In this issue
عقرب ۱۳۷۴- نوامبر ۱٩٩۵
شماره مسلسل۴۱ Payam-e-Zan



قهر نوکر با بادار تا کی؟




بر اساس خبری در« فرنتیرپست» (٢۵ اگست ۱٩٩۵)، هیئتی ایرانی بسرکردگی ابراهیمی که بقول داکتر طالب نام (از حزب وحدت) تلاش داشت « برادران» خلیلی و اکبری را آشتی دهد تا هر دو مثل سابق متحداً و یکدست و یکزبان به زنجیر رژیم ایران بسته باشند، لااقل دو بار خواستار ملاقات با کریم خلیلی شده اما نوکر به عنوان اینکه گویا بادار با هلیکوپتر مسعود به ولسوالی پنج آب آمده، از صحبت با وی امتناع می ورزد!

آقای خلیلی هوشیار است. او بخوبی می داند که جمهوری اسلامی ایران تا مدتها خریدارش خواهد بود. زیرا نه به یک نوکر( گروه اکبری) اکتفا می کند و نه از نظر ایدیولوژیک و برخورد به رژیم ایران، بین اکبری و او تفاوتی وجود دارد. مناسبات میان حزب خلیلی و رژیم ایران مثل پیوستگی گوشت و استخوان است. پس چرا خلیلی ناز نکند و گران نفروشد تا هم اکت « مستقل» و « ضد ایران» بودن نماید (که البته فقط احمق ها باور خواهند کرد) و هم در تحولات نظامی آینده که نیرویش از نیروی برادرش اکبری در موضع متفوق تری قرار گیرد، به آب ونان و قیمت بیشتری از سوی اربابان ایرانی اش دست یابد؟

اگر پاکستان، « استاد» ربانی را بعلت « زیاده روی» هایش باید طلاق داده باشد. ایران ولو از«استاد» خلیلی جدا هم شده باشد، هنوز او را طلاق نداده است و تا سر سپرده¬ی تازه ای پیدا نکرده، هرگز این کار را نخواهد کرد.