گزارش ها از قلمرو تفنگ و تریاک و تبهکاری

مردم سیاف‌ را مهار کردند

(گزارشگر: رستم‌ - كابل‌) سیاف‌ با تبانی‌ یكی‌ از قومندانان‌ برجسته‌ سابقه‌اش‌ و شخص‌ بیسوادی‌ بنام‌ حاجی‌ شیرعلم‌ سابق‌ قومندان‌ قول‌ اردوی‌ مركزی‌ و فعلاً والی‌ غزنی‌، زمین‌های‌ ساحه‌ دشت‌ چمتله‌ و عقب‌ كوتل‌ خیرخانه‌ را كه‌ از سالهای‌ خیلی‌ قبل‌ به‌ تمام‌ مردم‌ پغمان‌ منحیث‌ چراگاه‌ تعلق‌ داشت‌ بدون‌ رضایت‌ مردم‌ نمره‌بندی‌ و بفروش‌ رسانیده‌ كه‌ مردم‌ پغمان‌ در مقابل‌ این‌ عمل طاقت‌ نیاورده‌ دست‌ به‌ مظاهره‌ زدند و سرانجام‌ قسمتی‌ از زمینها را دوباره‌ تصاحب‌ گردیدند.

در ساحه‌ قلعه‌ حیدرخان‌ و نیز حاجی‌ شیرعلم‌ زمین‌های‌ مردم‌ را به‌ زور قباله‌ كرده‌ و زمین‌ علف‌ چر مردم‌ كوچی‌ ساحه‌ چوك ارغنده‌ بالا را تا كوتل‌ تخت‌ به‌ قباله‌ جعلی‌ بالای‌ مردم‌ فروخته‌، مردم‌ كوچی‌ مقاومت‌ نموده‌ و با از دست‌ دادن‌ یك‌ نفر و زخمی‌ شدن‌ چندین‌ نفر دیگر به‌ دولت‌ مراجعه‌ كردند ولی‌ كرزی‌ و همكارانش‌ مسئله‌ را كاملاً زیر کردند.

درین‌ روزها زمین‌های‌ میراثی‌ ساحه‌ دشت‌ چنیغر كه‌ بین‌ سرك‌ سابقه‌ قندهار و سرك‌ نو قندهار، موقعیت‌ دارد، دست‌ درازی‌ كرده‌ كه‌ به‌ شدت‌ مورد تهاجم‌ مردم‌ قرار گرفته‌ و از ساحه‌ فرار نمود.

مردم‌ به‌ شاروالی‌ و ولایت‌ كابل‌ مراجعه‌ كردند كه‌ نه‌ شاروال‌ و نه‌ والی‌ كابل‌ و نه‌ سیاف‌ حاضر به‌ جواب‌ دادن‌ به‌ مردم‌ نشدند. قرار معلوم‌ ‌ سیاف‌ از خشم مردم ترسیده و مقداری‌ از زمین‌های‌ مربوطه‌ را مسترد كرد.



لوش زدن‌ عكس‌ سیاف‌

(گزارشگر: رستم‌)سیاف‌ كه‌ از جمله‌ كاندیدان‌ ولسی‌ جرگه‌ بود مانند سایرین‌ هر طرف‌ عكس‌های‌ رنگه‌ و كلان‌ خود را نصب‌ كرده‌ بود، سه‌ روز قبل‌ از شروع‌ انتخابات‌ در قریه‌ خالداری‌ ولسوالی‌ پغمان‌ به‌ چند عكس‌ وی‌ گل‌ زده‌ شده‌ بود كه‌ توجه‌ هر كس‌ را به‌ خود جلب‌ می‌كرد. مردم‌ از دیدن‌ آن‌ خنده‌ كرده‌ و می‌گفتند: «سیاف‌ باخته» «سیاف لوش شد» و چیزهای‌ دیگر.

صبح‌ آن‌ روز طرفداران‌ سیاف‌ از موضوع‌ مطلع‌ شده‌ و به‌ افراد حریف‌ شان‌ ملا عزت‌ می‌تازند. ولی‌ مردم‌ مانع‌ درگیری‌ شده‌ یك‌ نفر مو سفید می‌گوید:

«او مردم‌ اینان‌ مثل‌ دریوران‌ نالایق‌ بودند، هم‌ موتر را چپه‌ كردند و هم‌ مردم‌ را زخمی‌. بنابران‌ ما دیگر به‌ این‌ موترران‌های‌ نالایق‌ ضرورت‌ نداریم‌ چرا كه‌ هر بلا سر مردم‌ است‌ و خودشان‌ مانند بته‌ بد جور و تیار هستند.»

سیاف‌ بعد از غصب‌ زمین‌های‌ مردم‌ كه‌ با مقاومت‌ شدید مردم‌ پغمان‌ مواجه‌ گردیده بود، بیشتر از پیش بی عزت شده است.



«صدیقه بلخی با خون شهدا و معلولین تجارت می کند»

Protesting disables attack the ceremony of World Handicaps Day in Kabul
عکس بی بی سی از معلولین و معیوبین معترض که محفل روز معلولین را در کابل برهم زدند.

(گزارشگر: رستم‌) اواخر ماه‌ سنبله‌ سال‌ ۱۳۸۴ معلولین‌ و معیوبین‌ بخاطر اجرای‌ حقوق‌ شان‌ دست‌ به‌ مظاهره‌ زده‌ و در چار راهی‌ مكروریان‌ سوم‌ تجمع‌ كرده‌ بودند. شعارهای‌ ضد دولتی‌ درتكه‌های‌ سفید هر طرف‌ آویزان‌ گردیده‌ بود كه‌ در یكی‌ از آن‌ چنین‌ نوشته‌ شده‌ بود «صدیقه‌ بلخی‌ با خون‌ شهدا و معلولین‌ تجارت‌ می‌كند». در شعار دیگری‌ نوشته‌ شده‌ بود «ما صدیقه‌ بلخی‌ وزیر بی‌كفایت‌ را نمی‌خواهیم»، «دولت‌ دروغگو است».

ساعت‌ سه‌ بعد از ظهر بود كه‌ دو موتر گزمه ISAF به‌ چارراهی‌ای‌ نزدیك‌ شد. معلولین‌ مانع‌ حركت‌ موترها شده‌ و به‌ آنها علامه‌ توقف‌ دادند ولی‌ برعكس‌ توقع‌ از موتر ISAF بالای‌ مظاهره‌ كنندگان‌ فیر و دو نفر مجروح‌ شدند. پولیس‌ دولتی‌ و قوای‌ امنیتی‌ كه‌ شاهد واقعه‌ بودند بی‌تفاوت‌ به‌ موتر های مذكور اجازه‌ حركت‌ دادند. در این‌ اثنا دو نفر معلول‌ از عقب‌ موتر دویده‌ و خود را به آن آویزان‌ كردند‌ كه‌ تا چارراهی‌ صحت‌ عامه‌ بروی‌ زمین‌ كشانده‌ شده‌ و سخت‌ زخمی‌ شدند. دولت‌ طبق معمول درین‌ رابطه‌ كاملاً سکوت اختیار کرد.

همچنان بنابر خبر رادیو بی بی سی فارسی، معیوبین و معلولین خشماگین محفل روز معلولین در کابل را به تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۰۵ برهم زده و اجازه ندادند که صدیقه بلخی سخنرانی کند. آنان به خبرنگاران گفتند که این وزارت ۶۰ هزار دالر امریکایی را بخاطر این محفل ناچیز از پولی که باید در خدمت آنان میبود به را انداخته است در حالیکه به آنان ماهانه فقط ۶ دالر پرداخت میگردد.



دایکندی، از ولایتهای فراموش شده

(گزارشگر: ش .ا – مزار) در اوایل‌ ماه‌ میزان‌ سال‌ جاری‌ سفری‌ رسمی به‌ ولایت‌ دایكندی‌ داشتم‌. این‌ ولایت‌ نو تاسیس‌ ‌ كوهستانی‌ و مسیر آن در مجموع قله‌ كوه‌ها و یا دامنه‌های‌ كوه‌ها عبور مینماید، نهایت‌ صعب‌ العبور است‌. فقط‌ موترهای‌ فلاینگ‌كوچ‌ از كابل‌ به‌ دایكندی‌ رفت‌ و آمد مینمایند. اكثراً یك‌ موتر در یك‌ الی‌ چهار روز هم‌ ۱۴ نفر مسافر نمی‌یابد. موتر با طی‌ نمودن‌ ۲۴ ساعت‌ به‌ دایكندی‌ میرسد.

هنوز هم‌ دفاتر دولتی‌ اكثراً از خانه‌های‌ شخصی‌ مردم‌ استفاده‌ مینمایند. از لحاظ‌ اقتصادی‌ وضع‌ مردم‌ ولایت‌ بسیار خراب‌ و حتی‌ نان‌ بخور و نمیر بدست‌ نمی ‌آرند. این‌ ولایت‌ متشكل‌ از هفت‌ ولسوالی‌ است‌ كه‌ دو ولسوالی‌ گیزاب‌ و كجران‌ كه‌ اكثراً پشتون‌ نشین‌ و هم‌ مرز با زابل‌ و كندهار است‌ وضع‌ امنیتی‌ بدتر دارند.

من‌ از ولسوالی‌ شهرستان‌، خدیر، میرامور و مركز دایكندی‌ دیدن‌ و با مردم‌ صحبت‌ نمودم‌. مسایل‌ رشوه‌ ستانی‌ از طرف‌ مقامات‌ دولتی‌ عام‌ است‌. اگر كسی‌ جهت‌ دعوای‌ حقوقی‌ عارض‌ شود و یا اینكه‌ بین‌ دو طرف‌ جنگ‌ صورت‌ گیرد از هر دو طرف‌ بقدر كافی‌ رشوه‌ گرفته‌ میشود روی‌ این‌ منظور مردم‌ اکثرآ ترجیح‌ میدهند كه‌ با قبول‌ هر مشكل‌ به‌ حكومت‌ مراجعه‌ نكنند.

در هوتل‌ به‌ یك‌ سرمعلم‌ از ولسوالی‌ گیزاب‌ از ملیت‌ هزاره‌ سرخوردم‌ كه‌ می‌گفت‌: «منطقه‌ ما توسط‌ طالبان‌ محاصره‌ است‌ و ما آزادانه‌ رفت‌ و آمد ‌ نمیتوانیم‌ بخصوص‌ كه‌ من‌ معلم‌ هستم‌ اگر به‌ گیر آنها بیافتم‌ مرا میكشند و حال‌ اینجا به‌ دایكندی‌ وظیفه‌ انجام‌ میدهم‌ همانقدر معاش‌ كه‌ میگیرم‌ آنرا به‌ هوتل‌ میخورم‌ و به‌ فامیلم‌ هیچ‌ كمكی‌ نمیتوانم‌ و از طرفی‌ به‌ منطقه‌ رفته‌ نمی‌توانم‌ ‌ نمیدانم‌ كه‌ چه‌ كاری‌ جهت‌ حل‌ مشكل‌ فامیل‌ انجام‌ بدهم‌.»



حرفهای یك كاندید مردمی در انتخابات

(گزارشگر: ش .ا – مزار) انجینیر غلام حیدر اخگر یکتن از کاندیدان ولسی جرگه ولایت بلخ که در انتخابات موفق نشد به پارلمان راه یابد به تاریخ ٢٩ جدی بنا به خواست مردم ولسوالی شولگره به آنجا سفر نمود. با رسیدن او به ولسوالی درحدود سه صد نفر از اهالی در محوطه ولسوالی جمع شدند و از آمدن وکیل شان استقبال گرم نمودند و بر تقلب در انتخابات و قاپیدن رای اخگر توسط جاوید حرکتی و عبده وحدتی نفرین کردند و با شعار های اخگر وکیل ماست و ما کسی به جز از اخگر را بنام وکیل نمی شناسیم، از وی حمایت کردند. سپس اخگر از جمله گفت: «ازینکه از من در انتخابات حمایت کردید جهان سپاس دارم اما اینکه نتوانستم در پارلمان راه یابم دلایل واضح وجود دارد که چگونه دشمنان خاک، ناموس و فرزندان تان با صد نیرنگ که اخگر مرده است شایعه که یکروز قبل از انتخابات توسط جاوید و عبده به راه انداخته شده بود، خیرات کردن ها، گاو کشی ها، عیادت های متکرر روز دوبار از بزرگان قوم، استفاده از سمت و مذهب، برچسپ کمونیست زدن و حمایت دولت مفسد کرزی، به پارلمان راه یافتند. آنان که دیروز شما را زنده پوست میکردند، امروز به عنوان نمایندگان ملت بر کرسی های پارلمان لمیده اند اما شما بدانید اگر من برنده هم نشدم عشق، ایمان و محبتم نسبت به شما همانند گذشته خواهد بود. من به مثل جاوید و عبده به شما وعده های چرب نداده بودم، خیرات نکردم و چپن هم به شانه های تان نیانداختم .»



چپاول فابریکه کود و برق توسط میهنفروشان پرچمی

(گزارشگر: ش .ا – مزار) فابریکه کود و برق از جمله مراکز تولیدیست با بیش از سه هزار کارگر و وسایل فرسوده غیر قابل تعویض. تولیداش کود کیمیاوی و برق است که با استفاده از آب چشمه شفا و گاز شبرغان ماشین های کهنه را وادار به تولید کرده است. تا یکسال پیش تمام سود فابریکه به دوستم ٥٠ درصد، عطا ٣٣ درصد و محقق ١٧ درصد تعلق داشت. حالا گویا درآمد به جیب دولت میرود اما وجود چپاولگران حرفوی درین موسسه و فساد حاکم در دستگاه دولت چیزی به ملت تعلق نمی گیرد. با نگاهی سرسری به مسولان امنیت واقعیت روشن میشود:

١ ) خواجه نعمت مسوول امنیت فابریکه در سال ١٣٧٦ با بسته هایی از پرزه جات موتر که در روز روشن دزدیده بود، گرفتار شد ولی با حمایت «دوستم پاچا» از قید رها و چشم پاره گونه که گویی هیچ حادثه ای رخ نداده باشد پیش چشم کارگران صدها دزدی دیگر را نیز انجام داد که بعد از مدتی «بنابه شایستگی و درایت کاری» عازم کابل شد و در آنجا به وظیفه جدید اشغال یافت.

٢) حمیداله بعد از نعمت مسولیت امنیت را عهده دار گردید که در سالهای ٧٧-٧٨ فیروسلفیت FeSo4) ( ذخیره شده را که برای برطرف کردن خاک، گرد وذرات سیلاب دریا استفاده میشود به یکی از دکانهای شهر انتقال داده و پس از نرخ گیری دوباره مواد متذکره را به فابریکه فروخت و ازین درک پول های کلان صاحب شد. وی که از تاریخچه بی عزتی یاران آگاه بود بعد از دزدیدن مقدار کافی پول به همکاری «رفقای» پرچمی اش به حیث مدیر پرسونل ریاست نساجی مقرر شد که بعدآ نساجی را ترک کرد و فعلا به صفت کارمند عادی در مخابرات وظیفه دارد.

٣) بعد از حمیداله خان، میرعلم خان پرچمی مسوول امنیت شد که در دزدی نام و نشان معروفی دارد. حتی ملا طالب هم ازین شکل سرقت به ستوه آمده و چندین بار وی را زیر پا فشرده بود.

۴) «رفیق» ثابت اولین مسوول امنیت در زمان حکومت کرزی است که تا حال در وظیفه اش باقی مانده است. او که بر سر استخوانهای باقیمانده از رفقای خاینش رسید سلفیت آهن را به بازار انتقال داد و سپس به فابریکه با قیمت بالا به فروش رساند. در قضیه خریداری بوت برای ٢٠٠٠ کارگر با نرخ فی جوره ١٦٠ افغانی داد ولی به قیمت بالاتر از ٢٢٠ افغانی معامله کرد و بدین ترتیب پول هنگفتی به جیب زد. قابل یادآوریست که قیمت یک جوره بوت چینی با این کیفیت از ٦٠- ١٠٠ افغانی بیشتر نیست. در دزدی خزانه فابریکه هیچ یک از دزدان را دستگیر نکردند، از ثابت خان و دیگران هیچ سوالی نشد ولی تعدادی از کارگران پهره دار را یکسال حبس نمودند.



گزارش از ولسوالی شولگره

(گزارشگر: ش .ا – مزار) به تاریخ ٢٢ جدی ( روز سوم عید قربان) دوتن از سربازان قوماندانی امنیه ولسوالی شولگره در قریه سه آب آن ولسوالی کشته شدند. بقایای نیرویهای جهادی مسوول این چنین قتل ها میباشد. قضیه قتل این دو سرباز همانند سایر مسایل بدون پیگرد باقی ماند.

◄ به تاریخ ٢٥ جدی در دشت صد میش مربوط ولسوالی چمتال ولایت بلخ دوعراده موتر که راکبین آنرا اکثرا دوکانداران تشکیل میدادند و حامل مواد خوراکی به ولسوالی البرز و امام صاحب بودند، مورد تهاجم افراد مسلح قرار گرفتند و تمام هست و بود شان به شمول زیورات زنان مورد دستبرد قرار گرفت. قضیه مثل هزاران قضیه دیگرتحت بازداشت قرار نگرفت. فراموش نباید کرد که صد میش ازنواحی ای است که وقوع اینگونه حوادث از شوخی های عادی و روزمره تبهکاران سلاحدار به حساب میرود.

آخرین مطالب