پاسخ به نامه ضیا ـ پشاور
دوست عزیز، سوای ناآگاهان، ما را همانهایی متهم به «بیعفتی كلام» مینمایند كه خود سر در توبره نرشیرنگارگرها، لطیفپدرامها، اكرمعثمانها و صاحبان آنان دارند. هر چند در زمینه قبلاً نوشتهایم، اینك باز هم به اختصار نكاتی را بر میشماریم:
«پیام زن» را به «عدم رعایت عفت كلام» متهم میسازند زیرا:
ـ ما بنیادگرایان طالبی و «ائتلاف شمال» را همان چیزی كه واقعاً هستند یعنی جنایتكار، خاین، رهزن و متجاوز به خواهر و مادر و جوان و پیر مردم ما نامیده و آنان را فقط و فقط شایسته محاكمهای سختگیر میدانیم، همراه حصول ملیونها دالری كه خود و خاندان شان زدهاند.
ـ ما میگوییم تا زمانی كه جنایتسالاران طرد و منزوی و مجازات نشدهاند، مكروب شان تا سالهای دراز دیگر مصیبت آفرین بوده و ملت رنجور ما را آزار خواهد داد.
ـ ما به شاعران و نویسندگان انجمنی و دیگر «فرهنگیان» شیر خاد و بنیادگرایان خورده گفتهایم كه از این همه بیوجدانی و خود را به خریت زدن دست گرفته به جای اینقدر «غور در رموز كاینات شعر و ادب و نقد و رمان» و یكدیگر خود را «شعرزاده» و «ادبزاده»ی زمانه خواندن، خوبست به آگاهی بخشیدن مردم و شعلهور ساختن آتش قیام شان علیه بنیادگرایان، قلم زنند تا بقیه عمر شان بیهوده و به ذلت به سر نیاید.
ـ ما به اكرمعثمانها، داكتر عسكرموسویها، داكتر خلیل هاشمیانها، نبیمصداقها و... گفتهایم كه نه منحیث یك مبارز آزادیخواه بلكه صرفاً به مثابه روشنفكران تحصیلكرده و آشنا با تمدن، همكاری و همنظری شان با بنیادگرایان غیرپشتون و پشتون و سنی مذهب یا شیعه مذهب ننگ و بیشرافتی است.
ـ ما گفتهایم كه عمر احمدشاهمسعود در تبانی با گلبدین و برادران جنایتكارش در «ائتلاف شمال» تیر شده و خون مردم بیگناه كابل را به گردن دارد. بنابرین «قهرمان» نامیدن وی خیانت و توهین به مردم ماست و شاعران، نویسندگان، هنرمندان، روزنامهنگاران و سیاستمدارانی كه برایش پیراهن میدرند روی خود را سیاه میسازند.
ـ ما گفتهایم كه تا گذشته را نشناسیم نه حال خود را خواهیم شناخت و نه آینده را. پس خلاف فرمان سیاف جنایتكار وهمفكرانش باید گذشته او و كلیه برادران طالبی و جهادیش را بلاوقفه افشا نمود تا نتوانند بار دیگر قدرت را غصب كنند. معنی وحدت ملی، بهیچوجه وحدت اكثریت مردم با مشتی میهنفروش خونخوار و مستبد نیست. با حذف و مجازات سركردگان طالبی و «ائتلاف شمال» است كه وحدت مردم احیا و نیرومند خـواهد شد.
آنانی كه بدون نفیجنایتسالاران راجع به وحدت ملی قیل و قال راه میاندازند، نوكران كم مزد یا بیمزد جنایتسالاران به شمار میروند. و بهمین دلیل میگوییم كه ارشادات آقای رفیق شهیر درباره وحدت ملی كه تا سرحد دفاع از كریمخلیلی و ضیامسعود پیش رفت («صدای امریكا»، ۱۴ اسد ۱۳۸۳) خاك پاشیدنی خاینانه به چشم مردم ماست. این چنین بنیادگراپسندانه گپزدن، خودفروختگی فرد را ثابت مینماید.
ـ «پیام زن» متاسفانه یگانه نشریه در كشور است كه حتیالامكان به نوشتهها و گفتارهای پوشالیان و بنیادگرایان پشتون و غیر پشتون پرداخته و ماهیت ضد مردمی و ضد ملی آنها را برملا مینماید.
ـ ما متاسفانه یگانه سازمان زنان افغانستان هستیم كه بطور پیگیر، بیپرده و «غیردیپلماتیك» به جنایتهای رژیم ایران اشاره داشته و نقاب از چهرهی نوكران افغانی آن برگرفتهایم.
ـ ما هرگونه و ذرهای سازش به هر بهانهای با هر جنس از بنیادگرایان چه سنی و چه شیعه و چه پشتون و چه غیر پشتون را خیانت به مردم دانستهایم.
ـ ما نقش تمامی دولتها (منجمله امریكا، ایران، پاكستان، عربستان، تركیه، روسیه وغیره) و استخبارات آنها را در مداخله به كشور ما از طریق به فحشا كشانیدن بلاوقفهی پوشالیان و بنیادگرایان عیان نمودهایم.
ـ ما سیاه را سیاه و سفید را سفید دیده و بدین ترتیب جایی برای معاملهگری با عمال پوشالیان یا بنیادگرایان را باز نگذاشتهایم؛ بیرنگكوهدامنی، لطیفپدرام، اكرمعثمان، نرشیرنگارگر، حسنكاكر، جنرال رحمتالهصافی، شفیقوجدان، داكتر اعظمدادفر و... را روشنفكران پست و واماندهای گفته و میگوییم كه زنجیرهای شان در دست این و آن كشور خارجی، بنیادگرایان یا آدمكشان بیناموس دوستمی یا همهی آنان قرار دارد.
ـ ما آن خانمهایی را هم بیپرده افشا نمودهایم كه به نحوی از انحا به قول خود شان چادر شان را پیش پای جنایتسالاران میاندازند و در حالیكه خود به دنائت خواندن پیام ربانیها تن میدهند، به شیوه صاحبان افغانی و خارجی شان، مردم و بخصوص زنان ما را به «حوصله و تحمل» در برابر دژخیمان فرا میخوانند.
ـ لحن ما در برابر انتقادگران و مخالفان غیر بنیادگرای «راوا» به هیچ وجه نمیتواند مشابه لحن ما در برابر پوشالیان و بنیادگرایان باشد. ما نه خود را به جهالت میزنیم و نه هرگز میخواهیم زیر نام «عفت كلام» یا «برادران و خواهران افغانی و دینی» زبان ما در مقابل جنایتپیشگان دینی و غیردینی ملایم گردد. اینان را مردم ما كثیفترین و منفورترین دشمنان خود میداند و «پیام زن» به عنوان صدای تودههای بیصدای ما میخواهد خشم و نفرت و آشتیناپذیری مردم ما را با آن سگان پست انعكاس دهد.
بناً بسیار طبیعی است كه دشمنان و بدخواهان پوشالی و بنیادگرا یا دانهخوار اینان، در حالیكه مقابل بیعفتیهای شخصیتی و زبانی لطیفپدرامها و نرشیرنگارگرها خم چشمانه سكوت میكنند، ما را به «بیعفتی» كلام متهم سازند. از دید آنان كلام ما «بیعفت» است زیرا ما با حركت از خواست مردم زجركشیدهی ما، ذات میهنفروش، جنایتكار، رهزن و بیناموس فاشیستهای دینی را از پرده بیرون میافگنیم.
و ما از این بابت گلهمند نه بلكه خوشحالیم چرا كه ثابت میكنیم كه با هیچ یك از باندهای پوشالی و مافیایی جهادی سرتفاهم نخواهیم داشت و اجازه نخواهیم داد «عفت كلام» دستاویزی برای برخورد سازشكارانه ما با دشمنان شود. و نكته آخر اینكه دوست عزیز كاش شما یا هر خواننده هم نظر شما لطف كرده نمونههای مشخص «بیعفتی كلام» در «پیام زن» را برای ما ارائه دارند تا به آنهاپاسخ دهیم.