روزنامه «مسلم» در شماره ۸ اپریل ۱۹۹۵ از زبان سید نورالدین یکی از اسرای زندان در پنجشیر مینویسد:
«بیش از ۶۰ نفر در زندان پنجشیر و شکنجه گاههایش که توسط احمد شاه مسعود ایجاد گردیده، تحت شکنجه به قتل رسیده اند. درین زندان صدها تن که متعلق به احزاب رقیب اند، در شرایطی فجیع رنج میبرند. زندانیان را بی خوابی داده و نان و آب آنان غیرکافیست.
نورالدین در جمله کسانی بود که در مبادله اسراء با جنرال دوستم رها شد.»
بخشهایی از مصاحبه رهبر «جبهه آزادیبخش جمو و كشمیر» با «ویكندپست»
اماناله خان رهبر جبهه آزادیبخش جمو و كشمیر (JKLF) از سختترین مرحلهی مبارزه آزادیبخش كشمیر میگذرد. (ج.آ.ج.ك) در مه ۱۹۷۷ در لندن تاسیس گردید و مبارزه در كشمیر اشغال شده را در ۱۹۸۸ آغاز نمود. جبهه آزادیبخش جمو و كشمیر، مهمترین حزب در مرحله فعلی مبارزه آزادیبخش، به دو بخش تقسیم گردیده است. بخشی به رهبری شبیراحمدصدیقی نماینده اماناله و بخش دیگر به رهبری یاسینملك كه در سپتامبر سال ۱۹۹۵ از طرف اماناله بركنار گردید. جدایی و قیام یاسینملك علیه رهبری (ج.آ.ج.ك) ضربهای سنگین به مبارزه كشمیر وارد نمود. با وجود آنكه تنها ۱۳ درصد جمعیت كشمیر اشغال شده بر یاسینملك اعتماد دارند، وزارتخانه پاكستان از انشعاب بزودی استقبال نمود. یاسینملك در اگست ۱۹۹۵ به «كنفرانس حریت» (APHC) پیوست. اماناله معتقد است كه چون «كنفرانس حریت» از الحاق به پاكستان طرفداری میكند نقش دولت اسلامآباد در تصمیم یاسینملك جهت پیوستن به «كنفرانس حریت» و شورش علیه رهبری (ج.آ.ج.ك) اساسی و تعیینكننده است. اماناله به راه سوم (استقلال كامل كشمیر) معتقد است و به همین دلیل دولت پاكستان هرگز او را در صدر مسئله كشمیر قرار نداده است. گرچه دولتهای پاكستان و هند هر دو او را جاسوس خطاب میكنند اما اماناله در مصاحبهای با «ویكندپست»، مورخ ۲۴ نوامبر ۱۹۹۵ در مورد مشكلاتش در ارتباط به مبارزه آزادیبخش كشمیر گفت: «آری باید پاكستان بخاطر شكاف در (ج.آ.ج.ك) مقصر دانسته شود. از آنجاییكه (ج.آ.ج.ك) از راه سوم حمایت میكند و از پشتیبانی قابل توجه مردم در كشمیر اشغال شده برخوردار است، پاكستان بخاطر كاهش محبوبیت (ج.آ.ج.ك) در میان مردم متوسل به ایجاد انشعاب در آن گردید. حزب المجاهدین، گروه افراطی جماعت اسلامی كه عضو «كنفرانس حریت» نیز میباشد اولین حزبی بود كه یاسینملك را به صفت رهبر (ج.آ.ج.ك) به رسمیت شناخت و به ترغیب دولت پاكستان او را به وحدت با «كنفرانس حریت» كه از الحاق به پاكستان حمایت میكند كشاند. یاسینملك یكی از رهبران مهم (ج.آ.ج.ك) بود اما بعد از آزادی از زندان هند در ۱۹۹۴، با دولت هند به توافق رسیده بود كه علیه آن دولت اسلحه بر ندارد. این مسئله باعث اخراج فوری وی از (ج.آ.ج.ك) گردید. دولت پاكستان از مسئلهی فوق به نفع خود سود برد. پاكستان همانند هند خواهان الحاق كشمیر به پاكستان میباشد. اما از آنجاییكه ما اعضای (ج.آ.ج.ك) از راه سوم حمایت میكنیم این مسئله با خواست پاكستان منطبق نیست. همه احزاب متشكل در «كنفرانس حریت» متمایل به پاكستان اند بناً ما همچون خاری در چشم پاكستان هستیم كه با ایجاد انشقاق و جدایی، آن را از بین ببرد.
ادامهی: «ما خواهان استقلال كامل كشمیر هستیم»
دگروال میر اكبر انصاری تعلیم یافتهی كی جی بی كه توسط شعبه تحقیقات جرایم (CID) پشاور دستگیر شد، اعتراف نمود كه او طراح نقشه ترور جنرال عبدالحكیم كتوازی بود كه بدست فرید كه اكنون در اردوی افغانستان به حیث تورن ایفای وظیفه میكند، عملی شد. او اعتراف كرد كه صدهزار دالر را برای این منظور دریافت داشته است. فرید در مخفیگاه خود در منزل بركتشاه واقع در آچاركلی در كوهات رود پشاور، زندگی میكرد.
یك منبع پلیس ابراز داشت كه انصاری و بركت شاه ضمن معاملهای با دولت كابل قصد داشتند تا غیر از ربودن یك طیاره، برخی از مقامات و سیاستمداران بلند پایه را در مقابل دریافت پولهای كلان، به قتل برسانند.
«فرنیترپست»، ۲۳ جنوری ۱۹۹۶
دهلیجدید، ۳۱ دسامبر (خبرگزاری فرانسه) ـ گروههای بشر دوست از ۲۲ كشور بروز جمعه در دهلی تاسیس یك گروه بینالمللی ضد بنیادگرایی را اعلان نموده گفتند كه گروه مذكور كوشش خواهد نمود تا بر دولتها تاثیر گذارده افكار عامه را شكل دهد.
سازماندهندگان یادآور شدند كه تاسیس «اتحاد بینالمللی علیه بنیادگرایی» طی كنفرانس بینالمللی راسیونالیستها كه روز چارشنبه در دهلیجدید شروع شد صورت گرفت. منشی عمومی جمعیت راسیونالیست هند، «سانل ایدامروكو» گفت كه سازمان جدید یك گروه فشار غیر دولتی خواهد بود و مبارزه علیه نیروهای بنیادگرا و نظارت بر آنها را در سراسر جهان پیش خواهد برد. همچنان سازمان مذكور گزارشهای سالانه در مورد وضع سكیولاریزم در كشورهای مختلف ترتیب خواهد داد. هدف عمده ما تاثیر گذاشتن بر دولتها و تشكیل افكار عامه جهانی است. سازمان مذكور سازمانها و افراد مختلف را متحد خواهد نمود تا كمپاین تهاجمی اما بدون خشونت را علیه بنیادگرایی شروع كنند. اتحاد در زمانی بوجود میآید كه كشورها در آسیا، افریقا، اروپا و امریكای شمالی آماج خشونت بنیادگرایان اند. سازمان دهندگان ابراز داشتند كه تسلیمهنسرین نویسنده بنگلهدیشی كه ویزه هندوستان را جهت شركت در نشست راسیونالیستها حاصل ننمود، از اعضای بنیانگذار «اتحاد بین المللی علیه بنیادگرایی» بشمار خواهد رفت.
«مسلم»، ۱۸ جنوری ۱۹۹۴
هو آريو(ای ايف پی) ـ فعالانی كه بروز جمعه در كنفرانس جهانی زنان شركت داشتند عليه بنيادگرايی مذهبی اعلان جنگ دادند و مردان افراطی در ايران، هند و بنگلاديش را متهم به استفاده از دين جهت منافع سياسی شان نمودند.
در يك بحث داغ قبل از چهارمين كنفرانس جهانی سازمان ملل در رابطه با زنان، نمايندگان ابراز داشتند كه بنيادگرايان مذهب را غصب نموده آنرا از دايره فردی بيرون و وارد عرصه سياست كرده اند.
آنان از زنان موكداً تقاضا نمودند تا با انجام تبليغات و سخنرانیها بخاطر حقوق مساوی و تغيير در قانون، با افراطگرايی مبارزه كنند. نمايندهی گروهی كه خود را «كميته دفاع از زنان ايران» میناميد اظهار داشت: « حالا زمان آن است تا اقدام نماييم، هرچه بيشتر باشيم، بيشتر قادريم خشم خود را ابراز داريم.»
نمايندهی ديگری از انجمنی موسوم به «زنان ايران در تبعيد» از زنان خواست تا عليه پايه های قدرت اسلامی در تهران «خشم شان را ابراز دارند.»
ادامهی: كنفرانس ملل متحد در باره زنان، عليه بنيادگرايی مذهبی اعلان جنگ كرد
بقيه از
شماره قبل
پ.ليان ـ دهلی جديد
دومين اعتصاب: در جوزای ۱۳۶۲ كه به شورش عليه اشغال كشور توسط روسها مبدل گرديد و خبر آن توسط رسانه های گروهی به اطلاع جهانيان رسانيده شد، نيز توسط شعلهایها (در رأس داكتر ع.ركين) سازماندهی گرديد كه توسط عساكر روسی ملبس به لباس ملكی افغانی و چاكران خادی آنها، سركوب گرديد. صدها تن زندانی در زير ضربات قنداق تفنگ و چكمه روسها به خاك و خون غلتيدند و هفتهها بعد از سركوب آن نيز زير تحقيق و شكنجه مستنطقين خاد قرار گرفتند. در ميان شكنجهشدگان بيشترين تعداد را شعلهایها تشكيل میدادند. تعدادی از آنان برای تحقيق به «خاد» انتقال داده شدند. شكنجه و بازپرسی آنان ماهها به درازا كشيد تا آنكه «محكمه» پارچه ابلاغ قيد دومی را مزيد بر قيد قبلی به آنان سپرد. مثال بارز آن داكتر «ركين»، همصحبت هميشگی شما در بلاك ۱ بود. بعد از سركوب وحشيانه و خونين اعتصاب، مبارزين شعلهای را كه تعداد شان به حدود ۱۵۰ تن میرسيد، از ميان زندانيان تجريد نموده و در يك سلول (منزل ۳ بلاك ۲) تحت نظارت و دسپلين نهايت شديدی قرار دادند و از هرگونه تماس و ارتباط آنان با ساير زندانيان جلوگيری نمودند. دولت پوشالی در داخل زندان به «احترام» ايام عيد در اسد سال ۱۳۶۲ درب تمام سلول های بلاك ۲ را باز گذاشت تا زندانيان غرض عيد مباركی به ساير سلولها به طبقه اول و دوم و سوم رفته بتوانند. زندانيان جميع سلولها، منهای خادی ها و همكاران شان، بطور دستهجمعی بطرف سلول شعلهایها روان شدند تا آنان را بخاطر لياقت و شهامت ايشان در سازماندهی و رهبری اعتصاب به آغوش كشيده و از مقاومت آنان در هنگام سركوب خونين اعتصاب و همچنان در زير شكنجه های وحشيانه قدردانی نمايند. ای كاش جناب تان به چشم سر میديديد كه مسئولين زندان چسان با حيرت و دستپاچگی مانع ورود زندانيان به سلول شعلهای های «تجريدشده در ميان مردم» گرديدند و آن عده زندانيانی كه بداخل سلول رفته بودند تا برادران و فرزندان شعلهای خود را به آغوش كشند، بوسيله سربازان از سلول بيرون و درب سلول را با عجله قفل میكردند و متعاقب آن تمام زندانيان را به سلول های شان عودت داده و حالت اضطرار را در زندان اعلام داشتند. نگارنده به تشريح دستاورد های اين شورش خونين و تـاريخی در زنـدان پلچرخـی، مثـل نافـذ شـدن قانون زنـدان، تخفيـف در ميعـاد حبـس و اجـازهی مـلاقات پـايواز بـا زنـدانی در اخير هر ماه و... نمیپردازد.
ادامهی: آقای روستار ترهكی در مزبلهی تحريف و تطهير
آیا واقعاً افغانان در بوسنیا، آذرباییجان، تاجیكستان و چیچن میجنگند؟ بعد از آنكه رهبران دولت روسیه افغانان را متهم به همكاری با شورشهای مسلمانان چیچن و شركت در جنگ علیه نیروهای روس نمود، این سوال بار دیگر مطرح گردیده است.
انجنیر یونس نماینده دوستم، رهبر سابق ملیشای شمال، مدعی است كه چند روز قبل ربانی و نفر راستش احمدشاهمسعود تعدادی افغانان را به گروزنی پایتخت چیچن فرستادند تا علیه نیروهای روس و همچنان علیه آن چیچنهایی كه مخالف دولت رئیس جمهور دادایف اند، بجنگند.
نشانه های زیادی حاكی از آن است كه افغانان در آذرباییجان و كشمیر جنگیده اند.
ادامهی: هرجاییكه جنگ باشد، مزدوران «جهادی» نیز در آن جا اند
در اعتراض به ربودن و قتل «آیشه نور شیمشك» از اعضای «جبهه انقلابی رهایی خلق» توسط رژیم حاكم بر تركیه، یك تیم سه نفره از چریكهای جبهه مزبور در ساعت ١۵:۷ روز ۹ جون ١۹۹۵ با حمله به پلیس های محافظ ساختمان مركزی «حزب راه راست» ـیكی از احزاب حاكم در تركیهـ در استانبول، یك پلیس را به هلاكت رسانده و دیگری را به شدت مجروح میسازند ولی در راه بازگشت مورد حمله دستجات دیگر پلیس قـرار میگیـرند، فرمانـده تیم به نام «سـیبل یالچین» ـدختری ١۸ سالهـ با احساس مسئولیت نسبت به دو رفیقش با گشـودن آتش به روی پلیسها بـه دو تن از اعضای تیم فرمان عقبنشینی و بازگشـت به پایـگاه را میدهـد و آنان نیـز سالم باز میگردند ولی خـود در اثر تیراندازی مـزدوران پلیس مجروح شـده و ناچار به یكی از خانه های مجاور پناه برده و از ساكنین خـانه میخواهـد تا قبـل از آغاز مجدد تیراندازی، خانه را ترك نمایند و پس از اطمینان به اینكه اهالی خانه مذكور از منطقه دور شـده اند به روی پلیس آتش میگشاید. نیروهای سركوب رژیم حاكم بر تركیه كه با تمام قدرت وارد كارزار شده بودند تا وی را زنده دستگیر نمایند، پس از محاصره خانه مذكور از وی میخواهند كه تسلیم شود ولی «سیبل یالچین» با شلیك آخرین گلوله های خود فریاد میزند: «آیا تا به حال تسلیم شدن ما را دیـده اید؟ این شما هستیـد كه بایـد تسلیم شوید» و سرانجام با پایان دادن به زندگی خویش یك بار دیگر ثابت نمود كه چریك زنده به دست دشمن نمیافتد.
(بولتن خبری شماره ١۴،
انتشارات جبهه انقلابی خلق تركیه)
منیر ـ اسلامآباد
پروین شاكر شاعره معروف پاكستان در ٢۶ دسامبر ١۹۹۴ در حادثهی ترافیكی جان سپرد. خبرنگار پاكستانی كه راجع به آن حادثه غمانگیز از نوازشریف صدراعظم سابق پاكستان و رهبر اپوزیسیون دولت پرسیده بود جوابهایی دریافت كرد كه دلش را بدرد آورد. حالا نوازشریف را با شترگاوپلنگ هایی بنام «رهبران جهادی» (كه جز تفاله و استفراغ او و جنرال ضیاالحق نیستند) مقایسه كنیم. راستی اگر از اینان در مورد مسایل هنری پرسیده شود چه خواهند گفت؟
نوشته ظفراله خان خبرنگار پاكستانی در «فرنتیرپست» ٢۷ دسامبر ١۹۹۴:
«با آنكه به مناسبت مرگ پروینشاكر تعدادی پیام تسلیت به ما رسید اما جواب رهبر اپوزیسیون نوازشریف عجیب بود؛ زمانی كه روزنامهنگاران به صدراعظم سابق اطلاع دادند: «پروین شاكر مرد.» او بلافاصله پرسید: «آن زن كی بود؟»
ادامهی: سطح زیباییشناسی تفـالـه هـای نـوازشریـف
اعضای «اتحاديه محصلان افغانستان» كنسرتی را تدارك ديده بودند تا درآمد حاصل از آن را به خانواده های آواره افغان اعانه دهند ولی در آخرين لحظات مجبور شدند از اين كار دست بكشند. زيرا مولویترهخيل رئيس «شورای تفاهم و وحدت ملی افغانستان» با برگزاری كنسرت مخالفت نموده و اين طور فرموده بود: «آواز خوانی زنان در برابر مردان غير اسلامی است و نمیتواند اجازه يابد.» البته او مدعی بود كه «ريش سفيدان افغان» نزدش آمده و خواستند تا از كنسرت مذكور جلوگيری كنم.
ولی معلوم نيست اين آقای مولویترهخيل چگونه و با كدام دسته تروريست و اوباش توانست از اجرای آن برنامه موسيقی جلوگيرد. آيا امر داده بود تا كليه اراكين «شورای تفاهم» با كارد و دانگی «مسلح» شده و در برابر محصلان بايستند؟ آيا اعضای «شورای تفاهم» با اين عمل اخوانی و شرم آور «رئيس» شان به مخالفت برنخاستند؟ اگر «شورای تفاهم» از مولوی ترهخيل تنها به عنوان يك «لولوی سرخرمن اسلامی» استفاده میكند، در آنصورت آيا مولوی صاحب با منع كنسرت، پا را بيشتر از حدود صلاحيتش دراز نكرده است؟
ادامهی: مولوی ترهخيل و «اتحاديـه محصلان افغانستان»