In this issue
عقرب ۱۳۷۴- نوامبر ۱٩٩۵
شماره مسلسل۴۱ Payam-e-Zan



قتل جوان ۲۰ ساله افغان بوسیله نیونازیست های آلمان




این نوشته را پدر داغدیده و بی پناه جابر ناکام برای ما فرستاده بود که با تشکر از ایشان عینا به چاپ می رسد.
این حادثه جگرخراش یکی از دهها نمونه جان گرفتن نازیها در آلمان و اعمال جنایتکارانه‌ی آنان علیه خارجیان بشمار می رود.


Afghan boy killed Neo-Nazis محمد جابر نادری از صنف اول الی صنف دهم شاگرد ممتاز مکتب خود در آلمان بود. هر شش ماه بعد هنگامیکه برای گرفتن ورقه معلوماتی پسر خود به مکتب می¬رفتم، تمام معلمان و نگران صنف ازاخلاق و رویه خوب او با دیگران اظهار رضایت می کردند. برای پدران و مادران دیگر که در مجلس حاضر می بودند از او تعریف کرده می¬گفتند که این جوان فوق العاده ذکی و دارای حافظه قوی است.

جابر نظر به نمرات عالی و به خواهش دو نفر معلم به جمنازیوم معرفی و شامل گردید. یک هفته بعد پسرم از استاد خود که از نیونازی ها بود شکایت کرد که او می¬گوید تو (پسرم) و دیگر خارجی های این مکتب به درس ادامه داده نمی توانید و منبعد از آمدن به این مکتب صرفنظر کنید. هر قدر هم لایق و ممتاز باشی نزد من ناکام خواهی بود. همان بود که پسرم در سال اول ناکام ماند. به وی گفتم بهتر است خود را درمکتبی که خواهرت درس می خواند شامل کنی اما راضی نشد و گفت که امسال نظر به لیاقت خود و درحضور معلمان دیگردرجه اول یا دوم را بدست می آورم. سه ونیم ماه بعد امتحان صنفی شروع شد. در آن هنگام من در امریکا بودم و از پسرم خبر نداشتم. اما قرار گفته-ی خودش معلم بدون سنجش ۵ نمره داده بود. وی پارچه را نزد سه معلم دیگر برده بود و هر سه گفته بودند که سوالها درست حل شده و مستحق نمره اعلی می باشد. و اظهار داشتند که به حق پسرم ظلم شده است. پسرم در نامه ای به اداره مکتب نوشت که دیگر درین مکتب درس خوانده نمی¬تواند زیرا در مقابل خارجی ها تبعیض وجود دارد. او نامه و پارچه¬ی خود را به اداره مکتب تسلیم داده از مکتب خارج شد.

به تاریخ ۲۷ مارچ ساعت یک و بیست دقیقه تلفن کرد که به خانه خواهرش می رود. ساعت ۲، پلیس جنازه¬ی او را از زیر پل پیدا کرد. ساعت سه و نیم پلیس به خانه من آمده و خبر داده بود که پسرم خودکشی کرده است. من ساعت ۴ همان روز از امریکا رسیدم اما پلیس جسد را به شفاخانه داد و اجازه نداد آنرا ببینیم تا بالاخره بعد از چند روز جنازه را تسلیم شده به پاکستان انتقال دادم. قاتلان ظالم، جابر را از یک پل با ارتفاع تقریبا ۴۰ متر به پایین پرتاب کرده بودند. هر دو دست جابر شهیدم در پشت سر بود و استخوان هایش شکسته بود. این بود جریان قتل پسر جوانم بدست نیونازیهای آلمان. از تحقیقات تا حال هیچ نتیجه ای بدست نیامده است.

پلیس از معرفی قاتلان پسرم خودداری می کند.

چندی بعد دوباره به آلمان خواهم رفت و با پلیس تماس خواهم گرفت. من این جریان را برای چاپ درنشریه¬ی تان نوشتم تا هموطنان دیگر ما از این واقعه با خبر شده و متوجه جگرگوشه‌های خود باشند.


نیو نازیهای آلمان در تظاهراتی در برلین به مناسبت ۱۵۱مین سالگرد تولد هیتلر کشیش نیمولر رئیس کلیسای پروتستانت آلمان که مخالف هیتلر بود در بازداشتگاهی سرود:
در آلمان آنان به سراغ کمونیستها آمدند
و من حرف نزدم زیرا من کمونیست نبودم.
بعد آنان به سراغ یهودیان آمدند
و من حرف نزدم زیرا من یهود نبودم.
بعد آنان به سراغ تردیونیونیست ها آمدند
و من حرف نزدم زیرا من تردیونیونیست نبودم.
بعد آنان به سراغ کاتولیکها آمدند
و من حرف نزدم زیرا من یک پروتستانت بودم.
بعد آنان به سراغ من آمدند،
اما تا آن زمان کسی نبود که حرف بزند.

ظهور فاشیست ها درآلمان و سایر کشور ها فقط به حملات تروریستی علیه خارجیان محدود نخواهد ماند؛ آنان به یاری محافل مقتدر داخلی و خارجی در پی کسب قدرت سیاسی اند تا بار دیگر دنیا را به خاک و خون کشند.