In this issue
عقرب ۱۳۷۴- نوامبر ۱٩٩۵
شماره مسلسل۴۱ Payam-e-Zan



خواب دیدن و بی وجدانی وزیرکی خارجه




نجیب اله لفرایی «وزیر» خارجه مصاحبه¬ای داشته با روزنامه «کیهان انترنیشنل» چاپ تهران که « فرنتیرپست» (٢۷ جون ۱۹۹۵) قسمتهایی از آن را نقل کرده است.

این، گلها بروی همه خوانندگان، « وزیر» گفته است که «به زودی نظامی اسلامی نظیر آنچه در ایران هست، در افغانستان مستقر خواهد شد.»

به راستی شتر در خواب بیند پنبه دانه. «وزیر» صاحب اول باید از خاموش شدن شعله¬های خشم مردم ایران بر ضد جمهوری خونین اسلامی ایران (که تا سرنگونی این رژیم خاموش نشدنی است) مطمئن شود تا بعد هوس استقرار عین فاشیزم را در افغانستان ویران اعلام نماید. از آن مهمتر واقعاً یک نوع وقاحت خاص، وقاحتی از نوع بنیادگرایی باید داشت که در حالیکه بیش از سه چهار ولایت کشور زیر کنترول نیست، برادران قیادی، جهادی و طالبی دایره بغاوت شان را علیه دارالخلافه «پروفیسر» وسیعتر ساخته میروند، هیچ سفارتی در کابل وجود ندارد و پدروکیل پاکستانی نیز بروی «پروفیسر» تف انداخته، ولی بازهم آقای «وزیر» خارجه سوار بر قانغوزکی از سیاره¬ای دیگر، بغدادش را خواب می بیند!

مردم ما در سه سال اخیر طعم حکومت برادران صد فیصده¬ی «عقیدتی» و «مکتبی» حاکم در ایران این خاینان وطنی را چشیدند که تا هفت پشت شان کافیست و نیز ۱۶ سال اخیر ناظر «درخشش» خیره کننده¬ی رژیم فاشیستی مذهبی ایران در عرصه¬ی ملی و بین المللی بوده اند. مردم ما علیه میهنفروشان بنیادگرا از هر رنگش، برپا شدنی اند. آقای لفرایی قبل از تعبیر آن خوابش بعنوان مهره مهم «پروفیسر» و به جرم زدن ملیون ها دالر از وزارت خارجه، در آتش محاصره¬ی قهر مردم دست و پا زده و آرزوی نحس و خاینانه¬اش را با خود به گور خواهد برد.

راستی از آقای «وزیر» می توان پرسید که در این سه سال کدام نوع رژیم در سرزمین شغالی شده ی ما حاکم بوده؟ رژیمی از نوع ایران یا کثیفتر از آن؟ یا چیزی بهتر از آن؟ یا اینکه رژیمی است بی¬شاخ و دم مرکب از مشتی آدمکش و دزد و بی¬ناموس جهادی، پرچمی، خلقی و گلم جمعی که نه نام دارد و نه نشان و همانطور که خمینی گفت «اقتصاد مال خر است» شما هم و جیزه¬ی تان را صادر کنید که مثلا «علوم سیاسی و نوع رژیم سیاسی هم مال خر است»! چطور وزیر صاحب؟

لیکن فکاهی پرانی «وزیر» لفرایی هنگامی خواننده را از شدت شیرینیش به تهوع می¬اندازد که از کشور های خارجی برای سرمایه گذاری در افغانستان دعوت می کند: «شرایط برای سرمایه گذاری مساعد است و فقط مناطق محدودی درگیر جنگ می باشند. چشم انداز سرمایه گذاری در منابع دست نخورده افغانستان درخشان است.»

به نظر می¬رسد این بیچاره، وزیران کشورهای به اصطلاح روبه انکشاف را در تلویزیون دیده یا در مطبوعات درباره آنان خوانده که عموماً از کشورهای غنی و پیشرفته می¬خواهند تا از عدم ثبات سیاسی در کشورهای شان نترسیده و بیایند و سرمایه گذاری کنند، حالا میمون¬وار به تقلید از آنان، از دیگران میخواهد تا در افغانستان که قانون جنگل و تفنگداران بیسواد با هولناکترین فاجعه انسانی توسط بنیادگرایان جانور صفت در آن بیداد می کند، به سرمایه گذاری بپردازند! او خود را به جهالت و کودنی می¬زند و به رویش نمیآرد که افغانستان امروزی قابل مقایسه با هیچ کشور دیگر عقب افتاده و درهم و بی¬ثبات نیست.

آقای لفرایی، ممکن است کدام سرمایه داری در گوشه¬ای از جهان احمق باشد، و لی می¬تواند به آن اندازه ابله و بی¬کله وچشم و گوش بسته باشد که حتی در افغانستان در کشوری اسیر چنگ آدمکشان و دزدان مال و ناموس مردم، بیاید و سرمایه گذاری کند؟

در کجا سرمایه گذاری کند؟ در مزار؟ شبرغان؟ هرات؟ نیمروز؟ قندهار؟ لوگر؟ ننگرهار؟ پکتیا؟ ولایات مذکور یعنی همان «مناطق محدود» اتفاقاً زرخیز و پر از ذخایر «دست نخورده» که زیر کنترول «برادران طالب و جهادی» میباشند؟ و اگر از «استاد» و آقای مسعود بپرسید شاید به اطلاع تان برسانند که لعل و لاجورد بدخشان و زمرد پنجشیر هم مدتهاست «دست» خورده و چیزی زیادی از آنها باقی نمانده خواهد بود.

پس در افغانستان زیر پای رهزنان بنیادگرا، فقط و فقط یک جا برای سرمایه گذاری به فرمایش آقای نجیب اله لفرایی باقی می ماند: حلق و جیب خود وی و «استاد» و سایر برادران قیادی «جمعیت اسلامی افغانستان» که با زوال و فرار قریب الوقوع، حجم پس اندازهای شان در بانکهای اروپا و امریکا را با زدن سرمایه¬های خارجی، کلانتر سازند. لیکن این حلق و جیب هم از چند سال به اینسو بوسیله رژیم تهران و اخیراً هندوستان پر شده است. دیگر کدام دولت احمق و خاینی حاضر خواهد بود بیشتر از این دو کشور در آنها «سرمایه» سرازیر کند؟

بد نیست توجه کنیم که «وزیر» بیشرم در حالی سرمایه گذاران را به افغانستان فرا می¬خواند که چند سطر پیشتر از زبان وی نقل می¬گردد: «وزیر خارجه ضمن تایید عدم وجود مشروعیت سیاسی و پروسه دموکراتیک در افغانستان جنگ زده گفت که در زمان کنونی شرایط برای برقراری انتخابات در کشور وجود ندارد»!

صرفنظر از به نمایش گذاردن دیده درایی جهادی در اینجا «وزیر» صاحب مخصوصاً کذب ناشرافتمنداش را بر ملا می سازد. زیرا ملا – دپلمات صاحب نمی گوید که در افغانستان زیر پای او و برادران موافق و مخالف جهادیش، غیر از عدم وجود شرایط انتخابات، مگر کوچکترین نشانی از نظم و قانون، قضا، امنیت، اقتصاد، معارف، علم، تکنولوژی، اداره وغیره و غیره وجود دارد که به اصطلاح پروسه «مشروعیت سیاسی و دموکراتیک» وجود داشته باشد؟

بهر حال جناب لفرایی در نقش کاریکاتور وزیرک خارجه¬ی مشتی خاین و جنایتکار هر قدر مایل است می¬تواند با سخن گفتن از «سرمایه گذاری در افغانستان»، خود و برادران را مورد تمسخر جهانیان قرار دهد. بدون تردید فرصت جلب سرمایه های خارجی و داخلی در وطن عجالتاً ملوث شده¬ی ما فرا خواهد رسید و آن زمانی است که دیگر از افغانستان بوی آزار دهنده¬ی امیرکان و وزیرکان نام نهاد بنیادگرا متصاعد نباشد.