دوستان ارجمند، صحتمندی و كاميابی شما را آرزو میكنم.
ديدن خبری در روزنامه «مسلم»، ۳۰ جنوری ۱۹۹۶ داير بر اينكه گلبدين حمله راكتی هند را به منطقهای در آزاد كشيمر، شديداً محكوم كرده(!) و آن را عملی وحشيانهای از طرف عساكر هندی خوانده است(!)، موجب شد تا مطلبی را نوشته و برای تان بفرستم.
ص. رحيم ـ پشاور
گلبدين احمد شاه ابدالی
يا شاه شجاع آستانهی قرن بيست و يكم؟
يكی از كارهايی كه گلبدين تروريست و «صدراعظم» در هيچ حال و احوالی آن را از ياد نمیبرد عبارتست از انتشار پيامهای تسليت و تبريكی وغيره به دولت پاكستان كه در آنها به «دفاع» از كشمير و محكوميت هند میپردازد.
او به سلسله همين پيامهای «صدراعظم» گونه، در جولای ۱۹۹۶ گفت: «ما به حكومت و ملت پاكستان اطمينان میدهيم كه آنها در هيچ چلنجی از سوی هند تنها نخواهند بود. هند بايد از سرنوشت اتحاد شوروی سابق درس بگيرد.»
ادامهی: گلبدين احمد شاه ابدالی يا شاه شجاع آستانهی قرن بيست و يكم؟
گلبدين مزدور «سيا» يا استخبارات انگلستان؟
كمتر از يك ماه بعد از لشكركشی روسها به افغانستان، مشاور امنيت ملی رئيس جمهور كارتر آقای زبگنيو برززنسكی در گذرگاه خيبر ميل تفنگی را به آنسوی مرز (افغانستان) نشانه گرفت. برززنسكی در پاكستان حامل تعهد رئيس جمهور جيمیكارتر بود مبنی بر اينكه ايالات متحده حاضر است تا برای دولت ضياالحق كمك نظامی وسيعی جهت تقويت بنياد مقاومت مجاهدين افغان عليه متجاوزان روسی نمايد.
با قبول استراتژی ژئوپولتيكی كه از جانب انگلستان بخاطر تشجيع و تقويت گسترش بنيادگرايی اسلامی طراحی گرديده بود، دولت امريكا برای ايجاد تروريزم بينالمللی نوين كه بسيار بيشتر از دستگاه تروريستی جهانیايكه در دهه ۱۹۷۰ رهبران بعضی از كشورها را از پا درآورد، مخوف بود كمك كرد. تروريزم جهانی نوين در سالهای ۸۹ـ۱۹۷۹ حول مجاهدين ورزيدهی جنگ افغانستان ايجاد گرديد كه مسئول حوادثی تروريستی مثل انفجار مركز تجارت جهانی در فبروری ۱۹۹۳ در نيويارك میباشند.
از ديدار برززنسكی از گذرگاه خيبر به اينسو، طی مدت ده سال ايالات متحده رسماً ۳ بليون دالر به مجاهدين افغان عليه ارتش سرخ ارسال داشته است كه در مقايسه با هزينهی كل مساعدت امريكا مقدار نسبتاً ناچيزی میباشد.
ادامهی: رشتههای گلبدين و برادران با سی.آی.ای و اقمار
گهگاه آقای اعجازالحق كه احساس میكند اوضاع بطوری از كنترولش خارج میشود، برآشفته میگردد. او اخيراً اشاره نمود كه ۲۱ سوال برای پرسيدن دارد. آيا من میتوانم صرف دو سوال مطرح كنم؟
سوال اول: چرا او تنها زمانيكه بايد گردهمايیای را به منظور بهرهبرداری سياسی سازمان دهد، عشق پدر به سراغش میآيد؟ چرا وی اين مسئله (چگونگی كشته شدن پدرش در حادثه طياره) را زمانيكه به صفت وزير حكومت مركزی دارای قدرت و صلاحيت بود دنبال نمیكرد؟ كی او را از سخن گفتن باز داشته بود؟
سوال دوم: آيا او میتواند به طور معقول توضيح بدهد كه چرا شخصی كه فردی را به قتل میرساند، «امتيازات و قدرت» را به شخص ثالثی واگذارد؟ اگر نقش جنرال اسلمبيگ در نابودی جنرال ضياالحق تعيينكننده بود، با هيچ عقلی جور نمیآيد كه وی «قدرت» را دو دستی به غلام اسحاق خان پيشكش مینمايد و لقب «فرمانده حكومت نظامی» را كه نزد پدر اعجازالحق بسيار عزيز بود با نام خويش ضم ننمايد.
ادامهی: فقط دو سوال از اعجازالحق ولد ضياالحق
ابوالحسنبنیصدر رئيس جمهور سابق ايران بروز پنجشنبه در ميان تدابير امنيتی شديد در محكمهای در برلين حاضر شد و اظهار داشت كه قتل سه تن از رهبران كرد در سال ۱۹۹۲ در شهر برلين از طرف رهبران ارشد دولت اسلامی ايران تصويب گرديده بود.
بنیصدر با متهم نمودن آيتاله علی خامنهای رهبر روحانی و علی اكبر هاشمی رفسنجانی رئيس جمهور ايران گفت: «از نقطه نظر مذهبی حكم تنها از جانب خامنهای و از لحاظ تشكيلاتی صرف توسط رئيس جمهور ايران تصويب شده میتواند.»
و همچنان افزود كه در شروع هفته جاری گروهی تروريستی به خاطر كشتن وی به برلين اعزام شده بودند.
قابل يادآوريست كه مقامات قضايی آلمان علی فلاحيان وزير اطلاعات و امنيت آقای رفسنجانی را نيز متهم به طرحريزی و رهبری تعليمات تروريستی عليه مخالفان رژيم ايران كرده است.
«مسلم»، ۲۴ اگست ۱۹۹۶
در اواخر فبروری امسال سیميناری تحت عنوان «پروسه صلح در افغانستان» توسط سازمان پژوهشی مربوط جنرال اسلم بيگ و «بنياد هانش سيدل» آلمانی برگزار شده بود كه روزنامه «فرنتيرپست» مورخ ۲۷ فبروری راجع به آن نوشت:
«درباره عامل طالبان در بحران افغانستان شركت كنندگان سیمينار اتفاق نظر داشتند كه طالبان افراطيونی اند با آگاهی ناچيزی از شريعت كه میخواهند خود را بر مردم افغانستان تحميل كنند. جنرال متقاعد كمال متينالدين با نقل قول از قاضیحسين احمد متذكر شد: "آنان قابليت طالبان را نسبت به تفسير شريعت با توجه به اهداف متضمن پيشرفت و شكوفايی در كشور مسلمان به ديده ترديد مینگرند... بيانيههای رهبران طالبان و اعمالی كه در مناطق تحت كنترول شان انجام دادهاند، آنان را در زمره افراطيون قرار میدهد." جنرال مذكور از نتايج منفی ظهور طالبان به پاكستان هشدار داد كه "هيجان مذهبی آنان (طالبان) پاكستان را در خواهد نورديد."
جنرال سابق ميرزا اسلم بيگ با اشاره به منشا طالبان گفت كه در اوايل سالهای ۸۰ وقتی ولايت كنر آزاد شد، سلسلهای از مدرسهها به كمك عربستان و امريكا برای كودكان يتيم و معيوب تاسيس گرديد. او يادآور شد كه در ۱۹۸۶ ـ ۱۹۸۴، تصميم گرفته شد بين افغانستان سوسياليستی و پاكستان حايلی به ميان آيد بناً دومين بار سلسلهای از مدارس مذكور در مرزهای صوبه سرحد ايجاد گرديد كه معلمانش هم از عربستان آمده بودند.»
ولی خان افشا نمود كه حكمتیار پیامی برایش فرستاده بود حاكی از اینكه او از گرفتن قدرت محروم گردانیده شد زیرا او (حكمتیار) یك پشتون بود. «اما من به او گفتهام كه انقلاب در افغانستان بنام پشتونولی نه بلكه بنام اسلام شد.» او اظهار داشت كه حكمتیار حالا كه سهمش را دریافت نكرده پشتون میشود.
او گفت كه رئیس جمهور لغاری و رئیس جمهور افغانستان برهانالدین ربانی از وی خواسته بودند تا نقش میانجی را در افغانستان بازی كند. اما «من به آنان گفتم كه ملایان هرگز تصامیم لویه جرگهها را نخواهند پذیرفت. ملایان همیشه فتوا صادر میكنند. من از تمام آنانی كه خواستار اجرای نظام اسلامی در افغانستان بودند میپرسم كه آیا نظام كنونی در كابل یك نظام اسلامی است یا نه؟
ادامهی: خان عبدالولی خان گلبدین و ربانی و ملایان
«من یك عضو گروه طالبان میباشم... خاص و خاص چیزی كه قرآن و حدیث فیصله نموده است. طبق آن اینها فیصله میكنند. چیزی كه قرآن و حدیث شریف برای زنان حقوق قایل نموده است، طالبان همان اندازه برای زنان حقوق قایل هستند. كدام حقوقی كه اضافه از قرآن و حدیث باشد، طالبان مخالف آن هستند. همینطور حقوقی كه اولاً خدمت شوهر خود را در خانه بكنند ثانیاً قرآن و نماز و روزه خود را تا ۱۲ سالگی یاد نمایند. بعد از ۱۲ سالگی كه در سن جوانی میرسند آنها اجازه بیرون شدن از خانه را ندارند و همین قدر و قیمت میتوانیم به زنها قایل باشیم. و مكتب و سواد و دیگر كارهای دفترداری كه است، اینها را قرآن اجازه نداده است و ما هم اجازه داده نمیتوانیم.»
ادامهی: شمشیركشی طالبان مقابل زنان
ماهنامه ی «دیپلومات» چاپ پشاور با پرسش از بیش از ۵۰۰۰ افغان مقیم پشاور و حومه سروی ای انجام داده با این نتایج:
۶۹/۵۳% مجاهدین و کشور های منطقه را مسئول جنگ و نابودی در افغانستان قلمداد میکنند. ۶۵/۱۳% فقط مجاهدینش را ۱۹/۸% سایر کشور های منطقه را مسئول میدانند. ۴/۶۴% نقش ملل متحد را قاطعانه رد میکنند.
ادامهی: تنها ۶۴/۳% از ۵۰۰۰ هموطن ما «پروفیسر» صاحب را جدی میگیرند
هیجانآور است. باور نكردنی است. برای نخستین بار یك محقق پاكستانی، داكتر عظمتحیات در گفتگویی تلویزیونی در شبكه
NTM
به تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۵
بطور آشكار و صریح خاطرنشان ساخت كه هشت تنظیم افغانی یا رهبران این تنظیمها برای مردم افغانستان قابل قبول نیستند؛ از آنجاییكه این رهبران خود شان مسئلهاند بناً در هر نوع حكومتی در كابل اگر دست داشته باشند آنرا ملوث خواهند كرد؛ تشكیل لویه جرگه یگانه راه حل بحران افغانستان میباشد.
داكتر حیات شما كاملاً بر حق اید. ما مهاجران افغان كه تعداد ما به بیش از دوازده تن میرسید آن شب تلویزیون را مشاهده میكردیم و هر كدام گفتار واقعی اما غیرمعمولی شما را ستودیم.
پاكستان آنچه را كشت نموده درو میكند. تمامی دیكتاتورهای نظامی جنایتار در كابل و سایر ولایات ساخت پاكستان بوده و بعد بر مردم درماندهی ما تحمیل گردیدند. آنچه در سفارت پاكستان بدست عاملان ربانی - مسعود اتفاق افتاد، ربطی به مردم ما ندارد. زمانیكه این دو «رهبر» و سایر «رهبران» بی شرم از تحمیل تباهیهای موحش بر كشور و ملت ابا نورزند، چگونه میتوانند در برابر یك هیئت خارجی مودب باشند؟ این نكته كه پاكستان از طالبان حمایت میكند یك راز آشكار میباشد. اما ربانی، گلبدین، رسول سیاف كیانند؟ آیا آنان چاكر پاكستان نبودند و نیستند؟ آنان طالبان را «مزدوران جنگی» مینامند، درست مثل اینكه دیگ به دیگدان بگوید رویت سیاه!
ادامهی: محقق پاكستانی و بنیادگرایان خاین افغانی
مطلب ذیل را كه خوانندهی ما آصفه از پشاور ترجمه و جهت نشر فرستادهاند، به قلم محمدزاهد در «ویكندپست»، چاپ پاكستان، ۲۵ اگست ۱۹۹۵ انتشار یافته است.
زنان و اطفال كسانی هستند كه در جریان جنگها بدترین مصائب را متحمل میشوند. افغانستان كه در مدت ۱۶ سال گذشته دچار جنگ بوده نیز از این قاعده مستثنی نیست.
تنها تفاوتی كه وجود دارد اینست كه زنان درین كشور به دست مردم خویش شكنجه و عذاب میبینند.
در جریان اشغال افغانستان توسط شوروری، زنان افغان همدوش مردان در مبارزه ضد بیگانه سهم گرفتند.
تحمل مشقات و بدبختیها تنها مسایل مردان نه بلكه زنان را نیز در بر میگرفت. آنان مهاجرت با پای پیاده در دشتهای سوزان و یا در موقع زمستان در دامنههای پر برف را تجربه نمودهاند.
ادامهی: زنان، ستمكشترین قربانیان خاموش فاجعه افغانستان