
به برنامه «بررسی عمیق وقایع فلسطین» خوش آمدید. من رابرت اینلکیش، میزبان شما هستم. امروز گفتگویی خواهیم داشت با لیلا خالد، یکی از نمادهای مقاومت فلسطین. در این بحث به بررسی روند نسلکشی جاری در غزه، مقاومت در برابر آن و موضوعات دیگر خواهیم پرداخت.
لیلا، از حضور شما در برنامه سپاسگزارم. دیدار مجدد با شما باعث خرسندیام است و افتخار میکنم که میزبان شما هستم.
میخواهم برنامه را با سوالی درباره وقایع جاری آغاز کنم. آنچه را همین اکنون در فلسطین اشغالی و لبنان جریان دارد، چگونه توصیف مینمایید؟ پس از ترورها و کشتارهایی مانند شهادت یحییسنوار و حسننصرالله، عده زیادی حس ناامیدی عمیقی نسبت به اوضاع دارند. یک سال از نسلکشی در غزه میگذرد و به نظر میرسد که افراد بسیاری درک تاریخی دقیقی از روند این درگیری ندارند. بطور مثال شما سال ۱۹۸۲ و رویدادهای آن زمان را از نزدیک تجربه کردهاید، دورانی که همراه بود با ویرانیهای عظیم. آیا میتوانید توضیح دهید که فعلا در چه وضعیتی قرار داریم و میتوان اوضاع را با آن سالها مقایسه کرد؟
لیلا خالد: وقتی اشغال وجود دارد، مقاومت نیز وجود دارد. این مقاومت از یک دوره به دور دیگر به اشکال متفاوتی منتقل گردیده است. مثلا پس از سال ۱۹۶۷ ما مبارزه مسلحانه را آغاز کردیم. بعد از ۱۹۸۲، در سال ۱۹۸۷ انتفاضهای راه افتاد که در تاریخ بینظیر بود و قبلا در هیچ کشوری اتفاق نیفتاده بود. هدف آن انتفاضه استقلال و آزادی بود.
متأسفانه رهبری «سازمان آزادیبخش فلسطین» به ریاست عرفات مسیر دیگری را پیش گرفته و توافقنامه اسلو را امضا کرد. این اقدام تاریخ مقاومت ما را تغییر داد، به این معنی که رویداد مذکور بخشی از تاریخ مقاومت ما گردید اما این مسیر برای همیشه ادامه نیافت. پس از آن، انتفاضه دیگری شکل گرفت، انتفاضهای که در آن فلسطینیها با استفاده از عقل و فکر خویش کوشیدند تا شرایط را به نفع خود تغییر دهند. با این حال از سال ۲۰۰۸ الی ۲۰۲۱، اسراییل پنج بار جنگهایی را در نوار غزه به راه انداخت که مردم ما قربانی گشتند زیرا اسراییلیها معتقد بودند که باید مقاومت را درهم شکنند.
آنان نوار غزه را نیز اشغال کرده بودند اما پس از سال ۲۰۱۴ و پنجمین حمله اسراییلیها جهت سرکوب مردم ما و مقاومت شان، اوضاع تغییر کرد. این مقاومت شامل تمامی جناحهای فلسطینی بود که دست به مبارزه مسلحانه زده بودند. «جهاد اسلامی»، «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» و سایر جناحهای مسلح، طرحی را برای رهبری مقاومت ریختند. این مقاومت نتیجه انباشت تجارب مختلف مقاومت بود که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اوج رسیده و کماکان ادامه دارد.
این بار توازن قوا متفاوت است زیرا به درخواست اسراییل امریکاییها مستقیماً به کمک اسراییل شتافتند. این حمایت با سفر بایدن آغاز شد که گفت یک صهیونیست است و به خوبی میداند که ما مخالف صهیونیزم و امپریالیزم هستیم، زیرا ماهیت هر دو یکیست. سپس بلینکن وزیر امور خارجه امریکا، بارها و بارها به اسراییل رفت و آمد کرد.
ایالات متحده همواره اعلام کرده است که میخواهد از اسراییل دفاع کند چون اسراییل حق دفاع از خود را دارد. اما این معادله برای ما پذیرفتنی نیست زیرا اشغالگر اسراییل است نه فلسطینیها. ما به خوبی میدانیم که [آریل] شارون در صدد ترک نوار غزه بود چون حس میکرد که این منطقه منبع نگرانیهای بیپایان برایش است. فلسطینیان در غزه بخشی از ملت فلسطین اند، چه در کرانه باختری، چه در مناطق ۱۹۴۸ یا در تبعید و پراکندگی مانند ما.
تمامی توطئههایی که توسط اسراییل و امریکا طراحی شده و از سوی اروپا نیز حمایت میشوند، همه خواستار دفاع از اسراییل اند اما به ما اهمیتی نمیدهند، حتا با وجود تمامی کشتارها و فجایعی که اسراییل مرتکب میشود، به ما نمیاندیشند، فجایعی که در تاریخ بیسابقه بودهاند. قبلا نیز قتلعامهایی صورت گرفته است اما هرگز به این شکل نبودهاند.
تا همین لحظه اسراییل به کشتارهایی ادامه میدهد که بخاطر آن مجازات نشده است. مردم ما نیز به مقاومت متعهد مانده و از سرزمین شان دفاع مینمایند، حتی به بهای جان کودکان و قربانیان بیشمار.
اکنون اسراییل در صدد است تا فلسطینیان را وادار به ترک نوار غزه نماید اما مردم ما هرگز چنین نخواهند کرد. هر روز صدای آنان را میشنویم: «این سرزمین ماست. ما اینجا زندگی کردهایم و نخواهیم گذاشت نکبت دیگری تکرار شود حتا اگر همهی ما کشته شویم»، آنان کماکان به دفاع از مقاومت ایستادهاند و در برابر آنچه رخ میدهد، تسلیم نمیگردند.
رابرت اینلکیش: با وجود تمام رنجها و مرارتهایی که مردم غزه تجربه کردهاند، وضعیت جاری لبنان را که جنگ داخلی در آن در حال شکلگیری است، چگونه میبینید؟ به گمان شما اسراییلیها قادر خواهند بود موفقیتی به دست آرند؟ و آیا نظری درباره ناکامیهای آنان در حمله به جنوب لبنان دارید؟
لیلا خالد: نه، این فقط به جنوب لبنان خلاصه نمیشود بلکه علیه تمام لبنان است؛ مردم، کشور و هر چیزی را هدف قرار دادهاند. آنان از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب لبنان را نشانه گرفتهاند زیرا مقاومت در فلسطین حس همبستگی را تقویت کرده و هویدا ساخته است که فلسطینیها در مقاومت خود علیه اشغالگران تنها نیستند. مردم در فلسطین و لبنان علیه اشغالگران -منظور اسراییل و متحداناش- با هم همدست اند که شامل ایالات متحده، دولتهای غربی در اروپا و سایر حکومتهای حامی اسراییل میباشد. اسراییل قصد دارد سرزمینهای بیشتری را اشغال کند. بایدن گفته بود که مساحت اسراییل بهعنوان یک دولت کوچک است و باید گسترش یابد. اما کجا؟ روی سرزمینهای عربی. پس هرگونه مقاومتی میتواند این توطئه علیه کشورهای ما را چه در لبنان و فلسطین و چه در هر جای دیگر، متوقف کند.
رابرت اینلکیش: شما عکسالعمل، احساسات و اقدامات مردم را در منطقه بخصوص در اردن جایی که حضور دارید، چگونه میبینید؟ آیا این واکنشها گسترش مییابند؟ آیا شکلگیری حرکت بزرگتری از مردم عرب را شاهد خواهیم بود؟
لیلا خالد: به نظر من مردم ما در اردن یا هر منطقه دیگر، مانند کمپهای فلسطینی در لبنان و سوریه، یکپارچه اند. ولو در نقاط مختلف پراکنده باشند، هدف واحدی دارند و آن آزادی فلسطین از نهر تا بحر است. این شعار از ایالات متحده نشات گرفت، جایی که مردم به جادهها ریختند تا حمایت خویش را از فلسطینیها و حق آنان برای داشتن یک سرزمین اعلام دارند. اما ما گفتیم که نمیخواهیم کشور جدا داشته باشیم. تاسیس دو کشور راه حل نیست، این راه حل حقوق فلسطینیها را تأمین نمیکند. حقوق ما توسط سازمان ملل شناخته شده است در حالی که اسراییل به قوانین و تصامیم بینالمللی و حقوق فلسطینیها اهمیتی نمیدهد. ما دیدیم که نتانیاهو ضمن سخنرانیاش، نقشهای از اسراییل بزرگ را نشان داد. آنان قصد دارند ساحات بیشتری از کشورهایی چون اردن و لبنان و سوریه را تصرف نمایند. اسراییل حمایت امپریالیستهایی مانند ایالات متحده و بریتانیا را دارد. بریتانیا فقط دو روز پیش اعلامیه بالفور را برای تأسیس یک سرزمین ملی برای یهودیان در فلسطین صادر کرد. این اقدام با حمایت تمامی دولتهای استعماری که پس از جنگ جهانی دوم کشورهای عربی را اشغال کرده بودند، انجام شد. چه فلسطینیها در داخل باشند یا خارج، همواره به اشکال و در دورههای مختلف با اسراییل درگیر بودهاند. وقتی اسراییل به لبنان یورش برد، میخواست مقاومت فلسطین و نیز مقاومت لبنان را سرکوب کند. این وقایع پیش از سال ۱۹۸۲ بود و بعدا ما ناگزیر به ترک آنجا گشتیم. برای من و سایر مردم به این معناست که این سرزمین متعلق به ماست و ما حق بازگشت به سرزمین خویش را داریم، حقی که توسط قوانین بینالمللی تضمین شده است. اما فعلا قوانین بینالمللی توسط اسراییل و متحدانش، چه در سطح منطقه و چه خارج از آن، نقض میشود. با این حال، همه پس از هفتم اکتبر به این واقعیت پی بردهاند که این رویداد یک انتفاضه جهانی براه انداخته است. ما آن را «انتفاضه ملل جهان» مینامیم زیرا افکار عامهی دنیا حال به حقایق این اشغال طولانیمدت فلسطین آگاه گردیدهاند. برخی حتی نام فلسطین را بهعنوان یک کشور نشنیده بودند اما پس از هفتم اکتبر، جهان متوجه گشت که اشغالی وجود دارد و مقاومتی در جریان است. همچنان آن چه در پوهنتونهای ایالات متحده رخ داد و به سایر پوهنتونهای جهان نیز گسترش یافت، نشانه ارتقای آگاهی مردم تا حد حمایت از مقاومت فلسطینیان و لبنانیها است. اکنون سایر کشورهای عربی نیز ما را حمایت میکنند؛ در یمن و عراق نیز.
رابرت اینلکیش: به نظر من این حمایت گسترده در تاریخ بیسابقه بوده است، بخصوص اگر به مقیاس و وسعت اعتراضات در کشورهای غربی بنگریم. طبق نظرسنجی در ایالات متحده، یکسوم جمعیت باور دارند که مردم فلسطین از تجربه یک نسلکشی میگذرند. البته برای بسیاری از ملل جهان این موضوع کاملاً واضح است ولی تعداد وسیعی از نفوس ایالات متحده نیز چنین اعتقادی درباره اسراییلیها داشته باشند، خیلی غیرمنتظره است. این امر میرساند که مسئله فلسطین میان مردم ایالات متحده نفوذ کرده است، چنانچه در تظاهرات پوهنتونها و در اروپا نیز شاهد آن بودیم. مردم حاضر اند بخاطر این موضوع حتا شغل خود را از دست دهند که ممثل تغییر عظیمی است.
به نظر شما این تغییر تا چه حد مهم است، وقتی آن را در برابر این واقعیت قرار دهیم که در حال حاضر اسراییلیها نه تنها از حمایت جهانی محروم بلکه از نظر نظامی و اقتصادی نیز دچار مشکل اند؟ این حمایت جهانی چگونه میتواند در آینده، اگر نه به زودی، منجر به راه حلی گردد و حقوق فلسطینیان را تضمین نماید؟
لیلا خالد: ما شاهدیم که کشتار کودکان و زندان و فجایع دیگر به چه شکل وحشیانهای هر روزه اتفاق میافتد که نسلکشی میباشد اما تا امروز اسراییل بخاطر این جنایات مجازات نگردیده است. اکنون ما باید روی این امر تمرکز نماییم که چگونه قوانین بینالمللی بشری نقض گردیدهاند. در حالی که محکمهای برای نسلکشی وجود دارد اما هنوز هیچ قطعنامهای در این زمینه صادر نشده است. اخیرا افریقای جنوبی دوسیهای مشتمل بر حدود ۳۵۵۰ صفحه حاوی شواهد جدیدی اثبات نسلکشی را به این محکمه تحویل داد که محکمه آن را نپذیرفت. شاید به دلیل فشار روی هیئت منصفه، و اگر بخواهیم واضحتر بگوییم، فشارهای امریکا، اسراییل و جنبش صهیونیستی. آنان با استفاده از فرصت میکوشند تا اسراییل را بهعنوان قربانی معرفی نمایند و نه ما را، چگونه میتوان این را باور کرد؟ امروز، در موجودیت شبکههای اجتماعی، مردم میتوانند حقیقت را در هر جایی ببینند. شما میتوانید ویدیوهایی را مشاهده کنید و در همه جا ببینید که چه کسی اشغالگر است و چه کسی جنایتکار جنگی. در ابتدا اسراییلیها گفتند که ما با «مردمی حیوانصفت» میجنگیم، آنان ما را حیوان شمرده و جهت قتل ما دست به هر نوع سلاحی بردند. از یک سال و دو ماه بدینسو این کشتار بیوقفه ادامه دارد، حتا در جریان مذاکرات دوحه و یا مصر. نتانیاهو خود را تزار، امپراتور یا پادشاه اسراییل میپندارد.
اما ما به خود اعتماد داریم، بهعنوان مردمی که طی صد سال رنج بردهایم، نه تنها از سال ۱۹۱۷ زمانی که اعلامیه بالفور زمینهساز ایجاد کشوری به نام اسراییل در سرزمین ما شد و با زور اسلحه و گروههای شبهنظامی ما را از فلسطین راندند. آنان قتلعامهایی را مرتکب گشته و ایدیولوژی صهیونیزم را به کار بستند که مبنی است بر حذف هر آن کسی که مانع اجرای پروژه شان گردد. صهیونیستها همیشه اروپا را به هولوکاست متهم ساخته و اسراییل دایما آن را یادآوری میکند، در حالی که فلسطینیها هیچ نقشی در هولوکاست نداشتند. فعلا اسراییل در سرزمین ما آن اعمالی را تکرار میکند که نازیها انجام دادند. آن چه ما هر روزه شاهدیم نهتنها هولوکاست بلکه نسلکشی تمامعیار است.
رابرت اینلکیش: اگر به وضعیت کنونی مذاکرات آتشبس نگاه کنیم، اسراییلیها خواستههای بیشتری مطرح میکنند. برای مثال آنان خواستار باقی ماندن در داخل نوار غزه، مناطق «گذرگاه نتساریم» و «گذرگاه فیلادلفیا» میباشند. همچنان حدود ۱۶ درصد از زمینهای اطراف نوار غزه در داخل غزه را به خود اختصاص دادهاند. همین اکنون اجرای برنامهای را در شمال غزه به منظور تصرف زمینهای بیشتر روی دست دارند. طی این مذاکرات آنان حاضر نیستند زمینها را پس دهند؛ تمام خواست شان تبادل اسیران و سپس ادامه جنگ است. بهطور مشابه در داخل لبنان نیز خواستار اصلاح قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل اند تا اسراییل بتواند به بمباران ادامه دهد. سوال اینست که آیا این واقعا مذاکراتی جهت آتشبس است یا شروط تسلیمی که اسراییل قصد تحمیل آن را دارد؟ آیا واقعا خواهان آتشبس اند و یا صرفا تمثیل است تا حرکت به سوی راهحل را نمایش دهد؟
لیلا خالد: بله، چنانچه اشاره نمودید این شروط تسلیمی است که اسراییل تلاش دارد بر دیگران بقبولاند. نتانیاهو از طریق این مذاکرات میخواهد خواستههایش را بر سرزمینهای فلسطینی و لبنانی تحمیل نماید. مسئله تنها تبادله اسیران نه بلکه کنترول و تصرف سرزمینهای بیشتر است. آنان از سال ۲۰۰۶ که بخشهایی از جنوب لبنان را اشغال کردند، همواره سعی داشتهاند تا این مناطق را تحت کنترل درآرند. با اصلاح قطعنامه ۱۷۰۱، اسراییل میخواهد به بمباران لبنان ادامه دهد و این عواملیست که تلاشها برای آتشبس، تنها بهعنوان یک تاکتیک دیده شود نه راه حل واقعی برای پایان درگیریها.
آنان در این مذاکرات در صدد صلح نبوده تنها نمایش میدهند که در تقلای رسیدن به راه حل اند. نتانیاهو و دولتاش از خواستههای خود عقبنشینی نمینمایند که نشاندهنده فقدان اراده واقعی برای صلح میباشد. در عوض، آنان همچنان به اشغال ادامه داده و تلاش دارند تا شرایط تسلیمی شان را بر دیگران تحمیل نمایند.
ما اسراییل را به خوبی شناخته و تجربه زیادی از رفتار آن داریم، اسراییل هیچگاه خواهان هیچ نوع آتشبسی نیست. حتی آن چه در اسلو امضا کردند، صرفا یک پروسه و توافق بود که به آنان اجازه میداد همچنان ما را در سیطره خود نگه دارند. در این مذاکرات نیز، آنان تنها نگران آزادی زندانیان خود بوده و به ۱۰ هزار فلسطینی که در اسراییل زندانی اند، هیچ اهمیتی نمیدهند. همین اکنون جنایات جنگی بیشتر و وحشیانهتر در شمال غزه جریان دارد. آنان قصد دارند این بخش کوچک از غزه را بهطور کامل به خود ملحق سازند. بله، هدف آنان الحاق این منطقه به اسراییل است. آنان مردم را در نبود هر نوع امکانات زندگی رها کردهاند، بدون غذا، آب، ادویه، شفاخانه و هر چیز دیگر. اکنون مردم در فقر و گرسنگی بسر میبرند.
اگر اسراییل به این رفتار ادامه دهد، این اقدامات تا کجا خواهد رسید؟ به دنبال غصب چه مقدار زمین دیگر هستند؟ به هر حال مقاومت وجود دارد و مردم با سلاحهای خود چه در فلسطین، چه در غزه، لبنان یا یمن، توانایی حمله بر اسراییل را دارند. مسئله اینست که هنوز هیچ مجازاتی برای اسراییل به خاطر اقدامات وحشیانهاش علیه مردم ما اعمال نگردیده است. باید احترامی به «محکمه بینالمللی عدلی» لاهه وجود داشته باشد، چنانچه در ارتباط با رواندا و یوگسلاویا، افرادی که مرتکب نسلکشی شده بودند مجازات گردیدند. اما گویی هیچ کسی نمیخواهد آن چه را همین اکنون اتفاق میافتد، ببیند یا شواهد بیشتری گرد آورد. شنیدهایم که این محکمه اعلام کرده که هر کی شواهدی، از جمله ویدیو و عکس دارد میتواند آن را ارایه دهد.
من در صحبت با مردمم بارها شنیدهام که گفتهاند ما جایی نمیرویم. میدانند که اسراییل میخواهد آنان را مجبور به ترک سرزمین شان کند، اما به کجا بروند؟ مصر و اردن اعلام کردهاند که مهاجرت فلسطینیها را نمیپذیرند، پس به کجا بروند؟ به بحر؟ تنها انتخاب بحر است. اما مردم ما میدانند که چگونه به سرزمین مادری خویش بازگردند، آنان همواره روی این خاک ایستادهاند و آن را ترک نخواهند کرد.
رابرت اینلکیش: همه کسانی که این گفتگو را تماشا میکنند به تعهد شما و اقداماتی که برای آرمان فلسطین انجام دادهاید آگاهی دارند. به مثابه یکی از فعالان مقاومت، آیا انگیزه شما از وضعیت پناهندگی و تمایل تان برای بازگشت به خانه ناشی میگردد؟ این موضوع چقدر در اقدامات و پیوستن شما به مقاومت تاثیر داشته است؟ و در فعالیتهای امروزیتان ایده بازگشت به خانه و هویت شما بهعنوان یک پناهنده، تا چه حد مرکزی و مهم است؟
لیلا خالد: بیعدالتی چیزیست که وقتی در استیلای آن زندگی کنید، یا باید تسلیم شوید یا مقاومت نمایید. درباره یک فرد یا خودم نه بل در مورد یک ملت صحبت مینمایم، من رویای فلسطینی را در سر دارم که هنوز ندیدهام اما آن را در قلبم حمل میدارم. غسان کنفانی که شما حتما او را میشناسید، نویسنده، عضو دفتر سیاسی «جبهه خلق» و همچنین یک رماننویس بود. او میگفت: «هر فردی در این دنیا سرزمینی به نام وطن دارد که روی آن زندگی میکند، اما فلسطینیها نه، آنان بیوطن و آواره اند. اما وطن در قلب آنان ساخته شده است.» این دقیقا چیزیست که برای من اتفاق افتاده است، مانند هر فلسطینی دیگری که ناگزیر به ترک خانهاش گردیده و طفولیت مشقتباری را پشت سر گذاشته است. چگونه میتوانم فراموش کنم؟ من در خانوادهای بزرگ شدم که سالها درگیر سیاست بود. خواهران و برادران بزرگتر من عضو جنبش ملی عربی بودند که تحت رهبری داکتر جورج حبش(*)، ودیع حداد و دیگران فعالیت میکرد. من در چنین فضایی رشد کردم. در همان زمان، دوستانی در کمپها داشتم که همگی در یک مکتب درس میخواندیم، مکتبی که ساختمان نداشت و یک خیمه بزرگ بود. این اولین صنفی بود که رفتم و به یاد دارم که در زمستان خیمه بر سر ما ریخت. ما چهار صنف در همان خیمه بودیم و وقتی این اتفاق رخ داد، به خانه برگشتم و گریستم. این صحنه هنوز هم در ذهنم باقیست. درک این که مانند همه مردم دنیا زیر یک سقف نه بلکه در یک خیمه باید زندگی کرد برای یک کودک بسیار دشوار بود. اکنون میتوانم تصور نمایم که کودکان غزه چه دردهایی را تحمل میکنند. آیا تاب این شرایط را خواهند داشت؟ گاهی اوقات میشنوم که آنان میگویند: ما غزه را ترک نمیگوییم، این خاک ماست، این سرزمین خود ماست و ما همه میپذیریم که همینجا بمیریم، همه کودکان، سالخوردگان و زنان. دیروز شنیدم زنی میگفت پارچه کافی برای کفن کردن مردگان داریم ولی پارچه سفیدی نداریم تا برای اعلام تسلیمی بلند کنیم، دیگر نیازی به آن نداریم چون نمیخواهیم تسلیم شویم. این خیلی شوکآور بود. واقعا، زنی پسران و دختراناش را کفن میکند و شوهرش را میگوید که پارچه سفیدی برای تسلیمی نداریم، اینست مردم ما.
رابرت اینلکیش: این واقعا ناشی از قدرت مردم تان است و به گمانم تجربه شما به امروز هم مرتبط میباشد. مبارزه یکی است، هرچند شرایط ممکن متفاوت باشد، اسراییلیها رفتار خشونتآمیز خود را تغییر داده باشند، اما دقیقا همان پیکار است، عینا همان احساس و تجربه که اکنون مردم از آن میگذرند.
بسیار ممنونم لیلا که وقت خود را به ما دادی. امیدوارم بازهم به زودی با شما صحبت داشته باشم.
لیلا خالد: بله، سپاس فراوان از شما.

جورج حبش (۱۹۲۶ – ۲۰۰۸)
*- جورج حبش طبیب و فعال فلسطینی که به عنوان یکی از رهبران برجسته جنبشهای انقلابی در خاورمیانه شناخته میشود. او متولد خانوادهای مسیحی در فلسطین بوده و تحصیلات طبیاش را در لبنان به پایان رساند. وی تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی زمان خود و نیز افکار مارکسیستی، در سال ۱۹۶۷ «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» را بنیان گذاشت. این سازمان به عنوان نیروی مارکسیست-لنینیستی در مبارزه برای آزادی فلسطین از سلطه اسراییل و پیکار علیه استعمار در منطقه عمل میکرد. حبش و همفکراناش تاکید داشتند که تنها مبارزه مسلحانه و انقلابی میتواند استعمار و استثمار را در فلسطین و کشورهای عربی نابود سازد. حبش بر این باور بود که مشکل فلسطین تنها مشکل ملی نه بلکه مسئله طبقاتی و جهانی است. از ویژگیهای برجسته «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» تحت رهبری حبش، عملیاتهای مسلحانه و قهرآمیز برای مقابله با اسراییل و دیگر نیروهای دشمن بود. این سازمان جهت وارد آوردن فشار بر اسراییل و جلب توجه جهانیان به مسئله فلسطین، به مبارزات پارتیزانی، حذف سران اسراییلی، طیارهربایی و غیره دست زد. (مترجم)