
در ۲۲ میزان ۱۴۰۱، شماری از زنان نترس با شعار «ایران برخاست، حالا نوبت ماست!» و... در مقابل جاسوسخانه رژیم خونخوار ایران در کابل گردهم آمدند. این زنان معترض در دادخواهی از خون مهسا امینی (ژینا) و دفاع از خیزشهای عدالتخواهی مردم جمع شدند تا با ابراز همبستگی میان مردم پُردرد افغانستان و ایران درد مشترک یکدیگر را فریاد زنند، دو سرزمینی که طی بیش از چهار دهه تحت چنگال خونآلود بنیادگرایان دینی شنیعترین فجایع را متحمل شدهاند.
این گردهمایی اعتراضی توسط رسانههای داخلی و خارجی بهگونه گسترده پخش شد و همچنان سروصداهایی را در رسانههای اجتماعی به طرفداری و مخالفت خود برانگیخت. البته عدهای از افغانها (عمدتا افرادی که یک روز هم در اعتراضی اشتراک نروزیده و به جاده نیامدند) داد و واویلا به راه انداختند که چرا این زنان برای مردم افغانستان حرکتی نمیکنند و به گفته خود شان، «برای خود آش بریده نمیتوانند و برای دیگران سیمیان میبرند.» مسعود حسنزاده، خواننده و آهنگساز اعتراضی افغانستان، جواب خوبی در صفحه فیسبوک شان پست کردند:
«...این "دیگری" ساختن انسان، درد و مصیبت انسان، این تقدیرطلبیی ابلهانهی کثافت، این انفعال پوچ، نقزدنهای از سر بلاهت و شکم سیری و کودنی، مفادش مستقیم به جیب زامبیهای حکومتهای دهشت میرود.»

و اما، این گردهمایی با استقبال گرم عدهای از افغانها و ایرانیان مواجه شد. زهرا موسوی، زن افغان فعال اجتماعی و حقوق زنان، با به اشتراک گذاشتن یکی از عکسهای این برنامه اعتراضی در فیسبوک خود که ملیشه طالبی با تفنگاش میخواهد زن معترضی را مورد ضرب و شتم قرار دهد و آن زن با قامت استوار در برابر این جانی ایستاده است، نوشته است:
«وقتی شجاعت، سرایت میکند. این تصاویر تاریخی خلق میشوند! تنها کافیست به زبان این دو بدن، نگاه کنید! قدرت، نزد کدام یکی است؟! آنی که استوار ایستاده یا آنی که از ترس تفنگ بلند کرده؟!
این تصویر از اعتراض امروز زنان کابل در برابر سفارت جمهوری اسلامی و در حمایت از انقلاب خواهرانشان در ایران است.»

نگاهی میاندازیم به چند توییت کاربران ایرانی در توییتر:
پویا:
«تحت شدیدترین قوانین ضد زن توسط طالبان، زنان افغانستان صدای ما شدند. ما برای آنها این همه سال چه کردیم؟!
شرف و انسانیت بیاموزیم و بهم یاد بدهیم. به امید آزادی هممون.»
تیچر مو مشکی:
«چقدر من زنان جسور افغانستان رو دوست دارم و چقدر احسان خواهرانگی دارم باهاشون. به امید آزادی ایران و افغانستان از شر مطلق!»

لیلا:
«در میان این همه شگفتی، این اتفاق آن چیزی است که من را بیکلام کرد.
این زنان، حتی اگر همینقدر انگشتنما باشند، خاور میانه را نجات خواهند داد.»
مرد زمین:
«حالا میفهمید چرا نباید عقبنشینی کنیم؟ کل خاور میانه چشمش به ماست. بذر امید کاشتیم توی دلهاشون. به احترام این زنان شجاع افغان کل مردم ایران باید بایستند و تشویقشون کنند. تاثیرگذارترین حرکت این چند روز اخیر بود. حساب کن زیر سایه طالبان همچین حرکتی بزنی.»
و چند کامنت در فیسبوک را میخوانیم:
احمد آرام:
«شجاعت تان ستودنی است به شما افتخار میکنم.»

احمد آرام:
«زنان شجاع افغان با شجاعت بینظیر خود نشان دادند که تسلیم سیاهی طالبان نخواهند شد.»
انور رسا:
«زندهباد زنان شجاع افغانستان و ایران. مرگ بر بنیادگرایی.»
سیاووش دانشور:
«درود به شما. مرگ بر طالبان چه در کابل چه در تهران.»
سیر فرزاد:
«قیام ضد رژیم جنایت اسلامی در ایران که به پیروزی برسد، مردم افغانستان امیدوار اند که تمام عمال افغانی ولایت فقیه در کنار ملایان جلادپیشه ایرانی دستگیر و زندانی شده و به افغانستان باز گردانده نشوند.»

شاه ولی محمدی:
«به تمام مردم ایران بگویید که باید تمام دروازههای زندان را باز کنند.»

نعمتالله نادر:
«درود بر شهامت و حرکت تودهیی مردم ایران!»
پایههای رژیم خون و جنایت ولایت فقیه که در اثر مبارزات و جاننثاری مردم این سرزمین سست و لرزان شده و به زودی سرنگون خواهد شد. به گفته فروغ فرخزاد: در ایران کسی میآید، اما قلمبهدستان خودفروخته این رژیم آزادیستیز از نوع کاظم کاظمی، نجیب بارور، ابوطالب مظفری، یعقوب یسنا، سیدعسکر موسوی، مجیب مهرداد، ضیا قاسمی، رضا محمدی و دیگران از دیدن شبح آمدن کسی به تب لرزه مرگ افتادهاند. اگر «مقاومتیها» و «تجزیهطلبان» و شاعران و نویسندگان همچون رزاق مامون، واصف باختری و منیژه باختری، سمیع حامد و دیگر خودفروختههایی از این قبیل، مزدور و جاسوس رژیم خمینی-خامنهای نیستند، چرا به دفاع از قیام مردم ایران خاموش اند و صدایی از آنان بیرون نمیشود؟





