(خبرگزاری فرانسه): سفیر افغانستان در مسكو، عبدالوهاب آصفی اظهار داشت كه مافیای اكراین بكمك پول عربستان سعودی، برای ملیشای بنیادگرای طالبان در افغانستان، از طریق پاكستان اسلحه فراهم میكند.
او اضافه نمود: «نظامیان پاكستان اسلحهای را كه توسط سرمایه گروپهای مافیای اكراین خریده شده، به طالبان تحویل دادند. خریداری اشیای تهیه شده توسط منابع پولی عربستان تأمین شده است.
سفارت از قول منابع استخباراتی افغان گفت كه اشیای تهیه شده شامل طیارههای AN -۳۲ ، تانكهای T-۶۲ و كلاشنكوفهای اتوماتیك كه تماماً ساخت روسی بودند، میباشد.
(«فرنتیر پست»، ۱۸ اگست ۱۹۹۸)
«فرنتیرپست» در ۴ مارچ ۱۹۹۷ از قول تیزاب پاش خاین نوشت: «هدف ائتلاف شمال عبارتست از نصب رهبر جمعیت اسلامی افغانستان پروفیسر برهانالدین ربانی كه برای ما قابل قبول نیست.
ما با نیروهای احمدشاه مسعود و جنگ سالار شمال عبدالرشید دوستم نخواهیم پیوست و در عوض سیاست مستقلی را در پیش خواهیم گرفت.»
چنین به نظر میرسد كه جنایتكاران شمال واقعاً «صدراعظم» و برادر قیادی وقت خود را جواب كرده اند. ولی آیا این طلاقی سه سنگه است و این فراری بار دیگر با ربانی، دوستم و خلیلی به حجله نخواهد رفت؟
«برادران» به التماسهای خاینی منفور اعتناء نمیكنند
ادامهی: آیا «ائتلاف شمال» هم قاتل را چخ كرده است؟
«الله اكبر» به جای كف زدن!
كابل (خبرگزاری فرانسه) ـ رادیوی دولتی روز یكشنبه گزارش داد كه ملیشاهای طالب برای برحذر داشتن ورزشكارها و تماشاچیان از اعمال «غیر اسلامی» محدودیتهای ورزشی وضع كردهاند.
«تماشاچیان برای تشویق وزرشكارها بجای كف زدن باید الله اكبر بگویند.»
بیانیه همچنان اضافه میكرد كه ورزش یعنی «تشویق برادری اسلامی» نه خلق كردن خصومت. اسلام نباید در جریان هیجانات و خوشیهای سپورت فراموش شود.
ادامهی: طالبان و ورزش
اگر اجازه بدهیم، به نام خدا و مذهب
تا ابد مورد تبعیض قانونی قرار خواهیم گرفت
پروین دارابی زمانیكه وارد امریكا شد، بیش از ۵۰۰ دالر نداشت ولی با استعداد و پشتكارش، موفق به كسب درجات بالا در رشته انجنیری گردید.
در می ۱۹۹۴ بعد از خود سوزی خواهرش هما دارابی، سیر حركت زندگیش تغییر خورد. او زندگی آرام و بیخیال را برای خود ننگ دانسته، بیتفاوت نشستن و مبارزه نكردن علیه عاملان خودسوزی خواهر شهیدش را فقط از فردی خاین به وجدان كه از مصایب و مشكلات زندگی چشم پوشی میكند، ساخته میدانست. وی در این مورد میگوید: «بعد از مرگ خواهرم دریافتم كه زندگی چیزی بزرگتر و بیشتر از داشتن زندگی امریكایی با موتر لوكس، خانه و خانواده است. باید بیشتر كاركرد تا مردم را به تحمل یكدیگر، قبول یكدیگر و زندگی باهم واداشت. من دیگر نمیتوانم مثل سابق به كارهایم ادامه بدهم. میخواهمكاری كنم كه به نفع توده ها تمام شود.»
ادامهی: قسمتهایی از سخنرانی پروین دارابی در ونكور
«میخواستم ازحكمتیار، ربانی و مسعود استفاده كنم.»
«حكمتیار توطئه قتل مسعود را چیده بود ولی من آنرا خنثی كردم.»
پشاور (وحدت خبر) جنرال نصیراله بابر وزیر امور داخله سابق پاكستان اعتراف نموده است كه رهبر حزب اسلامی، گلبدین حكمتیار در سال ۱۹۷۰ برای كشتن قومندان احمد شاه مسعود توطئه چیده بود ولی من با آگاه ساختن مسعود از این توطئه زندگی او را نجات دادم. او در مصاحبه اختصاصیاش با یك روزنامه ملی گفته است كه در آن ایام من مسعود را در فرنیتركور استخدام نموده و برای نجات از حمله قاتلانهی حكمتیار او را به اروپا فرستادم.
ادامهی: و اكنون پدر نصیرالـه بابـر افشاء میكند
معصومه عصمتی وردك، زن مشهوری كه در خدمت به دولتهای ارتجاعی قبل از كودتای ۷ ثور یدی طولا داشت و بعداً با تمام نیرو خود را با رژیم های پوشالی سازگار ساخت، اكنون با اینكه از ترس فاشیستهای اسلامی در پاریس مسكن گزین شده است، به تاریخ ۱۵ نوامبر ۱۹۹۵ در برنامه فارسی شبانگاهی بیبیسی طی گفتگویی، معامله جویانه و خاكسارانه به «برادران مجاهد» اندرز داد كه رهبران باید با هم به مذاكره بنشینند و به جنگ خاتمه بخشند!
معصومه عصمتی ها از زمانی كه به اصطلاح به «فعالیت اجتماعی» شروع كردهاند عادت گرفتهاند كه با هر نوع رژیمی چه از نوع ظاهرشاهی چه داوودشاهی و چه دولتهای نامنهاد پرچمی و خلقی با هر ذلت و فرصتطلبیای كه شده باید كنار بیایند تا در مقابل، زندگی آسوده شان بهم نخورده و علاوتاً به چوكی و مقامی برسند و حالا هم كه وطن بدست گرگان خونآشام اخوانی در ظلمت دهشتناك قرون وسطایی فرو رفته، این عادت را ترك نگفتهاند.
خانم معصومه، اكثریت مردم بسمل ما نابودی تام و تمام كلیه بنیادگرایان از هر رنگ و جنس را میخواهند ولی شما كه از وحشت همین آدمكشان بیناموس همراه بسیاری دوستان پرچمی و خلقی تان هزاران كیلومتر دورگریختهاید، لیكن باز هم در آرزوی مذاكره و توافق با آن تجاوزكاران اسلامی و شریعتی میسوزید. چرا؟ چرا از ریخته شدن خون هزاران كودك و جوان و برباد رفتن عصمت صدها زن و دختر وپسر جوان هموطن تان توسط این میهنفروشان دینی حیا نمیكنید و بازهم میخواهید آن قاتلان پلید دست بهم داده و با قدرتی بیشتر و متمركز، آخرین بقایای زندگی و هستی مردم نامراد ما را زیر پاكرده و به یغما برند؟ آیا این تملق و خوش زبانیها برای آنست تا اگر خدا بخواهد از طرف «استاد» خاین یا برادران طالبش مثلاً «رئیسه صاحب نسوان» شده و یا همانند خانم فاطمه گیلانی، كرسی خالی افغانستان در كدام اجتماع بینالمللی را با «همراهی» این و آن شرفباختهای موسوم به «سفیر دولت اسلامی افغانستان»، اشغال كنید؟
اینان دیر یا زود محكوم به نیستیای پر از تحقیر و ذلتاند.
خانم عصمتی وردك، اگر از هیچ چیز نه لااقل از سر سفید تان حیا كرده و پیش از آنكه لكههای همكاری با دولتهای پوشالی را از خود بزدایید، سعی نكنید به ننگ نازدودنیتر دیگر ـ همدستی و سازش با میهنفروشان بنیادگرا ـ گرفتار آیید.
پرداختن به مسئله قاچاق بوسیله قومندانان حزب خاین گلبدین شاید اضافی به نظر آید چون مردم ما در آینده مسئولان آن را هرگز نه بنام قاچاقبر و امثالش بلكه بمثابه غدارترین جانیان تاریخ كشور مجازات خواهند كرد. با آنهم گزارشی را از روزنامه «مسلم» (۱۷اگست ۱۹۹۴) ترجمه و برای شما فرستادم تا در صورتیكه مفید ببینید، به نشر بسپارید.
گفته میشود كه یك قومندان افغان مربوط حزب اسلامیگلبدین در قاچاق اسلحه و تدارك سلاح ثقیله به گروه خاصی فرقهای در كشور آغشته است.
براساس منابع معتبر، داوود قومندان حزب از منطقه علیخیل فورت، سپینه شگه نزدیك سرحد افغانستان و پاكستان اسلحه قاچاق نموده است. علیخیلفورت جایی است كه در جریان جنگ دیپوی سلاح حزب اسلامی در آن قرار داشت.
بعد از سقوط دولت نجیب بود كه گلبدین مسئولیت دیپو را به قومندانش داوود سپرد و از آن زمان وی به قاچاق اسلحه آغاز نمود.
ادامهی: قاچاق اسلحه، گوشه دیگری از چهره كریه قومندانان حزب اسلامی
اولین فرد غربی كه طی جنگهای اخیر در شرق افغانستان در پهلوی طالبان جان داد، یك امریكایی بود. محمد سلمان (نام اسلامی كه بعد از گراییدنش به اسلام به او نهادند) حدود دو هفته قبل در ولایت لغمان كشته شد. طالبان نمیخواستند مرگ سلمان افشاء شود بعداً به «دی نیوز» گفتند كه او را در وادی علیشنگ لغمان به خاك سپردند.
طبق راپور طالبان، سلمان در اثر فیرهای كه از نقطه نامعلوم یك خانه در وادی علیشنگ صورت میگرفت، كشته شد. آنان گفتند كه در اثر حمله متقابل شان به خانه مذكور عدهای از افراد را به قتل رساندند.
طالبان والی قبلی لغمان عبداله جان را كه به حزب اسلامی گلبدین حكمتیار (صدراعظم قبلی) تعلق داشت متهم به حمله نمودند.
طالبان گفتند كه سلمان تقریباً یك سال قبل با آنها یكجا شد و در مناطق چهارآسیاب، لوگر و لغمان جنگید و در همین اواخر در پهلوی آزادیخواهان كشمیری در جمو و كشمیر هم جنگیده بود.
آنان اضافه كردند كه سلمان ۵ سال قبل زمانیكه برای تبلیغ تعلیمات اسلام و در جهت تغیر همكیشان قبلیاش از پاكستان به امریكا فرستاده شده به اسلام گراییده بود.
«دی نیوز»، ۸ اكتوبر ۱۹۹۶
خبرگزاری فرانسه در ۱۰ اكتبر ۱۹۹۶ گزارش داد:
علی خامنهای روز دوشنبه اسلام طالبی چاپ در افغانستان را تقبیح كرده و آن را مایه بدنامی دین خواند. او گفت:
«دنیا آنچه را طالبان بنام اسلام انجام میدهند قبول ندارد. ما حتی نمیدانیم اینها راجع به اسلام چقدر میدانند.»
ولی جناب خامنهای از یاد میبرد كه نخستین و شدیدترین بدنامی را رژیم ایشان برای اسلام كمایی كرد و بعد هم پیروان و مؤیدان خاین و كثیف افغانی آن در افغانستان. یعنی ربانی، گلبدین، سیاف، مسعود، دوستم، خالص، مجددی و غیره اسلام را چیزی مرادف ترور، جلادی، رذالت، بیشرافتی، بیناموسی، رهزنی، وابستگی مطلق و ارتجاع نمودند.
ولی طالبان بمثابه برادران هم مسلك و هم جبهه آن خاینان جنایتكار هنوز یك صدم دهشت و ستم و میهنفروشی آنان را هم انجام نداده و در آغاز كار اند.

آیا «سارا» و «دارا» نام «گدی های اسلامی» ساخت ایران مورد قبول «طلبه كرام» خواهد بود؟
ادامهی: كی از اسلام بیشتر میداند، طالبان یا رژیم خامنهای؟
فاشیستهای دینی در هر زمینهای نیرنگبازیهای خود را دارند و ترویج فساد و فحشاء هم از این قاعده مستثنی نیست. بر همگان پیداست كه صیغه كردن صرفنظر از خوار شمردن زن همان فحشاء و تنفروشی است با پوشش و تایید مذهب.
بنیادگرایان حاكم در ایران بعد از ۱۹ سال «انقلاب اسلامی» كردن، برعكس همه گزافهگوییها، هنوز هم نتوانستهاند نه میزان فحشاء را كاهش دهند و نه از معاشرت جوانان دختر وپسر قبل از ازدواج جلوگیری كنند. بناءً مصلحت را در آن دیدهاند كه چنانچه بر بسیاری چیزها مهر «اسلامی» را كوبیدهاند (اخیراً حتی گدیهای اسلامی شان هم به بازار آمد)، صنعت فحشاء را نیز «اسلامی» بسازند.
خبرگزاری فرانسه در ۱۳ جنوری ۱۹۹۷ گزارش داد:
آیتاله محیالدین حائری شیرازی گفت كه دولت باید شریعت اسلامی را در مورد ازدواج مؤقتی معروف به صیغه، به مرحله اجرا درآرد.
صیغه به یك مرد و یك زن اجازه میدهد كه با انجام تشریفات مختصر مذهبی، با هم روابط جنسی داشته باشند. ازدواج مؤقتی برای مدت معینی است و گاهی میتواند حتی یكروزه باشد.
آیتاله شیرازی گفت: «جهت جلوگیری از انحراف جوانان، ما باید قانون شریعت را در مورد ازدواج عملیتر سازیم. این (قانون) باید مجاز گردد و نه تحریم.... در جامعه اسلامی مان، در برابر مناسبات نامشروع و پنهانی كه جوانان زیر پرده دوستی برقرار میسازند، ما باید به جستجوی راه چارهای برآییم.»
و «راه حل» را این پهلوانان اسلام فقط در ترویج هر چه وسیعتر صیغه مییابند. ولی بنیادگرایان ایران نمیدانند كه بنای شان از بنیاد خراب است و اینگونه رنگ وروغن زدنها از سرنگونی محتوم آن جلوگیری نخواهد كرد.

آیا نابینایی گرفتار، كوری كثیف و مغروق را نجات داده میتواند؟