سرطان‌ ۱۳۸۴ - جولای‌ ۲۰۰۵

شماره‌ مسلسل‌ ۶۳ و ۶۴

payam-e-zan




دروغگویی‌ و ریاكاری‌ مسعوده‌جلال‌




masouda jalal's lies and demagogy

انبوهی‌ از بریده‌های‌ «شهروند» را مرور می‌كردم‌ كه‌ چشمم‌ به‌ نوشته‌ مختصری‌ از خبرگزاری‌ آلمان‌ درباره‌ داكتر مسعوده‌جلال‌ و عكس‌ وی‌ افتاد در شماره‌ ۸۱۵. جالب‌ است‌ كه‌ در پهلوی‌ عكس‌ خانم‌ مسعوده‌، عكسی‌ از یك‌ تظاهرات‌ «راوا» آورده‌ شده‌ است‌ كه‌ طبعاً باید خانم‌ مسعوده‌ مثل‌ جن‌ از بسم‌اله‌ از آن‌ ترسیده‌ و به‌ خبرگزاری‌ آلمان‌ یا «شهروند» اعتراض‌ كرده‌ باشد كه‌ چرا عكسش‌ را در كنار صحنه‌ای‌ از تظاهرات‌ سازمانی‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ اند كه‌ خواهان‌ سرنگونی‌ بنیادگرایان‌ و منجمله‌ باند جمعیت‌ ربانی‌ است‌ كه‌ او با آن‌ سروسر دارد. (اگر خانم‌ موضوع‌ را رد هم‌ كند ارزش‌ ندارد چرا كه‌ نه‌ در گذشته‌ و نه‌ حال‌ هیچگاه‌ علیه‌ بنیادگرایان‌ مبارزه‌ نكرده‌ و برعكس‌ مقابل‌ آنان‌ به‌ طرز زننده‌ای‌ سازشكار و متملق‌ بوده‌ است‌.)

هرچند ما ارتجاع‌ و اسلام‌فروشی ‌های‌ نفرت‌انگیز این‌ خانم‌ را در جریان‌ انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ شاهد بودیم‌ (١) اما اكنون‌ به‌ بركت‌ مطلب‌ مذكور به‌ دروغ‌های‌ شاخداراش‌ هم‌ پی‌ می‌بریم‌.

او همانند دیگر بنیادگرایان‌ بلد است‌ چگونه‌ مقابل‌ غربیان‌ قیافه‌ بگیرد و برای‌ خوش‌آیند آنان‌ مخصوصاً به‌ همان‌ چیزهایی‌ اشاره‌ نماید كه‌ هرگز اعتقادی‌ به‌ آنها نداشته‌ است‌.

یك‌ دروغ‌ مهم‌ كه‌ به‌ خبرگزاری‌ آلمان‌ تحویل‌ داده‌ اینست‌: «من‌ افراد مسلح‌ را خلع‌ سلاح‌ و جنگ‌سالاران‌ را خلع‌ قدرت‌ و جنایتكاران‌ جنگی‌ را به‌ دادگاه‌ بین‌المللی‌ لاهه‌ تسلیم‌ خواهم‌ كرد!»

ولی‌ آن‌ خبرنگار آلمانی‌ نمی‌داند كه‌ آن‌ حرف‌های‌ زیبا و مردم‌پسند و انسانی‌ تنها و تنها برای‌ مصرف‌ تبلیغاتی‌ و «مدرن‌» و «متمدن‌» جلوه‌ كردن‌ پیش‌ بیگانگان‌ بوده‌ و ذره‌ای‌ از باور قلبی‌ گوینده‌ به‌ آنها ناشی‌ نمی‌شود. خانم‌ مسعوده‌جلال‌ اگر بیشرمانه‌ دروغ‌ نمی‌گفت‌ و به‌ آن‌ ابتدایی‌ترین‌ خواست‌ مردم‌ پابند می‌بود و با وزیر شدن‌ وجدانش‌ را نمی‌فروخت‌ باید دعوت‌ به‌ كابینه‌ را قاطعانه‌ رد می‌كرد به‌ این‌ عنوان‌ كه‌ نمی‌تواند با جنایتكارانی‌ مثل‌ خلیلی‌، ضیامسعود، اسماعیل‌، دانش‌، حسین‌انوری‌ وغیره‌ كله‌ بجنباند؛ او اگر دروغگو نباشد باید بفرماید كه‌ آیا از لحظه‌ وزیر شدن‌ تا امروز حتی‌ یكبار آنقدر شرافت‌ به‌ خرج‌ داده‌ كه‌ توجه‌ كابینه‌ را به‌ «تسلیم‌ كردن‌» جنگ‌سالاران‌ جلب‌ نماید؟ اگر او ریاكار نباشد، چرا به‌ خاطر بی‌توجهی‌ مطلق‌ دولت‌ و نیروهای‌ ایساف‌ به‌ تجاوز به‌ رحیمه‌گك‌ ۱۳ ساله‌ و اخیراً سنگسار آمنه‌ ۲۹ ساله‌ به‌ چوكی‌ وزارت‌ تف‌ نكرده‌ از آن‌ استعفا نداد؟ اگر او دورو و محیل‌ نباشد آیا تا به‌ حال‌ برای‌ خبرنگاری‌ خارجی‌ یا داخلی‌ اشاره‌ای‌ ولو بسیار دور انداخته‌ به‌ وجود سلاطین‌ هروئین‌ و جنایت‌سالاران‌ در دم‌ و دستگاه‌ دولت‌ داشته‌ است‌؟ اگر او وجدانش‌ را سودا نكرده‌ بود آیا حاضر می‌شد به‌ نامگذاری‌ جاده‌ای‌ به‌ اسم‌ سرجنایتكاری‌ چون‌ مزاری‌، خوش‌ و خندان‌ رأی‌ دهد؟ اگر او عوامفریب‌ نمی‌بود...

دروغ‌ شاخدار دیگری‌ كه‌ خانم‌ به‌ خبرگزاری‌ ابراز داشته‌ اینست‌: «تصمیم‌ دارد با یك‌ تیم‌ جدی‌ و "پاكیزه‌" در انتخابات‌ شركت‌ كند.»

از مسعوده‌ خانم‌ می‌پرسیم‌ آیا آن‌ «تیم‌ پاكیزه‌» همین‌ تیم‌ آقای‌ كرزی‌ است‌ كه‌ به‌ علت‌ حضور «پاكیزگانی‌» مثل‌ ملاشینواری‌، داكتر عبداله‌، خلیلی‌، اسماعیل‌ و آن‌ دو زن‌ همفكر و هم‌ سطحش‌ به‌ حد كافی‌ «پاكیزگی‌» دارد كه‌ به‌ عضویت‌ به‌ آن‌ تن‌ داده‌ای‌؟

از اینها گذشته‌ كاش‌ خبرنگار آلمانی‌ امروز از او بپرسد كه‌: «شما اگر مخالف‌ كرزی‌ نبودید چرا خود را مقابل‌ او كاندید كردید و اگر مخالف‌ بودید چطور شد كه‌ آسان‌ به‌ كابینه‌اش‌ خزیدید؟»

می‌دانیم‌ كه‌ او سرخ‌ شده‌ و نمی‌تواند جوابی‌ ارائه‌ كند. اما جواب‌ واقعی‌ را ما می‌دانیم‌:

امریكاییان‌ و آقای‌ كرزی‌ در هر حال‌ به‌ چند زن‌ به‌ مثابه‌ زینت‌المجلس‌ و «داری‌ دارم‌» نیازمند اند و او هم‌ یكی‌ از آن‌ زینتی‌های‌ بی‌پرنسیپ‌ و بی‌اراده‌ای‌ بود كه‌ پس‌ از تبلیغات‌ فراوان‌ برایش‌، وارد كابینه‌ شد تا مردم‌ دنیا ببینند كه‌ زنان‌ افغانستان‌ «همیشه‌ در صحنه‌» اند!

مسعوده‌جلال‌، اجنت‌ اسرائیل‌؟

بر همگان‌ معلوم‌ بود و ما هم‌ گفتیم‌ كه‌ خانم‌ مسعوده‌جلال‌ با جنایت‌سالاران‌ و مشخصاً باند ربانی‌ در ارتباط‌ است‌. این‌ لكه‌ ننگین‌ بر جبین‌اش‌ را سخنرانی‌ پوك‌ و عاری‌ از هر گونه‌ حمله‌ بر جنایتكاران‌ اسلامی‌ او در لویه‌ جرگه‌ نمایانتر نمود. و بعد هم‌ گفتارهای‌ وی‌ در جریان‌ انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ و پوسترهای‌ گرانقیمت‌ «دینی‌»اش‌، حكم‌ فوق‌ را ثابت‌ ساخت‌. زیرا یكچنان‌ پوسترها و حرف‌ها، اكت‌هایی‌ بودند برای‌ عوامفریبی‌ كه‌ خوشبختانه‌ تعداد قابل‌ توجهی‌ را نتوانست‌ فریب‌ دهند. سرانجام‌ دیدیم‌ وی‌ كه‌ خود را مقابل‌ كرزی‌ كاندید نموده‌ بود در برابر پست‌ وزارت‌ شانه‌گك‌ بسیار نرم‌ داشت‌ و به‌ جای‌ پیشبرد مبارزه‌ای‌ اصولی‌ مقابل‌ كرزی‌ تسلیم‌ چوكی‌ وزارت‌ شد تا با آمنه‌افضلی‌، صدیقه‌بلخی‌، خلیلی‌، ضیامسعود، داكتر عبداله‌ وغیره‌ «برادران‌ و خواهران‌ دینی‌» حافظ‌ منافع‌ بنیادگرایی‌ در رژیم‌ باشد.

دیدن‌ پدیده‌های‌ مذكور در وجود زنی‌ معامله‌گر و به‌ نرخ‌ روز نان‌خور، طبیعی‌ بوده‌ و نمی‌توانستند مایه‌ تعجب‌ باشند. اما اخیراً كه‌ مسعوده‌ خانم‌، پیشاهنگی‌ ایجاد روابط‌ با اسرائیل‌ را به‌ عهده‌ گرفته‌ است‌ كمی‌ تعجب‌ دارد. راستی‌ چرا او را پیش‌ انداخته‌ اند؟ به‌ خاطر آنكه‌ ساده‌ و بی‌خبر از دنیا است‌ و نمی‌داند تا زمانی‌ كه‌ اسرائیل‌ به‌ احقاق‌ حقوق‌ فلسطینیان‌ تن‌ نداده‌ و از زورگویی‌ در برابر فلسطینیان‌ باز نمانده‌، ایجاد روابط‌ با آن‌ خیانت‌ به‌ مردم‌ فلسطین‌ می‌باشد؟ قبول‌ این‌ دلیل‌ چندان‌ آسان‌ نیست‌ چرا كه‌ شاید یادش‌ نرفته‌ باشد كه‌ «استاد»ش‌ ربانی‌ می‌خواست‌ در كنار جنرال‌ حمیدگل‌ پاكستانی‌، از ماموران‌ استخباراتی‌ اسرائیل‌ نیز برای‌ سر پا نگهداشتن‌ امارت‌ خون‌ و خیانتش‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ آرد، اما پیش‌ از رسیدن‌ به‌ این‌ آرزویش‌ سرنگون‌ شد. بنابر این‌ تلاش‌های‌ جهادی‌ قبلی‌ برای‌ ایجاد رابطه‌ با اسرائیل‌ نمی‌توانسته‌ خانم‌ وزیر را مجدداً به‌ شوق‌ نیاورده‌ باشند. عده‌ای‌ بر آنند كه‌ مسعوده‌جلال‌ كه‌ در استفاده‌ از دین‌ برای‌ فریفتن‌ عوام‌ خیلی‌ ماهر است‌، فهم‌ آن‌ را نداشته‌ كه‌ چگونه‌ به‌ سوال‌های‌ یك‌ روزنامه‌ اسرائیلی‌ مثل‌ «یورشلیم‌ پست‌» از موضع‌ مردم‌ ما جواب‌ بدهد و احتمالاً اصلاً درست‌ نمی‌فهمیده‌ كه‌ مردمی‌ بزرگ‌ و آزادیخواه‌ به‌ نام‌ فلسطین‌ هم‌ وجود دارد. با این‌ گفته‌ كه‌ «ما تعهد كرده‌ ایم‌ با امریكا و كشورهای‌ دوست‌ امریكا دوستی‌ داشته‌ باشیم‌ و اسرائیل‌ از جمله‌ این‌ كشورهاست‌»

تنها می‌خواسته‌ مقابل‌ امریكا دلربایی‌ نماید و بنابرین‌ در خطایش‌ كدام‌ مرض‌ دیگری‌ نهفته‌ نیست‌. از كسانی‌ هم‌ شنیده‌ایم‌ كه‌ چون‌ خانم‌ از «نامطرح‌ترین‌» وزرای‌ كابینه‌ است‌ و مانند مثلاً وزیر صحیه‌ نتوانسته‌ هر هفته‌ و بیمورد سر و كله‌اش‌ در تلویزیون‌ یا رادیو پیدا باشد، اینست‌ كه‌ بیچاره‌ آسانترین‌ راه‌ را در اعلام‌ دوستی‌ با اسرائیل‌ یافته‌ است‌!

دلیل‌ واقعی‌ خرابی‌ هر چه‌ باشد، مسعوده‌ خانم‌ زینت‌المجلس‌ ما با چشمك‌ زدن‌ به‌ اسرائیل‌ داغ‌ سیاهتری‌ بر كارنامه‌ پر لكه‌اش‌ افزوده‌ است‌. البته‌ اگر او از موضع‌ ضد بنیادگرایی‌ به‌ دین‌ یهودیت‌ مثل‌ ادیان‌ دیگر احترام‌ قایل‌ می‌شد مسئله‌ای‌ جدا بود. اما با این‌ نوع‌ عشوه‌ به‌ اسرائیل‌ بدون‌ هیچ‌ انتقادی‌ جدی‌ به‌ آن‌، فقط‌ باید از او پرسید: مسعوده‌ خانم‌ راست‌ بگو چند گرفته‌ای‌ یا چه‌ برایت‌ وعده‌ شده‌؟

«جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌» به‌ نوبه‌ خود انتظار دارد كه‌ مردم‌ قهرمان‌ فلسطین‌ به‌ حرف‌های‌ این‌ خانم‌ سركاری‌ بنیادگرا بوی‌ بهایی‌ قایل‌ نشده‌ و هرگز او را نماینده‌ زنان‌ آزادیخواه‌ و مبارز افغانستان‌ نپندارند.





--------------------

(۱) از آنجمله‌ پوسترهای‌ كلانی‌ كه‌ وی‌ را گردن‌ پت‌، كفن‌پوش‌، در كنار قرآن‌ و با دست‌های‌ بالا شده‌ برای‌ گویا «نیایش‌» نشان‌ می‌دادند و برای‌ جلب‌ توجه‌ دولت‌ امریكا، سیاف‌، قانونی‌، خلیلی‌ وغیره‌ كه‌ یعنی‌ شش‌ قاته‌ بنیادگرا است‌ و خیلی‌ به‌ درد آنان‌ می‌خورد! البته‌ این‌ امور را طوری‌ با چاشنی‌های‌ غلیظ‌ دفاع‌ از اسلام‌ انجام‌ می‌داد كه‌ گویی‌ حتی‌ در شرایط‌ حاكمیت‌ جنایت‌سالاران‌ جهادی‌ هم‌، اسلام‌ خانم‌ در خطر باشد!