» تا با خشونت فجیع و وحشتناك پاسخ گویند. او با صراحت اظهار میدارد كه چند دهه است كه رسانههای امریكا بدون وقفه جهان اسلام را شیطانی معرفی میكنند در حالیكه: «امریكا بزرگترین تروریست... و بزرگترین دولت خودسر در جهان شده است.» ویدل در مورد حماقت مردم امریكا مظنون بوده مینویسد كه «امریكاییان از اندازه و ابعاد شرارت و بدجنسی دولت شان بیخبر اند... شمار عملیاتهای نظامی كه از ۱۹۴۷ بدین سو علیه سایر كشورها انجام دادهایم بیش از ۲۵۰ میباشد.» ناگفته نماند كه كوشش ویدل بخاطر انتشار مقالهای در مورد ۱۱ سپتامبر - در كشور زادگاهش امریكا - به ناكامی انجامید. كتاب اخیر ویدل «در خواب دیدن جنگ: خون بخاطر نفت و دستهی چنی - بش» كه از پرفروشترین كتابها به طور مخفی بوده است توسط رسانههای مهم امریكا نادیده گرفته شده است. در رابطه با حادثه ۱۱ سپتامبر اظهار مینماید كه ما مردم امریكا سزاوار چنین حادثهای نبودهایم. ما همچنان سزاوار دولتهایی كه ۴۰ سال است بر ما حكومت میرانند نیستیم. دولتهای مان بخاطر اعمال شان در سراسر جهان موجب این همه مصیبت بر ما گردیدهاند. شمار عملیاتهای نظامی امریكا بیشمار است... امریكاییان یا در مورد اینها بیخبر اند و یا اینكه به آنان گفته میشود كه ما به آنان حمله نمودیم زیرا... خوب... نوریگا در مركز همه تجارت مواد مخدر دنیا است و ما باید از شر وی رهایی یابیم. بناً ما شماری پاناماییها را در جریان عملیات به قتل رساندیم... پانامه نیروی هوایی نداشت اما انتظار داشت تا ما به آنان نیروی هوایی بفرستیم... بعد رهبر آنان، نوریگا را كه عضو سابق «سیآیای» بود و با وفاداری به امریكا كار میكرد ربودیم. او را بازداشت و محاكمه كردیم... او استدلال میكند كه دولت از معصومیت نسبی و یا ناآگاهی امریكاییان سؤاستفاده میكند. شاید به همین خاطر است كه از جنگ دوم جهانی بدینسو جغرافیه آموزش داده نمیشود تا مردم از اینكه كجا را منفجر میسازیم در بیخبری نگاه داشته شوند. زیرا اینران (Enron) میخواهد تا آنجا را انفجار دهیم. و یا هم یونوكال (Unocal) ، از بزرگترین شركتهای نفت، میخواهد تا جنگی در منطقهای جریان داشته باشد. افغانان هیچ رابطهای با آنچه در ۱۱ سپتامبر در كشور مان اتفاق افتاد ندارند. اما عربستان سعودی دخیل است. به نظر میرسد كه اسامه درگیر بوده اما ما واقعاً نمیدانیم. مقصودم این است كه زمانیكه ما به افغانستان رفتیم تا آنجا را اشغال كرده و منفجر سازیم، از فرمانده كل مان سوال شد كه چه مدتی را در بر خواهد گرفت تا اسامه را پیدا كنیم. فرمانده تعجب نموده گفت كه خوب این چیزی نیست كه ما پی آن باشیم. شاید بگویند كه حمله بخاطر طالبان بوده است زیرا رفتار آنان با زنان خشونتآمیز بوده و حقوق آنان را پامال میكردند. ما باید با بش همصدا باشیم زیرا او میخواهد چادری را از سر زنان بردارد... اما نه. این دلیل اصلی نبوده است.
دلیل اصلی حملات بر افغانستان و طالبان حصول و غصب منابع انرژی بوده است. ما به افغانستان حمله كردیم نه به منظور دستگیری اسامه و انتقام گرفتن بلكه بخاطر طالبان - كه خود مان در جریان اشغال روسها آنان را آفریده بودیم - و نیز بخاطر Unocal ، كه معاملهای با طالبان برای دست یافتن به نفت منطقه قفقاز كه از غنیترین ذخایر نفت روی زمین است. بش، دیكچنی، رمسفیلد و همهی آنانی كه با گروههای گاز و نفت اند از سود آن سهم خواهند برد. زمانیكه «سیآیای» حمله بر دولت اربینز (Arbenz) را در ۱۹۵۴ تدارك میدید من در گواتیمالا بودم. اربینز كه بطور دموكراتیك به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده بود تمایلات سوسیالیستی داشت. لاج Lodge و هنریكابت Henry Cabot در سنا حضور یافته و خاطرنشان ساختند كه كمونیستها گواتیمالا را به اشغال در آوردهاند و ما باید اقدام كنیم. او آیزنهاور را دید و آیزنهاور «سیآیای» را موظف كرد تا دولت اربینز را سرنگون سازد. ما یك دیكتاتور نظامی را نصب كردیم و از آن زمان تا حال در گواتیمالا جز خونریزی ندیده ایم. و حالا اگر من یك گواتیمالایی میبودم و توانش را میداشتم تحریك میشدم تا بالای كسی در واشنگتن و یا هر جای دیگری كه امریكاییان باشند چیزی پرتاب كنم - بخصوص اگر تمام خانوادهام را از دست میدادم و میدیدم كه كشورم بخاطر اینكه «یونایتد فروت» نمیخواست محصول گمرك را بپردازند تكه تكه شد. این شیوهایست كه مـا عملیات مـینمـاییم و بخاطـر همین است كه چنین منفور گردیدهایم.
ویدل كه شهرت جهانی فراوانی بخاطر رمانهایش دارد از ۱۹۷۲ در شهركی در ایتالیا به صورت تبعید بسر میبرد. معروفیت و اعتبار او در اروپا و سایر كشورها خیلی بیشتر از امریكاست