
«زنی سیاه پوستم و ستمی را كه در سراسر جهان بر زنان میرود نیك درك میكنم. در ایالت مسیسیپی ایالات متحده امریكا در زمانی زاده شدم كه ما زنان سیاه مجبور بودیم از خواهران خود یاری بخواهیم تا صدای حق خواهی خود را بلند كنیم. مبارزه ما برای تساوی حقوق هنوز هم ادامه دارد. بخاطر خود دریابی و التیام روان گداختهام مینویسم. بعد از این كه به سایت اینترنت شما سری زدم شعری موشح برای "راوا" سرودم. محتویات سایت تان تا عمیقترین ژرفای روحم نفوذ كردند لاكن تنها چیزی كه پیشكش میتوانم همین كلمات یكدلی اند كه روی كاغذ میریزم. میبالم از این كه احساساتم شمار را محظوظ گردانید و اسم عاطفیام «امیاس» ولی نام امریكایی ام لینداجونز میباشد.»
R خواهرانم، شرر خیز بادا خشم تان بر سكوت ترس
E مادرانم، خاموش كنید این صداهای ناامیدی را
V رستن از وضعیتی چنین ستیزیست مردافگن
O در جامعهیی خود شیفته، كه پروردگاه زندگی
L ـ خاكِ بذر زایشـ زهدانهای زنان خود را برباد میدهند
U با خشونتِ بی جای پدران، برادران، پسران
T اشكِ زنان پشتِ پا خورده اقیانوسهای خونند
I كه امواج آن ترس مان را، اطاعت جبری مان را
O ـ به نظامی كه قدرتش در خود بینی كور مردانه آنست
N و ظلم مردان را ایزد جهانبان داندـ فرو خواهند برد
A برخیزید خواهرانم، مادرانم، دخترانم!
R بر نابود سازی زنان بشورید
Y فریاد برآرید، همه یكجا، همه تنها، سرود آزادی راA برخیزید ای زنان سراسر جهان
S بخاطر دادخواهی بپا شوید
S بخاطر صلح بپا شوید
O قلبهای تان را بگشایید و بگذارید چشمان تان ببینند
C كه پیوند و همسویی نیروی همهی مان زنجیر گسل است
I تندیسههای صلح همواره بوده ایم
A هر یك مادری مهر ده، دختری مهر خواه، خواهری مهر ورز
T اكنون زیرِ پا ـآه زین خشم شرر بار
I ـ زین شرار خشمـ كه بینیم نوباوه دختران
O محمل بدوش مرگ زودرس بخانۀ گور میروند
N در تغزل بی سرانجام مرگ و زندگیO كه بینیم قربانی در معبدِ مرد، این ایزد جهانبان
F دختران مان را ذبیحِ محرابِ هوسِ پدرT پیچیده در ژنده پارهها آن چهر گلگون
H پنهان از نظر تا نبینند جهانیان
E كینۀ برهنه و سوزندۀ مردان حكمرانW بر زنان ـاین سرچشمۀ حیاتـ
O آه خواهرانم، مادرانم، دوستانم!
M سوگوار نشستن نه راه نجات دختران ماست از پلشت دیو
E ـ آن كه كاخ افراشته در قلب ویرانی ـ
N سوگوار نشستن نه راه نجات ملتیست كه میآموزد كه زن شمن است!O مادران ما ذبیح قربانی
F در محراب بادِ سرِ پسرA برخیزید ای زنان از سراسر جهان
F نیك بنگرید بر حقیقتِ دروغِ ذاتِ مردانگی
G مدعیان عرش خدایی، قاتلین زن زیر نام نامی جهاد
H ابلیسیان دوزح خاسته با مرام دوزخی
A آماج نگرفته اند جز زنان ـ آن كه پرورد در آغوش مهر
N با شیرۀ جان
I دلبندِ جگر گوشه
S پسران، كه بالغ شوند روزی و
T بدرنند این گهوارۀ زهدان خود، آن گلوی خواهر را!
A برخیزید ای زنان از سراسر جهان و پاره كنید
N این حلقۀ طناب از گِرد قلب خویش، آزادگر شوید!